شانزدهمین جلسه از سلسله درس گفتارهای عقاید امامیه / علم الهی(غیب) پیامبران

در رابطه با حضرات معصومین(ع) نیز روایات و حکایات متعددی نشان دهنده دارا بودن علم غیب ایشان است، به طور مثال: حضرت امیر(ع) می فرمایند: «سَلونی قبل أَن تَفقِدونی/ بپرسید از من قبل از اینکه شما را ترک کنم»اگر علم انبیاء و امامان را فقط علم بشری بدانیم و لاغیر، شبهات بسیاری در آن ایجاد می شود و انشعبات شیطانی بسیاری از آن حاصل می شود لذا امامان و پیامبران مصدر و منبع شریعت هستند وعلم ایشان از علم الله است که با آیات و روایات هم می توان آن را اثبات کرد…

 اعوذُ بالله مِنَ الشیطان الرّجیم
بسم‌الله الرّحمن الرّحیم
الحّمدُ اللهِ ربِّ العالَمین. بارِئِی الخَلائِقِ اَجمَعین. باعثِ الاَنبیاءِ وَ المُرسَلین وَ الصَّلاهُ وَ السَّلام عَلی اشرفِ الاَنبیاءِ وَ المُرسَلین، حبیبِ الهِ العالَمین اَبَاالقاسِم مُحَمَّد (ص) و عَلی آلهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ المَعصومین و لَعنَهُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعین.
یَا أَبَا الْحَسَنِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ یَا عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ یَا حُجَّهَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ یَا سَیِّدَنَا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِکَ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنَا یَا وَجِیها عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ

انشاءالله در طول هفته جزء ۱۶ قرآن را تلاوت می کنیم و ثواب آن را به روح مطهر و منور حضرت امیر(ع) هدیه خواهیم کرد و انشاءالله خدا ما را اهل قرآن و اهل عترت قرار دهد و ما را از موالیان حضرت امیر قرار دهد و ناممان را در زمره شیعیان حضرت صادق بنویسد.
در جلسات گذشته بیان شد ملزومات پیامبری شامل سه بخش است: ۱ـ معجزه که از آن به راه شناخت انبیاء یاد کردیم ۲ـ علم الهی ۳ـ ضمانت الهی یا عصمت.
در جلسه گذشته اعجاز را به طور کامل و در حد جلسه بیان کردیم؛ این جلسه پیرامون علم الهی انبیاء مطالبی را ارائه می دهیم.
پیامبران باید مجهز به علم الهی باشند. اگر علم نداشته باشد و جاهل باشد عقل حکم می کند که از انسان جاهل نباید پیروی کرد و انسان جاهل نمی تواند رهبر باشد و فلسفه حضور پیامبران برای این است که مردم به کمال برسند.
علم بر دو گونه است: ۱ـ علم بشری ۲ـ علم فرابشری و الهی
اگر انبیاء فقط دارای علم بشری باشند مشکل  ایجاد می شود از جمله اینکه  علم بشری نمی تواند راه کمال را شناسایی کند، در ابتدای مبحث پیامبران این مطلب به طور مفصل بیان شده است. اگر ما می دانستیم کمال چیست و راه آن چگونه طی می شود دیگر نیازی به پیامبران نبود.
دیگر اینکه علوم بشری خطاپذیر است، نظریه ای توسط یک دانشمند مطرح می شود و چندین سال بعد توسط دانشمند دیگری رد می شود و نظریه جدیدی مطرح می شود.
و نیز علوم بشری تدریجاً تکامل پیدا می کند و اگر پیامبری بخواهد با علم بشری مردم را هدایت کند باید سالیان سال زندگی کند تا علمش کامل شود و بتواند مردم را هدایت کند.
پس باید پیامبران از علم دیگری برخوردار باشند تا بتوانند مردم را راهنمایی کنند، علمی که بسیط باشد و یکجا افاضه شده باشد و همچنین خطاناپذیر باشد و قرین با عصمت باشد و نیز غیر اکتسابی باشد.
از این علم با اسامی گوناگونی تعبیر می شود از جمله: ۱ـ علم الهی ۲ـ وحی (وحی از سنخ علم است و همراه با یقین است) خداوند در این باره می فرماید: « إِنَّا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ کَمَا أَوْحَیْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِیِّینَ مِن بَعْدِهِ وَأَوْحَیْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَعِیسَى وَأَیُّوبَ وَیُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَیْمَانَ وَآتَیْنَا دَاوُودَ زَبُورًا / ما همچنانکه به نوح و پیامبران بعد از او وحى کردیم به تو [نیز] وحى کردیم و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسى و ایوب و یونس و هارون و سلیمان [نیز] وحى نمودیم و به داوود زبور بخشیدیم(سوره نساء، آیه ۱۶۳)»
۳ـ علم لدنی اسم دیگر این علم است که بسیار متداول است و در افواه گفته می شود، البته علم لدنی از جهت لغوی اشتباه است «لدنی یعنی از طرف من» این تعبیر هم ریشه قرآنی دارد، خداوند در داستان حضرت خضر و موسی (ع) می فرماید: « فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَیْنَاهُ رَحْمَهً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا / تا بنده‏اى از بندگان ما را یافتند که از جانب خود به او رحمتى عطا کرده و از نزد خود بدو دانشى آموخته بودیم (سوره کهف، آیه ۶۵)» علم لدنی همان علم لدنا است و «ی» «یای» نسبت است که در فارسی به کار برده می شود.
۴ـ علم غیب، یعنی علمی که پنهان و پوشیده است. لذا در عربی می گویند «غابت شمس / خورشید ناپدید شد» چون علومی که در اختیار انبیاء است در دسترس بشر نبوده است و راه کمال از بشر پنهان است می گویند علم غیب.
حال این سئوال مطرح می شود که مگر علم غیب مخصوص خداوند نیست، آیا انبیاء و به تبع ایشان امامان نیز علم غیب می دانند؟
در رجوع به قرآن متوجه می شویم که قرآن در این باره دوگونه متفاوت علم غیب را بیان می کند؛ دسته ای از آیات علم غیب را مخصوص خداوند می دانند و در دسته ای دیگر از آیات بیان شده است که این علم نیز در اختیار عده ای است.
آنچه در این رابطه بیان می شود چکیده ای از تفسیر موضوعی قرآن پیرامون علم غیب است.
آیات، روایات و احادیثی که نفی کننده علم غیب است و فقط آن را مخصوص خدا می داند.
قرآن کریم در این باره می فرماید:« وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لاَ یَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَهٍ إِلاَّ یَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّهٍ فِی ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ یَابِسٍ إِلاَّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ / و کلیدهاى غیب تنها نزد اوست جز او [کسى] آن را نمى‏داند و آنچه در خشکى و دریاست مى‏داند و هیچ برگى فرو نمى‏افتد مگر [اینکه] آن را مى‏داند و هیچ دانه‏اى در تاریکیهاى زمین و هیچ تر و خشکى نیست مگر اینکه در کتابى روشن [ثبت] است(سوره انعام، آیه ۵۹)»
و نیز در جای دیگری می فرماید:« قُل لَّا یَعْلَمُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَیْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا یَشْعُرُونَ أَیَّانَ یُبْعَثُونَ / گو کسانی که در آسمان و زمین هستند از غیب آگاهی ندارند جز خداو نمی‏دانند کی برانگیخته می‏شوند.(سوره نمل، آیه ۶۵)»
از این آیات در قرآن کریم نمونه های دیگری نیز مشاهده می شود که مضمون آیه نشان دهنده این است که علم غیب در نزد خداوند است و بس. از جمله می فرماید: « قُل لاَّ أَقُولُ لَکُمْ عِندِی خَزَآئِنُ اللّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَلا أَقُولُ لَکُمْ إِنِّی مَلَکٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا یُوحَى إِلَیَّ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الأَعْمَى وَالْبَصِیرُ أَفَلاَ تَتَفَکَّرُونَ / بگو به شما نمى‏گویم گنجینه‏هاى خدا نزد من است و غیب نیز نمى‏دانم و به شما نمى‏گویم که من فرشته‏ام جز آنچه را که به سوى من وحى مى‏شود پیروى نمى‏کنم بگو آیا نابینا و بینا یکسان است آیا تفکر نمى‏کنید (سوره انعام، آیه ۵۰)»
موضوع دیگری که نشان دهنده این است که پیامبران علم غیب نمی دانند و به تبع آن نیز امامان که اوصیاء پیامبر هستند نیز علم غیب نمی دانند؛ داستان حضرت یعقوب(ع) است که سالیان سال در فراق یوسف گریست و نمی دانست که یوسف(ع) در کجاست؟ اگر انبیاء الهی غیب می دانستند پس چرا حضرت یعقوب(ع) از حال فرزندش بی خبر بود؟
یا در رابطه با حضرات معصومین نیز روایاتی موجود است که حاکی از این است که ایشان از علم غیب برخوردار نبوده اند از جمله اینکه روزی در مسجدعده ای در محضر امام صادق(ع) بودند از ایشان پرسیدند: آیا شما علم غیب می دانید؟ حضرت فرمودند: تعجب می کنم از اقوامی که فکر می کنند ما غیب می دانیم در حالیکه غیب را غیر از خدا کسی نمی داند، کنیز خانه ما مرتکب اشتباهی شده است و من می خواهم او را توبیخ کنم ولی او در اتاقی پنهان شده است و من نمی دانم در کجاست، پس چگونه می گویید ما علم غیب می دانیم؟
برخی از دانشمندان با توجه به همین موارد گفته شده و بدون در نظر گرفتن سایر موارد، درباره غلو مطلب می نویسند و در آن بیان می کنند که یکی از موارد غلو این است که برای انبیاء و امامان(ع) علم غیب قائل شویم؛ که این بسیار اشتباه است.
البته غلو بحث مهمی است اما مهمتر از آن این است که در علم باید به اعلم ترین عالم رجوع کرد و نمی توان باتوجه به یک دسته از آیات و روایاتی که نهی کننده علم غیب برای انبیاء و امامان هستند این نظر را اعلام کرد بلکه باید با توجه به کل آیات قرآن و روایات و احادیث وارد شده در این زمینه اظهار نظر کرد.
یک قاعده بسیار مهم در فقه الحدیث وجود دارد و آن اجماع بین احادیث مختلف است و اینجاست که علم عالم هر چه بالاتر باشد می تواند بهتر تشخیص دهد.
آیات، روایات و احادیثی که اثبات می کند که علم غیب در اختیار پیامبران نیز است.
قرآن کریم در این باره می فرماید:« ذَلِکَ مِنْ أَنبَاء الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیکَ وَمَا کُنتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یُلْقُون أَقْلاَمَهُمْ أَیُّهُمْ یَکْفُلُ مَرْیَمَ وَمَا کُنتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یَخْتَصِمُونَ / ا ین [جمله] از اخبار غیب است که به تو وحى مى‏کنیم و [گرنه] وقتى که آنان قلمهاى خود را [براى قرعه‏کشى به آب] مى‏افکندند تا کدام یک سرپرستى مریم را به عهده گیرد نزد آنان نبودى و [نیز] وقتى با یکدیگر کشمکش مى‏کردند نزدشان نبودى(سوره آل عمران، آیه ۴۴)»
همچنین در آیه دیگری از همین سوره می فرماید:« مَّا کَانَ اللّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى مَآ أَنتُمْ عَلَیْهِ حَتَّىَ یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَمَا کَانَ اللّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَى الْغَیْبِ وَلَکِنَّ اللّهَ یَجْتَبِی مِن رُّسُلِهِ مَن یَشَاء فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَإِن تُؤْمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظِیمٌ / خدا بر آن نیست که مؤمنان را به این [حالى] که شما بر آن هستید واگذارد تا آنکه پلید را از پاک جدا کند و خدا بر آن نیست که شما را از غیب آگاه گرداند ولى خدا از میان فرستادگانش هر که را بخواهد برمى‏گزیند پس به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید و اگر بگروید و پرهیزگارى کنید براى شما پاداشى بزرگ خواهد بود(سوره آل عمران، آیه ۱۷۹)»
ولکن عطف است که با جمله قبل خود در ارتباط است یعنی یک قاعده را بیان می کند و بعد با این ولکن آن را تخصیص می زند واین یکی از بحثهای مهم علوم قرآن است که به آن « عام و خاص» گفته می شود.
امیر المؤمنین(ع) می فرمایند: کسی که عام و خاص قرآن را نمی داند حق ندارد آن را تفسیر کند.
در جای دیگری از قرآن کریم نیز به این موضوع اشاره شده است: « عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَى غَیْبِهِ أَحَدًا / إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا / داناى نهان است و کسى را بر غیب خود آگاه نمى‏کند / جز پیامبرى را که از او خشنود باشد که [در این صورت] براى او از پیش رو و از پشت‏سرش نگاهبانانى بر خواهد گماشت (سوره جن، آیات ۲۷ـ ۲۶)»
برای اثبات علم غیب انبیاء می توان به داستان حضرت یعقوب اشاره کرد؛ زمانی که یوسف خود را به برادرانش معرفی کرد پیراهن خود را برای پدر فرستاد هنگامی که بشیر از نزد حضرت یوسف حرکت کرد حضرت یعقوب(ع) در کنعان فرمود:« إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ / بوى یوسف را مى‏شنوم (سوره یوسف، آیه۹۴)» بوی یوسف را احساس می کنم در حالیکه هنوز خبری به ایشان در رابطه با سلامتی حضرت یوسف داده نشده بود.
در رابطه با حضرات معصومین(ع) نیز روایات و حکایات متعددی نشان دهند دارا بودن علم غیب ایشان است، به طور مثال: حضرت امیر(ع) می فرمایند: «سَلونی قبل أَن تَفقِدونی/ بپرسید از من قبل از اینکه شما را ترک کنم»
درباره علم غیب امامان(ع) در بحث علم امام به طور مفصل توضیحاتی ارائه خواهد شد.
یادی کنیم از حضرت آیت الله معرفت(ره) ایشان روایتی از امام حسن (ع) را بیان می فرمودند: که روزی گاوی از نزدیک امام حسن (ع) عبور کرد حضرت به همراهان خود فرمود در شکم این گاو گوساله ای است که پیشانی آن و سر دمش سفید است، گاو را ذبح کردند و گوساله ای که در شکم گاو بود را بیرون آوردند و مشاهده کردند آنچه امام بیان فرموده است در مورد این گوساله صحت دارد؛ نزد امام حسن(ع) آمدند و عرض کردند: « وَیَعْلَمُ مَا فِی الْأَرْحَامِ / و آنچه را که در رحم‏ها(ى مادران) است مى‏داند(سوره لقمان، آیه ۳۴)» (فکیف علمت هذا؟) پس چگونه دانستی آن چیست؟ حضرت فرمودند: (فقال(ع): انا نعلمُ المکنون المخزون المکتوم الذی لم یطلِّع علیه ملکٌ مقرب و لا نبیٌّ مرسل غیرُ محمدٍ و ذریته) همانا ما می دانیم آنچه پوشیده شده و نگه داری شده و کتمان شده است و می دانیم چیزی را که نه فرشته مقرب می داند و نه پیامبر مرسل غیر از محمد(ص) و فرزندانش. (دلائل الامامه ـ ص۱۷۲)
با توجه به آنچه گذشت هم دلایل قرآنی و روایی وجود دارد دال بر اینکه علم غیب مخصوص خداوند است و هم ادله ای بیان شده مبنی بر اینکه پیامبران و امامان نیز از این علم بهره مند هستند.
اگر علم انبیاء و امامان را فقط علم بشری بدانیم و لاغیر، شبهات بسیاری در آن ایجاد می شود و انشعبات شیطانی بسیاری از آن حاصل می شود لذا امامان و پیامبران مصدر و منبع شریعت هستند وعلم ایشان از علم الله است که با آیات و روایات هم می توان آن را اثبات کرد.
حال چه باید بکنیم؟ دو راه برای تشخیص این مطلب وجود دارد:
۱ـ علم غیب بر دو قسم است: یک قسم آن فقط خاص ذات خداوند باری تعالی است و قسم دیگر آن به اذن خداوند می تواند در اختیار بشر قرار گیرد.
آنجایی که در آیات قرآن می فرماید خدا علم غیبش را برای کسی آشکار نمی کند منظور قسم اول است که خاص خداوند است « لاَ یَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ » و آیات دیگر که بیان کننده این است که علم غیب در اختیار انبیاء نیز می باشد منظور علم غیبی است که به اذن خداوند در اختیار بشر است.
در روایت است که علم غیب بر ۷۳ قسم است؛ یک قسم آن فقط در اختیار خداوند متعال است و ۷۲ قسم دیگر آن در اختیار حضرات معصومین(ع) است و از این ۷۲ قسم یک قسم آن در اختیار عاصف بن برخیا بود که توانست تخت بلغیس را برای حضرت سلیمان بیاورد.
«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ عَنْ ضُرَیْسٍ الْوَابِشِیِّ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَوْلُ الْعَالِمِ‏ «أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ (سوره نمل، آیه۴۰)» قَالَ فَقَالَ یَا جَابِرُ إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ اسْمَهُ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَهٍ وَ سَبْعِینَ حَرْفاً فَکَانَ عِنْدَ الْعَالِمِ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَانْخَسَفَتِ الْأَرْضُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ السَّرِیرِ حَتَّى الْتَقَتِ الْقِطْعَتَانِ وَ حَوَّلَ مِنْ هَذِهِ عَلَى هَذِهِ وَ عِنْدَنَا مِنِ اسْمِ اللَّهِ الْأَعْظَمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ الْمَکْنُونِ عِنْدَهُ.» (بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج‏۱، ص: ۲۰۹)
(فدای شما شوم؛ این عاصف بن برخیا که قسمتی از علم کتاب را دارد « فت من آن را پیش از آنکه چشم خود را بر هم زنى برایت مى‏آورم » داستان وی چگونه است؟ فرمود: ای جابر همانا خداوند قرار داده اسم اعظم خود را بر ۷۳ بخش ، پس نزد آن مرد(وزیر حضرت سلیمان) یک بخش از این علم بود. بین او و این تخت بلغیس زمین جمع شد و تخت نزد حضرت سلیمان حاضر شد، نزد ما از این اسم اعظم ۷۲ بخش است. یک بخش آن علم غیب مکنون است که نزد خداوند است.)
۲ـ به طور اجمال می توان گفت که جنس علم پیامبران اینگونه است که هر وقت بخواهند می دانند و هر وقت بخواهند از آن بی اطلاعند که البته این موضوع جای بحث بیشتر دارد.
به نظر می رسد حضرات معصومین (ع) کاملاً در اختیار خودشان است و هر زمان که بخواهند این علم در اختیارشان است و هر وقت که بخواهند بی اطلاع می شوند از آن؛ البته در رابطه با انبیاء اینگونه است که خداوند هر وقت بخواهد به ایشان این علم را عطا می کند و هر وقت که خداوند بخواهد از آن بی اطلاع هستند.
به همین دلیل زمانی حضرت یعقوب متوجه نمی شود که فرزندش در چه حالی است و زمانی دیگر متوجه این موضوع می شود و بوی او را از راه دور احساس می کند.
یا در داستان حضرت موسی(ع) و حضرت خضر(ع) موسی تأویل کارهای حضرت خضر را نمی دانست و به ایشان اعتراض می کرد (البته باید تحقیق شود که این دوره همراهی حضرت موسی و خضر قبل از رسالت حضرت موسی بوده است یا بعد از آن).
پس می توان نتیجه گرفت که علم  غیب دارای درجه است و در یک زمان خداوند عطا می کند و در زمان دیگری عطا نمی کند البته در باره حضرات معصومین(ع) اینگونه نیست که انشااله در بحث علم امام به طور مفصل بیان خواهد شد.
سعدی علیه رحمه نیز در باره علم انبیاء می گوید:
یکی پرسید از آن گم کرده فرزند                                            که ای روشن گُهَر پیر خردمند
ز مصرش بوی پیراهن شنیدی                                                چرا در چاه کنعانش ندیدی؟
بگفت احوال ما برق جهان است                                              دمی پیدا و دیگر دم نهان است
گهی بر طارم اعلی نشینم                                                      گهی بر پشت پای خود نبینم
اگر درویش در حالی بماندی                                                  سرِ دست از دو عالم بر فشاندی
در رابطه با اولیاء الهی نیز در احوالات ایشان اینگونه بیان شده است که ایشان زمانی علم غیب را می دانند و در لحظه دیگر از آن بی اطلاع هستند.
اما آن روایتی که بیان شد و امام صادق(ع) در آن فرمودند از علم غیب بی خبر هستند به این دلیل است که معارف سطح بندی دارد و نمی توان آن را برای همه در یک سطح بیان کرد و با توجه به شرایط زمانی و محدودیتهایی که در آن زمان امام صادق(ع) داشتند  ایشان اینگونه بیان می فرمایند که از علم غیب بی خبر هستند.
«حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ سَدِیرٍ قَالَ: کُنْتُ أَنَا وَ أَبُو بَصِیرٍ وَ مُیَسِّرٌ وَ یَحْیَى الْبَزَّازُ وَ دَاوُدُ الرَّقِّیُّ فِی مَجْلِسِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِذْ خَرَجَ إِلَیْنَا وَ هُوَ مُغْضَبٌ فَلَمَّا أَخَذَ مَجْلِسَهُ قَالَ یَا عَجَباً لِأَقْوَامٍ یَزْعُمُونَ أَنَّا نَعْلَمُ الْغَیْبَ وَ مَا یَعْلَمُ‏ إِلَّا اللَّهُ لَقَدْ هَمَمْتُ بِضَرْبِ خَادِمَتِی فُلَانَهَ فَذَهَبَتْ عَنِّی فَمَا عَرَفْتُهَا فِی أَیِّ بُیُوتِ الدَّارِ هِیَ فَلَمَّا أَنْ قَامَ مِنْ مَجْلِسِهِ وَ صَارَ فِی مَنْزِلِهِ دَخَلْتُ أَنَا وَ أَبُو بَصِیرٍ وَ مُیَسِّرٌ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَقُلْنَا لَهُ جُعِلْنَا فِدَاکَ سَمِعْنَاکَ تَقُولُ کَذَا وَ کَذَا فِی أَمْرِ خَادِمَتِکَ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ أَنَّکَ تَعْلَمُ عِلْماً کَثِیراً وَ لَا نَنْسُبُکَ إِلَى عِلْمِ الْغَیْبِ قَالَ فَقَالَ یَا سَدِیرُ مَا تَقْرَأُ الْقُرْآنَ قَالَ قُلْتُ قَرَأْنَاهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ فَهَلْ وَجَدْتَ فِیمَا قَرَأْتَ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ‏ قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ‏ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَدْ قَرَأْتُهُ قَالَ فَهَلْ عَرَفْتَ الرَّجُلَ وَ عَلِمْتَ مَا کَانَ عِنْدَهُ مِنْ عِلْمِ الْکِتَابِ قَالَ قُلْتُ فَأَخْبِرْنِی حَتَّى أَعْلَمَ قَالَ قَدْرُ قَطْرَهٍ مِنَ الْمَطَرِ الْجُودِ فِی الْبَحْرِ الْأَخْضَرِ مَا یَکُونُ ذَلِکَ مِنْ عِلْمِ الْکِتَابِ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا أَقَلَّ هَذَا قَالَ یَا سَدِیرُ مَا أَکْثَرَهُ إِنْ لَمْ یَنْسِبْهُ إِلَى الْعِلْمِ الَّذِی أُخْبِرُکَ یَا سَدِیرُ فَهَلْ وَجَدْتَ فِیمَا قَرَأْتَ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ‏ قُلْ کَفى‏ بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ‏ کُلُّهُ قَالَ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ فَقَالَ عِلْمُ الْکِتَابِ کُلُّهُ وَ اللَّهِ عِنْدَنَا ثَلَاثاً.
۴- حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ جَابِرٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع‏ فِی هَذِهِ الْآیَهِ قُلْ کَفى‏ بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ‏ قَالَ هُوَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع.»( بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج‏۱، ص: ۲۱۳)
(سدیر نقل می کند که با عده ای در مجلس عمومی امام صادق(ع) نشسته بودیم؛  حضرت از جلسه خارج شد در حالیکه غضبناک بود، و هنگامی که وارد مجلس شد فرمود: متعجب هستم از عده ای که می گویند ما علم غیب داریم درحالیکه خادم ما از دست ما فرار کرده و من نمی دانم در کدام اتاق است. راوی می گوید: جلسه امام که تمام شد و امام به منزل خود تشریف بردند، بر ایشان وارد شدیم و عرض کردیم درباره کنیز خود اینگونه فرمودی؟ حضرت فرمود: آیا داستان عاصف بن برخیا را در قرآن نخوانده ای؟ عرض کردم: آری خوانده ام حضرت فرمود: می دانی آن فرد چقدر از علم کتاب را می دانست؟ گفتم شما بفرمایید: حضرت فرمود: یک قطره از دریا از علم کتاب را می دانست، گفتم: چقدر کم است این، حضرت فرمود: ای سدیر، بله این زیاد نیست اگر بگویم این در مقابل چه علمی است؛ سدیر این آیه را خوانده ای که خداوند می فرماید: ای پیامبر به کفار بگو خداوند کافی است برای شهادت بین من و شما و همچنین کسی که علم کتاب نزد اوست (علم کتاب نزد حضرت علی(ع) است طبق نظر شیعه و سنی) که من پیامبر هستم؛ حضرت صادق(ع) اشاره به سینه خود کرد و فرمود: عِلْمُ الْکِتَابِ کُلُّهُ و سه بار این جمله را بیان کرد.)
انبیاء الهی بر طبق قرآن و ادله عقلی و نقلی که بیان شد دارای علم غیب هستند ولی علم غیب ایشان به دست خداوند است.
ولی حضرات معصومین(ع) علم غیبشان به دست خودشان است. به طور مثال؛ روزی شتر پیامبر(ص) گم شده بود و حضرت به اصحابشان فرمودند شتر را پیدا کنند، عده ای باهم سخن می گفتند که او که اخبار آسمانی را می داند چگونه است که نمی تواند شترش را پیدا کند در اینجا بود که پیامبر(ص) به اصحابشان مکان شتر را فرمودند و ایشان برای آوردن شتر به آنجا رفتند و فرمودند: در آن لحظه نمی خواستم بدانم و لی حالا خواستم و دانستم که شترم در کجاست.
امشب شام شهادت حضرت صادق(ع) است ایشان بانی روضه ها و گریه بر مصیبت آل الله بودند و امروزه هر چه به ما رسیده است از زمان امام صادق(ع) است.
شخصی نزد حضرت صادق(ع) رسید و عرض کرد: خیلی فقیرم به من کمک کنید، حضرت فرمودند: شما فقیر نیستید و سه مرتبه این سخن را تکرار کردند؛ آن مرد گفت: من دروغ نمی گویم و واقعاً گرفتارم حضرت فرمودند: سئوالی دارم چقدر حاضری دریافت کنی و محبت ما را از دست بدهی؟ این شخص گفت: محبت شما را با هیچ چیز معامله نمی کنم، حضرت فرمود: این خیلی گرانقیمت است و تو بسیار ثروتمند هستی.
بیشتر روایات ما در باره گریه از حضرت صادق(ع) بیان شده است.
شخصی نزد امام صادق(ع) آمد و عرض کرد: دلم گرفته است دعا کنید به مکه بروم تا دلم شاد شود، حضرت فرمود: انشااله به سفر حج بروی ولی اگر دلت گرفته است به کربلا برو.
ایشان خرج سفر کسانی را که می خواستند به کربلا بروند را پرداخت می کردند و می فرمودند به کربلا بروید.
حضرت صادق(ع) در حق گریه کنان و مداحان بسیار دعا می فرمودند.
در جلسه بعد درباره عصمت انبیاء مطالبی ارائه خواهد شد.

 

رزومه

دکتر حسین محمدی فام متولد سال ۱۳۵۸ در تهران می باشد که تحصیلات خود را در رشته الهـیات و معارف اسلامی گذرانده است. کارشـناسـی علوم قرآن و حدیـث، کارشــناسـی ارشد تفسیــر قرآن و

دکتـری تخصـصـی مذاهـب کلامـی، مقاطع تحصیـلی ایشـان اسـت.

وی از نـوجــوانـی به مـــداحـی اهـل بـیـت علیـهم الـسـلام‌ پـرداخـتـه و

هم اکنون مدیر هیأت (حسینیه) و مجموعه مذهبی فرهنگی روضة الشـهدا است.سخنرانی، تـدریس دانشـگاه، مدیریت کانال تـلگرامی “مـداحـی عالـمـانـه”  و کـانـال تـخـصـصـی “عـقـائد امامیه” ، مـشـاوره

مـــذهـبـی و خــانـوادگـی، ســرودن شـعـر و تــربـیـت شـاگـرد، از دیــگــر

فعالیت های ایشان است.

love making pics indianpornvideos.pro tamil aunty nude photo indian sex 3gb indiansexgate.pro tamil xxx indian sexy hd video hd dirtyindianporn.mobi college girls xnxx sex vedios kowalsky freesexyindians.pro sesvidio sex videos in tamil nadu indiansexpussy.pro forced defloration
free desi sex scandal indiansexmovies.mobi bur ki chudai naked kerala hindisexmovies.pro mumbai hotel sex indian girl ki chut originalindianporn.mobi sex videosfreedownloads xnxx condom justindianporn.pro x videos beautiful porn videos live imhoporn.com real pornhub xvideos best porn videos machine porneff.com redwap indian porn

تلفن روابط عمومی روضة الشهدا:   09329431910

تلفن کانون فرهنگی روضة الشهدا: 02144431828

تلفن مرکز نیکوکاری روضة الشهدا: 02144431463

 

کلیه حقوق محفوظ است

Template Design:Dima Group