صد و بیست و سومین جلسه از سلسله درس گفتارهای عقاید امامیه / مباحث متفرقه توحید ۳
اگر کسی نفسش را بشناسد و آن را تزکیه کند بستری ایجاد میشود که خدا در آن جلوه پیدا میکند و از این راه خدا را با علم حضوری میشناسد.
بسم الله الرحمن الرحیم
حدود شناخت خداوند چیست؟
آخرین مبحث از مباحث مربوط به توحید «حد شناخت خداوند» است.
برخی از علما معتقدند راهی برای شناخت خداوند نیست. عدهای دیگر از علما بر این عقیدهاند که خدا را تا حدودی میتوان شناخت و دستهای دیگر نیز بر این باورند که با شرایطی میتوان کاملا خداوند را شناخت.
فارغ از بحثهای نظری که در زمینه شناخت خداوند مطرح میشود؛ دو نوع شناخت حصولی و شناخت حضوری برای شناخت خداوند وجود دارد.
شناخت حصولی از کنار هم قراردادن یک سری اطلاعات حاصل میشود. به این علم، علم حصولی میگویند. اکثر علومی که با آن سر و کار داریم از نوع علم حصولی هستند.
شناخت حضوری یا علم حضوری این است که ما نسبت به موضوعی علم پیدا میکنیم اما آن علم را حاصل نکردهایم در حقیقت علم حضوری علمی است که نیاز به تحصیل ندارد مانند گرسنگی. ما به گرسنگی علم پیدا میکنیم اما آن را حاصل نکردهایم.
در علم حصولی با مفاهیم سر و کار داریم پرواضح است که مفاهیم را با عقل درک میکنیم و عقل نیز محدود است. طبیعی است که خداوند با چیزی که محدود است شناخته نمیشود. بدون شک با برهانهایی که عقل آنها را میپذیرد میتوان خداوند را شناخت اما از آنجا که ذهن محدود استشناختی که از طریق علم حصولی باشد شناخت محدودی است.
با شناخت نفس به شناخت خدا برسیم
همانطور که به حالات خود علم حضوری داریم با همان علم متوجه میشویم که خداوند وجود دارد و چه صفاتی دارد. این در حقیقت همان «مَنْ عَرَفَ نفسَه فقد عَرَفَ ربَّه» است. از راه شناخت نفس میتوان به شناخت خداوند رسید.
اگر کسی نفسش را بشناسد و آن را تزکیه کند بستری ایجاد میشود که خدا در آن جلوه پیدا میکند و از این راه خدا را با علم حضوری میشناسد.
عارف به نقطهای میرسد که با علم حضوری خدا را میشناسد لذا گناه نمیکند. ما با علم حصولی که شامل علوم بشری، علوم قرآنی، علوم حدیثی و علوم بشری بارها خداوند را با صفاتی مانند ابصرالناظرین شناختهایم و این موضوع برای ما حاصل شده است اما نسبت به آن علم حضوری نداریم اگر کسی علم حضوری نسبت به بینا بودن خداوند داشته باشد هیچگاه گناه نمیکند.
علم حضوری در وجود پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) بیش از همه انسانهاست و همه وجودشان انعکاسدهنده صفات خداوند است، با این حال پیامبر (ص) درباره شناخت خداوند میفرمایند: «وَ ما عَرَفْناکَ حَقَّ مَعْرِفَتِکَ» چراکه پیامبر (ص) هم یک مخلوق محدود است و خداوند خالق نامحدود و خداوند در وجود بالاترین بشر هم تا حدی شناخته میشود.
هر موجودی به اندازه ظرف وجود خود خداوند را میشناسد و هر چقدر تزکیه بیشتری داشته باشد علم حضوری نسبت به خداوند بیشتر میشود.
در دعایی که از سوی امام زمان (عج) برای ماه رجب آمده است؛ میخوانیم: «یَا مَوْصُوفا بِغَیْرِ کُنْهٍ وَ مَعْرُوفا بِغَیْرِ شِبْهٍ حَادَّ کُلِّ مَحْدُودٍ وَ شَاهِدَ کُلِّ مَشْهُودٍ وَ مُوجِدَ کُلِّ مَوْجُودٍ وَ مُحْصِیَ کُلِّ مَعْدُودٍ وَ فَاقِدَ کُلِّ مَفْقُودٍ، / اى آنکه وصف شدهای ولی نه با کنه ذاتت و اى شناخته شده بدون تشبیهای تعیین کننده حد و اندازه هر محدود،ای گواه هر گواهى پذیر، هستى بخش هرچه هست، و شمارشگرهر شمرده شده ونابود کننده هر نابود شده،»
هر چیزی که محدود و محاط شده خدا بر آن محیط است. همه عالم محدود بوده و خداوند حاد است.
«لَیْسَ دُونَکَ مِنْ مَعْبُودٍ أَهْلَ الْکِبْرِیَاءِ وَ الْجُودِ یَا مَنْ لا یُکَیَّفُ بِکَیْفٍ وَ لا یُؤَیَّنُ بِأَیْنٍ یَا مُحْتَجِبا عَنْ کُلِّ عَیْنٍ یَا دَیْمُومُ یَا قَیُّومُ وَ عَالِمَ کُلِّ مَعْلُومٍ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ / معبودى غیر تو نیست، اهل بزرگ منشى و جودى، اى که چگونگى نپذیرى و به جایى درنگنجى، اى پوشیده از هر دیده، اى جاودان، اى به خود پاینده و دانای هر دانسته، بر محمّد و خاندانش درود فرست، و بر بندگان برگزیدهات،».
خداوند چرایی و چگونگی ندارد؛ پس در علم حصولی نمیتوان به آن رسید. لذا از طریق علم رسیدن به خداوند امکانپذیر نیست چراکه همه علوم ناقص هستند. همیشه و قدیم بودن خداوند در ذهن گنجانده نمیشود چراکه ذهن انسان با زمان بسته شده و نمیتواند بلازمان را متوجه شود.
لذا امام صادق درباره واژه «الله اکبر» میفرماید: الله اکبر من عن یوصف / الله اکبر یعنی خداوند بزرگتر از آن هر چیزی است که توصیف شود.
در روایتی از امیرالمومنین (ع) آمده است؛ لا تَراهُ العَیوُنٌ بِمُشاهِدَهِ الأبصار، وَلکِن تَراهُ القُلُوبُ بِحَقایِقِ الإیمان – خدا را چشمها (دیده حسی) با مشاهده و رؤیت بصری نمیبینند، ولیکن دلها او را با حقایق ایمان میبینند.»
در جلسات ابتدایی سلسله درس گفتارهای عقاید امامیه درباره تفاوت علم با معرفت و عقیده مطالبی مطرح شده بود معرفت و عقیده از جنس عقل نیست بلکه از جنس قلب است.
یکی از مهمترین برکات بلایا و مصیبتها این است که خداوند در آن بلا بیشتر در وجود انسان لمس میشود و ما در مشکلات بهتر در علم حضوری خدا را حس میکنیم تا در آسایش و آرامش. عارف زمینه این علم را کسب میکند.
خداوند در قرآن کریم میفرماید: «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ/ و کسانى که در راه ما کوشیدهاند به یقین راه هاى خود را بر آنان مى نماییم و در حقیقت خدا با نیکوکاران است (سوره عنکبوت، آیه ۶۹)» براساس این آیه قرآن کسی که برای رسیدن به خدا تلاش کند و این بستر را آماده قطعا خداوند آنها را هدایت میکند.»
علم حضوری نیز تا جایی میرسد که وجود آدمی میشود خدا. در حدیث قدسی نیز آمده است؛ «عَبْدی! أَطِعْنی أَجْعَلْک مَثَلی او مثلی»
منبع: حسینیه مجازی روضه الشهداء