من یک حزب اللهی ام / ۲۰ : حزب اللهی بودن درجات دارد
اکثر صفات مثبت و منفی در انسان دارای رتبه و درجه بندی است به این معنا که ممکن است ویژگی خاصی که انسان به آن متصف می گردد در وجود او در حداقل و یا حداکثر و یا بین آنها باشد. صفت “حزب اللهی بودن” نیز مستثنی نیست و دارای درجات گوناگون است. به عبارت دیگر همه حزب اللهی ها به یک میزان حزب اللهی نیستند و در دارا بودن شاخصه های آن – که بسیاریش را عرض کردیم- با هم تفاوت دارند. به اصطلاح علما این ویژگی تشکیکی است و نباید به آن صفر و صدی نگاه کرد.
ظاهری آراسته و باطنی پاک داشتن، بهره بردن کافی از عقل و روشنفکرانه عمل کردن، توجیه نکردن وسیله به بهانه هدف، احترام به نظرات تخصصی، انقلابی و مطیع ولایت بودن، اشتیاق به جهاد و امر به معروف و نهی از منکر داشتن، اول مصلح خود بودن و بعد دغدغه اصلاح جامعه را داشتن، شجاع و دلسوز نظام اسلامی بودن، فروتنی و خدمت به فقرا و نیازمندان، اهل شعائر و نماز جمعه و جلسات اهل بیت علیهم السلام بودن، دشمن شناس و به روز بودن و دهها ویژگی دیگر که برخی را شرح داده و از کنار برخی به دلیل طولانی نشدن بحث، گذشتیم، همه و همه شکل دهنده یک صفت بارز است به نام “حزب اللهی بودن”.
بدیهی است این اوصاف همه تشکیکی بوده و در نتیجه حزب اللهی بودن نیز دارای رتبه های گوناگون خواهد بود. نمیتوان از همه انتظار داشت که در حد امام راحل(ره) یا شهدای بزرگ اسلام و انقلاب حزب اللهی باشند. از طرف دیگر هم، نمیتوان در داشتن این ویژگی ها مسامحه کرد و به هر کسی که فقط برخی از این صفات را داراست حزب اللهی نام داد.
به نظر میرسد چاره کار در دو نکته نهفته است:
اول آنکه از میان تمام مؤلفه های تشکیل دهنده حزب الله، برخی شاخص بوده و نقش جوهری در ماهیت حزب الله دارند و به تعبیر دیگر، ویژگی خاص محسوب میشوند مانند انقلابی بودن که در ذات حزب الله است و به هیچ وجه نمیتوان یک حزب اللهی غیر انقلابی را متصور شد. ویژگی هایی که ما در این سلسله نوشتارها آنها را بطور ویژه مورد بحث و بررسی قرار دادیم، از این دسته صفات شاخص هستند.
دوم آنکه باید در تلاش باشیم تا با آموزش های گوناگون علمی، گفتاری، رفتاری و … حزب اللهی ها را به تمام وظایفشان آگاه کرده و آنها را در حزب خدا بودنشان رشد و تعالی دهیم. خود نیز اگر شاخصه های اصلی را داشتیم نام حزب اللهی برخود بگذاریم و سپس تلاش کنیم تا اولاً تمام صفات یاران خدا را در خود جمع کنیم و ثانیاً در هر کدام از آنها عمیق تر و خالص تر باشیم.
در پایان باید تأکید شود که آنچه در این مجموعه سخن، آمده است بسیار محدودتر از ابعاد حقیقی مطلب است اما وظیفه ایجاب میکرد که :
آب دریا را اگر نتوان کشید / هم به قدر تشنگی باید چشید
این مجموعه را با بخشی از دعای روز سه شنبه به نقل از مفاتیح الجنان به پایان میبریم:
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ جُنْدِکَ فَإِنَّ جُنْدَکَ هُمُ الْغَالِبُونَ وَ اجْعَلْنِی مِنْ حِزْبِکَ فَإِنَّ حِزْبَکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ، وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَوْلِیَائِکَ فَإِنَّ أَوْلِیَاءَکَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ.
خدایا مرا از سپاهیانت قرار ده، چرا که همانا تنها سپاه تو پیروز است، و مرا از حزب خود قرار ده که تنها حزب تو رستگار است و هم از دوستانت قرارم ده که بر دوستانت ترسى نیست و اندوهگین نمی شوند.
و السلام علی من اتبع الهدی