بر سر سفره نور (۴)
آنچه که میخوانید بخش دیگری از سخنان مداح اهل بیت، حسین محمدی فام درباره قرآن است که دوشنبه شبها ارائه میشد.
گاهی میاندیشیم در تنگنای «ندانستن» ، تنها راه رهایی این است که بار و بنه «دانش» بر دوش گذاشته تا خیال خسته مان آسوده شود که ما هم «میدانیم» !
آنجا که «دانش» چیزی جز دارایی فانی و«دانستن» چیزی جز ورد زبان نیست… آنجا که فرق است از دانایی تا دارایی … فرق است از حرف تا عمل … آنجا که آدمیان دل خوش کرده و دل ، خوش، بسته اند به آنچه «میدانند» ! فقط به آنچه می دانند ، نه آنچه «میدارند» !
آنجا که هنوز داناییها به دایره داراییها وارد نشده و هنوز دانش ، رخت ” عمل ” بر تن نکرده … آنجاست که این «دانستن»، نه بار ِ «بودن» را اضافه می کند و نه راه ِ«رفتن» را کم!
حضرت سجاد(ع) در پاسخ به شخصی که سوالاتی پی در پی می پرسید فرمودند: در انجیل آمده است تا به آموختههاى پیشین خود عمل نکردهاید، دانش جدید مطلبید (زیرا معلوم مى شود علم را براى عمل نمى خواهید و ) علمى که براى عمل نباشد عامل دورى از خداست.
این موضوع حتی در بین اصحاب پیامبر هم دیده می شد . بطوریکه نحوه فراگیرى قرآن در میان اصحاب پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم بدین گونه تبیین شده است : کانوا یاءخذون من رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم عشر آیات . فلا یاخذون فى العشر الاخرى حتى یعلموا ما فى هذه من العلم و العمل ؛
آنان ده آیه از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرا مى گرفتند و تا بر علم و عمل به آن واقف نمى گشتند، آیات بعدى را فرا نمىگرفتند.
سپس حضرت سجاد(ع) فرمود: خداوند بهشت را با دست خود، خشتى از طلا و خشتى و از نقره آفرید و ملات آن را مشک و خاک آن را زعفران و ریگ آن را لؤ لؤ قرار داد و درجات بهشت را به اندازه آیات قرآن قرار داد پس کسى که (در دنیا) قرآن خواند، خداوند به او مىفرماید: بخوان و بالا برو و اگر کسى از اهل قرآن وارد بهشت شود، هیچ کس در درجه بهشت از او برتر نخواهد بود، مگر پیامبران و صدیقان .
هرچند از «خواندن» تا «دانستن» قرآن، فاصلهای است کهکشانی، اما وعده تعلیم آن در برزخ به قاریان آن داده شده است.
امام کاظم (ع) می فرمایند اگر از شیعیان ما، کسى قرآن را به خوبى فرا نگرفته باشد اما به حقیقت آن ایمان داشته باشد، در جهان برزخ ، قرآن به او تعلیم داده مىشود تا خداى سبحان با این وسیله بر درجات او بیفزاید؛ و از آنجا که درجات قرآن به اندازه آیات قرآن است ، به قارى گفته مىشود: بخوان و بالا برو . او نیز مىخواند و بالا مىرود .
در توضیح این مطلب باید به این نکته اشاره کنیم که در عالم برزخ نمیتوان، با انجام کاری واجب یا مستحب به کمال ” عملی ” رسید هرچند راه برای تکامل “علمی” باز است.
مانند مسائلی که در عالم خواب برای روح، معلوم میشود و برای آگاهی به آن مسائل، نیازی به کوششهای بدنی در زمان بیداری نیست. در عالم برزخ نیز وضع به همین منوال است و بسیاری از علوم و معارف دین در آن جا برای انسانها روشن میشود. البته چون تعداد درجات بهشت به اندازه تعداد آیات قرآن است، برای ترفیع درجات شیعیان، ابتدا از تعلیم قرآن آغاز میشود و قاری با فرمان «بخوان و بالا برو» به درجات بهشت صعود میکند. البته در اینجا ذکر این نکته ضروری است که در عالم برزخ ، صعود به درجات بهشت، پاداش قرائت قرآن نیست. چرا که در عالم برزخ، تکلیفی که جزا و پاداش به همراه داشته باشد، وجود ندارد. بلکه آنچه باعث صعود بهشتیان در درجات بهشت میشود، میزان اُنسی است که با قرآن در دنیا داشته اند. .
و البته این «انس» ، قرآن را بر طاقچه گذاشتن و شب و روز را با قرآن به هم وصل کردن نیست. این انس زمینه انسان شدن است. انسی که در آن هم نور امید است هم تاریکی ترس، هم خوف است هم رجا …
حفص مىگوید: فما راءیت احدا اشد خوفا على نفسه من موسى بن جعفر (ع) و لا ارجاء الناس منه و کانت قرائته حزنا فاذا قرء فکانه یخاطب انسانا ؛
در خوف و رجا کسى را همتاى موسى بن جعفر (ع) نیافتم. قرائت او با حزن آمیخته بود و هنگامى که قرآن را قرائت مىکرد گویا با کسى سخن مىگفت . این ویژگى تلاوت متدبرانه است که قارى متدبر خود را گاهى مخاطب خداوند مى یابد .