کلمات قصار نهج البلاغه//شماره ۱۳
کلمات قصار نهج البلاغه ۱۳
جناب آقای دکتر محمدی فام
جلسه سیزدهم، مورخ ۹۷/۳/۱۴
متن :
وَ قَالَ ( علیه السلام ) : إِذَا وَصَلَتْ إِلَیْکُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ فَلَا تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّهِ الشُّکْرِ .
——————-
و درود خدا بر او فرمود: چون نشانه های نعمت پروردگار آشکار شد، با ناسپاسی، نعمتها را از خود دور نسازید.
——————-
Amir al-Mu’minin, peace be upon him, said : When you get (only) small
favours do not push them away through lack of gratefulness.
——————-
شرح جملات قصار نهحالبلاغه ۱۳
:قَالَ عَلیهِ السّلام: إِذَا وَصَلَتْ إِلَیْکُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ فَلاَ تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّهِ الشُّکْرِ.
هنگامى که مقدمات نعمتها به شما روى آورد ادامه آن را به واسطه کمىِ شکرگزارى از خود دور نسازید.
اطْرَافُ النِّعَم: آغاز نعمتها. أقْصَاهَا: انتهاى آن (نعمتها)
نعمتها غالباً به صورت تدریجى بر انسان وارد مىشود، و حضرت میفرمایند ابتدای ورود نعمتها شکرگزاری کنید تا بقیه آن هم شامل حال شما شود.
به گفته بعضى از شارحان نهجالبلاغه، نعمتها مانند گروههاى پرندگان است که وقتى تعدادى از آنها بر شاخه درختى نشستند بقیه تدریجاً به دنبال آنها مىآیند و شاخهها را پر مىکنند؛ ولى اگر گروه اول صداى ناهنجار و حرکت ناموزونى بشنوند یا ببینند فرار مىکنند و بقیه هم به دنبال آنها مىروند و صحنه از وجودشان خالى مىشود. شکرگزاری سبب میشود نعمتها سرازیر شود.
همانطور که نعمت کمکم به انسان میرسد همانطور هم بسیارى از نعمتها به صورت تدریجى زوال مىپذیرند و از بین میروند؛ هرگاه انسان در آغاز زوالش هوشیار باشد و به شکر قلبى و زبانى و عملى بپردازد مانع بازگشت و زوال تدریجى آن مىشود.
قرآن میفرماید: «وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاََزیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ؛ به خاطر بیاورید زمانى که پروردگارتان اعلام داشت اگر شکرگزارى کنید (نعمت خویش را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسى کنید مجازاتم شدید است». (سوره ابراهیم، آیه ۷)
شَکَرتُم: برخی از مفسرین گفتهاند نعمتتان زیاد میشود؛ برخی دیگر گفتهاند خودتان سعه وجودی پیدا میکنید.
کَفَرتُم: کفر در قرآن دو معنی اصلی دارد: ۱ـ به معنای اعتقادی، کسی که خدا را قبول ندارد. ۲ـ به معنای ناسپاس (که در اینجا مدنظر است).
از این آیه اینگونه برداشت میشود که ناشکری کردن مجازات دارد، شُکر، واجب قلبی است.
شُکر شامل سه مرحله اصلی است:
- زبانى: که به زبان شکرگزار باشید. معروفترین و سادهترین جمله در مرحله شُکر زبانی “الحمدالله رب العالمین” است که بسیار جمله جامعی است. مفسرین میگویند «ال» در الحمدُالله، همه حمد را در بر میگیرد، از این رو در روایات است کسی که میخواهد حق شکر را به جا آورد در هر صبح و شب ۴ مرتبه بگوید «الحمدالله رب العالمین».
- قلبى: زمانی که انسان در قلبش احساس شُکر میکند. برخی از علما میگویند شکر یک “حال” است که با مداومت تبدیل به “مقام” میشود، و میشود مقام شاکرین، که تنه به تنه مقام رضا میزند، یعنی وقتی احساس شکر دارد، شاکر است. یک وقتی انسان از اوضاع ناراحت است و در عذاب است و از زندگی و آنچه برایش به وجود آمده راضی نیست ولی شاکر است؛ یک وقتی انسان به همه آنچه برایش مقدر شده راضی است. شاکر واقعی در دل راضی و شاد است لذا شکر حقیقی میکند. نه اینکه به زبان شکر بگوید ولی در دل ناراحت باشد. و در وصف این نوع شُکر است که خداوند میفرماید: «وَ قَلیلٌ مِن عِبَادِیَ الشَّکور؛ از بندگان من عدّه قلیلی شکرگزارند.» (سوره سبأ، آیه ۱۳)
- عملى: از نعمتهاى الهى درست بهرهبردارى کند و اهداف این مواهب را در نظر گیرد و به سوى آن اهداف حرکت کند.
قرآن مجید سرگذشت بسیار عبرتآموزى از قوم سبأ نقل مىکند که خداوند نعمت بسیار وافرى به آنها داد و فرمود: «کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَاشْکُرُوا لَهُ بَلْدَهٌ طَیِّبَهٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ؛ از روزى پروردگارتان بخورید و شکر او را به جا آورید، شهرى پاک و پاکیزه در اختیار شماست و پروردگارى آمرزنده». (سوره سبأ، آیه ۱۵) ولى آنها به کفران پرداختند و از نعمتها در مسیر خدا بهره نبردند و سد عظیمى که سبب آبادى کشور آنها شده بود بر اثر سیلاب و عوامل دیگر در هم شکست و تمام آبادى و باغها و مزارع ویران شد به گونهاى که نتوانستند در آنجا بمانند و ناچار در اطراف متفرق شدند.
قرآن در اینجا مىافزاید: «ذلِکَ جَزَیْناهُمْ بِما کَفَرُوا وَهَلْ نُجازی إِلاَّ الْکَفُورَ؛ این کیفر را بر اثر کفران نعمتشان به آنها دادیم و آیا جز اینکه کفرانکننده را کیفر مىدهیم». (سوره سبأ، آیه ۱۷) (کفر در معنای بیایمانی یا ناسپاسی)امام صادق(ع) در باب اهمیت شُکر مىفرماید: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَنْعَمَ عَلَى قَوْم بِالْمَوَاهِبِ فَلَمْ یَشْکُرُوا فَصَارَتْ عَلَیْهِمْ وَبَالاً وَابْتَلَى قَوْماً بِالْمَصَائِبِ فَصَبَرُوا فَصَارَتْ عَلَیْهِمْ نِعْمَهً؛ خداوند متعال به گروهى از مردم نعمت داد، اما آنها شکرش را به جا نیاوردند. در نتیجه آن نعمت مایه وبالشان شد و گروهى از مردم را به مصائبى گرفتار کرد، لکن آنها صبر کردند و (شکرگزار بودند) در نتیجه مصیبتها به نعمتها تبدیل شد».(بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۴۱، ح ۳۱)