چهل و یکمین جلسه از سلسله درس گفتارهای عقاید امامیه / صفات لازمه امامت ۲

یکی از صفات لازمه ی امام افضلیت است وامام باید از تمام مردم زمان خودش فضیلتش بیشتر باشد. رأس هرم باشد. کسی از او بالاتر نباشد. حتی در یک صفت!  اگر اینگونه باشد می تواند امام بشود.

اعوذُ بالله مِنَ الشیطان الرّجیم
بسم‌الله الرّحمن الرّحیم
الحّمدُ اللهِ ربِّ العالَمین. بارِئِی الخَلائِقِ اَجمَعین. باعثِ الاَنبیاءِ وَ المُرسَلین وَ الصَّلاهُ وَ السَّلام عَلی اشرفِ الاَنبیاءِ وَ المُرسَلین، حبیبِ الهِ العالَمین اَبَاالقاسِم مُحَمَّد (ص) و عَلی آلهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ المَعصومین و لَعنَهُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعین.

جلسه چهل و یکم هفتگی و آخرین جلسه در سال ۹۲ از سلسله مباحث درس گفتار های عقاید امامیه را درخدمت خواهران و برادارن هستیم و در طول هفته جزء ۱۱ را تلاوت کرده و ثواب آنرا تقدیم اما عسگری(ع) می نماییم.
امام حسن عسگری علیه السلام می فرمایند : «خَصلَتانِ لَیسَ فَوقَهُما شَى ءٌ : الإیمانُ بِاللّه ِ و نَفعُ الإخوانِ /امام عسکرى علیه السلام :دو خصلت است که بالاتر از آنها چیزى نیست : ایمان به خدا و سود رساندن به برادران»
در جلسه گذشته بیان شد صفاتی که برای امامت لازم و ضروری است سه دسته هستند؛
۱-عصمت
۲-افضلیت
۳-منصوص بودن یعنی نص صریح داشته باشد بر امام.

درباره عصمت جلسه‌ی گذشته صحبت کردیم که امام باید معصوم باشد. و سه دلیل عقلی برای آن مطرح کردیم و همچنین دو دلیل قرآنی و به تعبیری گفتیم سه دلیل قرآنی وجود دارد. و آیه ای هم نیز بیان شد که می شود از آن برای اثبات عصمت استفاده کرد.
در این جلسه درباره افضلیت که از صفات لازمه امامت است صحبت خواهیم کرد؛ صفت لازمه ی امام یعنی چه؟ یعنی امام بدون این صفت اصلا امام نیست. اصلا نمی توان فرض کرد امامی را که معصوم نباشد؛ بدون عصمت امام هم یک آدمی مثل بقیه ی مردم است. دلیلی ندارد هرچه گفت من بگویم چشم! معصوم نیست. این مسئله دربین علما هم دیده می شود، اگر در حال حاضر آقای بهجت انقدر حرفهایشان برای مردم ما مهم است؛ به دلیل این است که مردم ایشان را نزدیک به مقام عصمت می دانند.از ایشان خطایی ندیدند. خطایی به ایشان نسبت داده نشده است. احساس می کنند خیلی نزدیک به معصوم هستند. لذا هر حرفی بزنند همه می گویند چشم. این موضوع درباره امام خمینی(ره)، حضرت آقا حفظه الله و بسیاری از علما نیز صدق می کند. اما عالمی که مثلا یک مقدار اهل دنیاست و حواشیی پیرامون وی است.می بینید مردم خیلی نسبت به حرفهایش توجهی نمی کنند.
افضلیت
یکی از صفات لازمه ی امام افضلیت است وامام باید از تمام مردم زمان خودش فضیلتش بیشتر باشد. رأس هرم باشد. کسی از او بالاتر نباشد. حتی در یک صفت!  اگر اینگونه باشد می تواند امام بشود.
دلیل عقلی؛
علامه حلی رحمه الله علیه : « قبحُ تقدیم المفضول معلوم و لا ترجیح  فالمساوی» به این نکته خوب دقت کنید؛ عقل می گوید: شخص امام نسبت به بقیه ی مردم سه حالت دارد؛ اولاً از آنها برتر است، (و این مطلوب است) ثانیاً با این مردم مساوی است.  و حالت سوم این است که از مردم پایین تر است. در هر صورت باید یکی از این سه حالت باشد.ا
حال اگر از مردم برتر بود؛ مطلوب است  و این امر اثبات شده است واصلا ما به دنبال همین  برتری امام هستیم. اگر با مردم مساوی باشد یک قاعده ی عقلی هست که می گوید:  ترجیح بلا مُرَجِح محال است.(مُرَجِح اسم فاعله) ترجیح بلا مُرَجح محال است. یعنی عقل می گوید، اگر دوتا چیز مساوی هستند، دلیل ندارد یکی را از دیگری  برتر بدانیم. اگر این شخص امام با فرد دیگر کامل برابرند، چه دلیل دارد این فرد را امام او بدانیم؟ و این قابل قبول نیست. حالت سوم اینکه در حقیقت از بقیه مردم پایین تر است که البته این را هم عقل به صراحت محکوم می کند که  زمانی که یک نفر بالاتر باشد بجای او فرد  مفضول برتر دانسته شود.
عقل سلیم هر بشری می گوید که هنگامی که یک آدم افضل هست، افضل باید امامت کند بر مفضول. نه اینکه مفضول امامت کند بر افضل! در همین جا یک نکته ای قابل ذکر است، این که برادران اهل سنت قائل به این  قاعده شدند و می گویند ما قبول داریم امیر المومنین افضل است، و ابن ابی الحدید نیز در ابتدای شرح نهج البلاغه آورده است؛ « الحمد ا… الذی قدم المفضول علی الفاضل» ؛ چون  می دانند علی افضل است،  ولی می گویند: خدا این گونه تقدیر کرده که در بین این چهار نفر افضلشان آخر باشد! حال یک سئوال مطرح می شود مبنی بر اینکه  در  دوران حکومت و یا به قول اهل سنت امامت و ولایت ابوبکر آیا امیرالمومنین افضل بود یا نه؟ مسلماً پاسخ آن  بله است، امیرالمومنین(ع) افضل بودند.
حال ابوبکر به زعم اهل سنت بر او امامت داشت یا نه؟بله امامت داشت! آیا عقل قبول می کند که افضل  خونه نشین شود و مفضول بر او حکومت کند؟ مفضول امامِ افضل  شود؟ مسلماً عقل قبول نمی کند. پس ایشان در مخالفت  با عقل خودشان صحبت می کنند. بدون در نظر گرفتن قرآن ، روایات و سنت! عقل هر بشری می گوید قابل قبول نیست که مفضول بالاتر از افضل قرار بگیرد  و افضل از او تبعیت کند.  این یک  قاعده ی عقلی است.
دلیل قرآنی؛
برای افضلیت یک دلیل قرآنی را بیان می کنیم که البته جلسه گذشته برای عصمت، ما همین آیه را نیز بیان کردیم؛
«ا«قُلْ هَلْ مِن شُرَکَآئِکُم مَّن یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللّهُ یَهْدِی لِلْحَقِّ أَفَمَن یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن یُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ یَهِدِّی إِلاَّ أَن یُهْدَى فَمَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ/بگو آیا از شریکان شما کسى هست که به سوى حق رهبرى کند بگو خداست که به سوى حق رهبرى مى‏کند پس آیا کسى که به سوى حق رهبرى مى‏کند سزاوارتر است مورد پیروى قرار گیرد یا کسى که راه نمى‏نماید مگر آنکه [خود] هدایت‏شود شما را چه شده چگونه داورى مى‏کنید!(سوره یونس، ایه ۳۵)»
آیا ما از کسی باید پیروی کنیم، که خود از هدایت بی نیاز است «احق ان یتبع» و  درمقام هدایت کردن است یا آن فردی که خودش نیازمند به هدایت است!
عقل چه می گوید؟ می گوید، ما باید از کسی پیروی کنیم که اوبی نیاز از هدایت است، نه آن که باید خودش هدایت بشود! « فَمَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ » کجا می روید؟ چه گونه حکم می کنید؟
در واقع اصل افضلیت یک دلیل عقلی است و برای اثبات آن  نیازی به روایت  و حتی قرآن و … ندارد. زیرا در قرآن هم بحث عقلی می کند و می فرماید «فَمَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ» عقلتان کجا ر فته؟
یعنی قرآن هم دارد بر همان قاعده عقلی پافشاری می کند که عقل این طور گواهی می دهد.
بحث دیگر این است که افضلیت خودش در انواع صفات تجلی پیدا می کند؛ مثلا در صفات باطنی ،صفات نفسانی ، صفاتی که مربوط به جوانح و جوارح است ،در صفات  ظاهری و مادی و  به اصطلاح علامه حلی در صفات بدنی هم باید افضل باشد. مثل شجاعت، شهامت، جنگیدن ، سیاست و ….
همچنین در  صفات خارجی مثل مثلا حسب و نسبش نیز باید افضلیت داشته باشد که انشااله ما تمامی این موارد را در بحث اثبات خلافت بلافصل امیر المومنین علیه الصلاه وسلام بیان می کنیم. و همه صفات ایشان را ذکر کرده و اثبات می کنیم که امیر المومنین(ع) افضل بر بقیه صحابه است.
حال نکته ای که از این بحث استخراج می شود این است که ؛ در بین همه ی صفات نفسانی و بدنی و خارجی و … یک صفت که به نظر می رسد خیلی بارزتر و ویژه تر است آن هم صفت علم  است، امام علی‌الخصوص یا علی الاخص باید در علم از همه افضل باشد، دانشمندتر باشد. زیرا در بحث عصمت هم بیان کردیم که عصمت انبیاء هم ریشه اش در علم است. یعنی ایشان می داند غیبت خوردن گوشت برادر دینی است و لذا غیبت نمی کند. علمش بالاست. علمش به درجه ی یقین رسیده است.
علم درجاتی  دارد. یک دسته ازآن، علمی است  که بروی کاغذ است و می خوانید دقایقی  بعدهم  فراموش می کنید. دسته دیگر علمی  است که در در ذهن باقی می ماند. درجه بعدی علمی  است که می آید بر زبانت. درجه دیگر آن علمی است که در وجودت ماندگار می شود و… از درجات دیگر علم، علم الیقین است، و هر چه در مراتب علم بالاتر می رویم  عین الیقین تبدیل به حق الیقین می شود.
خود یقین هم باز سه درجه دارد.
امام معصوم علمش باید افضل باشد.که به گناه نیفتد و عصمتش تضمین بشود. در واقع حفظ شریعت براساس  علم است.
هر یک از وظایف امام  را  که بخواهیم بیان کنیم منشأ آن به علم برمی گردد؛ تفسیر قرآن ، تبیین قرآن ،همه از سنخ علم است. با توجه به آنچه که بیان شد باید علم امام علم افضل و اعلم باشد.
پیامبر(ص) در مدت زمان حیات رسالت خود فرصت کافی برای بیان همه احکام نداشتند؛ بقیه ی احکامی که پیغمبر فرصت نکرده است بگوید را امام باید بگوید ؛ پس امام باید بداند آن احکام چیست. باز در نتیجه باید افضل و اعلم باشد.
در مسئله اجتهاد هم باید به سراغ کسی برویم که از همه اعلم تر است نه اتقی تر! دین به شما می گوید برو به سراغ اَعلم.! آن فردی  که علمش بیشتراست. چون می خواهد احکام را به شما بگوید. پس علم مهمتراست تا تقوا؛ . چون کار تخصصی است پس باید به سراغ کسی رفت که علمش بالاتر باشد.
در مورد امامت نیز به همین گونه است و باید به سراغ کسی برویم و از او پیروی کنیم که اعلم باشد؛ در روایتی از اهل سنت آمده است که؛ در زمان خلیفه دوم ، مردی به خلیفه مراجعه کرد و گفت شش ماه پیش با همسرم ازدواج کردم، او باردار است و در حال وضع حمل است درحالیکه باید ۹ ماه از مدت زمان بارداری او بگذرد پس او زناکار است و قبل از ازدواج با من با شخص دیگری رابطه داشته است؛ خلیفه دوم هم به او نگاه کرد و گفته بله،  قطعا همین طوراست.  دستور داد رجمش کنند و سنگسارش کنند و حد را براو جاری کنند. خبر به گوش حضرت امیرالمومنین علیه اسلام رسید حضرت خودش را به عجله رساند مسجد. فرمود چه می کنید؟ گفت ماجرا را برای حضرت تعریف کردند و گفتند کسی شش ماهه  بچه دار نمی شود. حتما سه ماه قبلش گناه کرده. باید رجمش بکنیم.دستور قرآن است
حضرت فرمود قرآن که خواندید؟ گفت: بله. حضرت فرمود: قرآن می فرماید: « وَالْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن یُتِمَّ الرَّضَاعَهَ وَعلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَکِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لاَ تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَهَا لاَ تُضَآرَّ وَالِدَهٌ بِوَلَدِهَا وَلاَ مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِکَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَن تَرَاضٍ مِّنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْهِمَا وَإِنْ أَرَدتُّمْ أَن تَسْتَرْضِعُواْ أَوْلاَدَکُمْ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ إِذَا سَلَّمْتُم مَّآ آتَیْتُم بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ / و مادران [باید] فرزندان خود را دو سال تمام شیر دهند [این حکم] براى کسى است که بخواهد دوران شیرخوارگى را تکمیل کند و خوراک و پوشاک آنان [=مادران] به طور شایسته بر عهده پدر است هیچ کس جز به قدر وسعش مکلف نمى‏شود هیچ مادرى نباید به سبب فرزندش زیان ببیند و هیچ پدرى [نیز] نباید به خاطر فرزندش [ضرر ببیند] و مانند همین [احکام] بر عهده وارث [نیز] هست پس اگر [پدر و مادر] بخواهند با رضایت و صوابدید یکدیگر کودک را [زودتر] از شیر بازگیرند گناهى بر آن دو نیست و اگر خواستید براى فرزندان خود دایه بگیرید بر شما گناهى نیست به شرط آنکه چیزى را که پرداخت آن را به عهده گرفته‏اید به طور شایسته بپردازید و از خدا پروا کنید و بدانید که خداوند به آنچه انجام مى‏دهید بیناست(سوره بقره،‌آیه ۲۳۳)» مادرها باید فرزنداهایشان را شیر بدهند تا دو سال (۲۴ ماه) کامل می شود. (مادران ۲ سال بچه هایشان را شیر می دهند. که این را می گویند خبر در مقامات انشاء.ظاهرا خبره ولی انشائی هست. دارد امر می کند. یعنی مطمئنا استحبابش هم همین است که دو سال کامل را زن شیر بدهد).
حضرت فرمودند: آیه ی «وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا وَوَضَعَتْهُ کُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَهً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ / و انسان را [نسبت] به پدر و مادرش به احسان سفارش کردیم مادرش با تحمل رنج به او باردار شد و با تحمل رنج او را به دنیا آورد و باربرداشتن و از شیرگرفتن او سى ماه است تا آنگاه که به رشد کامل خود برسد و به چهل سال برسد مى‏گوید پروردگارا بر دلم بیفکن تا نعمتى را که به من و به پدر و مادرم ارزانى داشته‏اى سپاس گویم و کار شایسته‏اى انجام دهم که آن را خوش دارى و فرزندانم را برایم شایسته گردان در حقیقت من به درگاه تو توبه آوردم و من از فرمان‏پذیرانم (سوره احقاف،۱۵)» را هم خواندی ؛ خداوند  می فرماید که مدت حمل بچه و فصال (با صاد) یعنی شیر دادن آن می شود با هم سی ما ه (ثلاثون شهرا)؛ طبق آیه ۲۳۳ سوره بقره مدت شیر دادن ۲۴ ماه است،  پس ۶ماه می ماند؛ پس حمل طبق گفته ی قرآن می تواند ۶ ماه باشد! این یکی از ۷۰موردی بود که خلیفه دوم گفت اگر علی(ع) نبود قطعا من هلاک می شدم.
انشاءاله  به بحث مطالب خاص امامت  ومصداق امامت برسیم تمامی این موارد را عرض خواهیم کرد.
منصوص بودن امام
سومین خصوصیت لازمه ی امامت منصوص بودن است.نص یعنی چه؟ یعنی در یک متن صریح و یک پیغام صریح مشخص شده باشد که این شخص امام است.
امام از اعتقاد شیعه باید دارای نص باشد نمی توان صفت نص را از آن جدا کرد.
بسیاری ازفرق اهل سنت معتقدند که  از طرق بسیاری امام تعیین میشود.  اما از نظر شیعه راه تعیین امام فقط نص است. ولا غیر. بعضی از ایشان قائل به نص شدن ، ولی خیلی هایشان گفتن نه از طریق  شورا تعیین میشود و نظر اجماع و شورای حل و عقد مهم است و عده ای دیگر قهر و غلبه یعنی همان دیکتاتوری خودمان، اینکه کسی به زور بیاید حکومت کند را راه تعیین امام می داند!
اینکه امروز یک دفعه در مصر ارتش می آید وسط میدان  و یکی را بر سر قدرت می نشاند، این ریشه در اعتقادات اهل سنت دارد. الان اهل سنت در مصر و یک جاهایی مثل آن به تناقض در عقائد رسیده اند. قبلا هم یکی دو بار عرض کردم. از یک طرف این ها بر می گردند می گویند: آقا بر علیه حاکم فاسد نمی شود خروج کرد  بعد کم می آورند خروج  می کنند. از آن طرف اعتقاد دارند یکی از راه های تعیین امام و رهبر قهر و غلبه است. خب ارتش می آید وسط میدان با قهر و غلبه یکی را بر سر کار می آورد و این برای ایشان  مصداق اولی الامر است و همه باید ازآن تبعیت بکنند.
ولی شیعه معتقد است تنها راه تعیین اما نص است؛ حالا چرا ما می گوییم صفت لازمه ی امامت نص است؟
۱٫ما با ادله ای که در جلسه ی قبل  بیان شد اثبات کردیم امام باید معصوم باشد. حال این پرسش مطرح می شود که این عصمت را چه کسی  می تواند تشخیص بدهد؟ امام در خانه اش گناه نمی کند چه کسی  در خانه امام را می بیند؟ عصمت یک  صفتی است که فقط خدا می داند و لاغیر.
شاید یک شخصی در ظاهر خیلی با ایمان  باشد، خیلی اهل تهجد و خضوع باشد ولی در خلوت که می رود. گناه می کند. چه کسی  می داند و از خلوت ها آگاه است؟ لذا به واسطه آنچه ما در جلسه قبل بیان کردیم؛ صفت عصمت اثبات می شود ولی تعیین امام باید منصوص باشد چون فقط خدا می داند که  او عصمت دارد یا ندارد.
۲٫حالا خدا یا مستقیم پیغام می دهد یا  با واسطه. یک جا مثل عید غدیر خدا مستقیم فرشته ی وحی را  می فرستد که حضرت علی علیه السلام را منصوب کن. درباره دیگر حضرات معصومین(ع)، خدا به پیغمبر(ص) می گوید، پیغمبر(ص) به امت می گوید. در هر صورت به نص الهی بر می گردد. یا با واسطه یا بی واسطه .
دلیل دوم
درباره افضلیت هم تقریبا  به همین گونه است. این که یک نفر در همه ی صفات فضیلتش بیش از بقیه است. این را خدا می داند. ما شاید در شمشیر زدن و شجاعت بفهمیم که این آقا بر بقیه افضل است اما این که در قلبش عُجب دارد یا ندارد را خدا می داند.؛ پس افضلیت را هم جز خدا کسی نمی تواند به طور تام تشخیص بدهد.  لذا باید نص صریح الهی داشته باشیم برای امام.
دلیل سومی
علمای کلام شیعه  معتقدند  رسول خدا مهربانترین است بر مردم؛‌حال چگونه می شود که پیامبر(ص) دلش برای هدایت مردم نسوزد و نصی را تقدیم و اعلام نکند! و مردم را رها کند و بگوید خودتان تصمیم بگیرید. با عقل جور در نمی آید.
پیغمبری که قبلا هم عرض کردیم  و علامه حلی و فاضل مقداد هم می گویند: رسول خدا(ص) دو روز می خواستند مسافرت بروند شخصی را  در مدینه جای خودشان می گذاشتند. چگونه  می شود که حالا که دارد از دنیا می رود این امت اسلام  و این حکومت نو پای اسلامی را رها می کند و  می گوید خودتان حالا هر کاری کردید. عقل قبول نمی کند! سیره ی نبوی این را قبول نمی کند و اصلا از پیغمبر اکرم(ص) نمی شود چنین چیزی را انتظار داشت. قطعا از رسول خدا نصی برای رهبری امت صادر شده است.
جلسه بعدی ما در سال آینده ان شا الله می شود اولین جلسه بعد از دهه فاطمیه دوشنبه ۲۵ فروردین است.
۱٫ روایات پیرامون نوروز ازآن مباحثی است که کاملا دو جبهه ی روایی مختلف وروبه روی هم دارد. مثل بحث فلسفه؛ ما در فلسفه یک روایاتی داریم که فلسفه را تایید می کند یک سری علما اونا رو مستمسک قرار می دهند و سری دیگری از روایات فلسفه را می کوبد و دسته ای از علما ان را مستمسع قرار می دهند ؛ در نوروز هم این همین طور است. در بعضی از  مجامع مذهبی اهل منبر سایت های مذهبی  وبلاگ ها گروه های مجازی و …. روایت می آورند که نوروز خوب است و درمقابل یک سری روایات هم می گوید که این سنت عجمهاست و بدعت است و …
ما در را بطه با نوروز همان برخوردی را داریم که حضرت امام (ره) و حضرت آقا حفظه الله دارند و آن چیزی که در نوروز امسال که متقارن با فاطمیه است اهمیت دارد تعظیم شعار است نه اینکه ما مهمانی و یا مسافرت نرویم چرا که هر دو اینها خوب است؛ اولی صله رحم ودیگری دستور قرآن است که می فرماید:«قل سیروا فی الارض» ولی آنچه مسلم است این است که باید حرمت فاطمیه را حفظ کنیم مثلا از شیرینی تر یا آجیل که نماد شادی است استفاده نکنیم، ‌چند روز مانده به شهادت لباس مشکی بپوشیم، این می شود تعظیم شعائر.
ما قطعا گناهان زیادی و تو این سال انجام دادیم آنقدر هم تعداد گناهامون زیاده که یادمون رفته خدایا به حقیقت حضرت زهرا سلام الله علیها  و به آبرویی که پیش تو داره همه ی گناهان ریزو درشت و ظاهر و باطن و علن و پنهان مارو به آبروی حضرت صدیقه در سال ۹۲ ببخش و بیامرز.
می گویند سال ۹۳ با جمعه شروع می شود و با جمعه هم تمام می شود و نیمه شعبان هم روز جمعه است ،‌جالب این است که اولین جلسه هفتگی ما در سال ۹۳ هم با توسل به حضرت حجت (عج) شروع می شود؛ امیدواریم خدا سال ۹۳ را با توجه به تحولات منطقه سال ظهور حضرت حجت(عج) قرار دهد.

منبع: سایت روضه الشهداء

رزومه

دکتر حسین محمدی فام متولد سال ۱۳۵۸ در تهران می باشد که تحصیلات خود را در رشته الهـیات و معارف اسلامی گذرانده است. کارشـناسـی علوم قرآن و حدیـث، کارشــناسـی ارشد تفسیــر قرآن و

دکتـری تخصـصـی مذاهـب کلامـی، مقاطع تحصیـلی ایشـان اسـت.

وی از نـوجــوانـی به مـــداحـی اهـل بـیـت علیـهم الـسـلام‌ پـرداخـتـه و

هم اکنون مدیر هیأت (حسینیه) و مجموعه مذهبی فرهنگی روضة الشـهدا است.سخنرانی، تـدریس دانشـگاه، مدیریت کانال تـلگرامی “مـداحـی عالـمـانـه”  و کـانـال تـخـصـصـی “عـقـائد امامیه” ، مـشـاوره

مـــذهـبـی و خــانـوادگـی، ســرودن شـعـر و تــربـیـت شـاگـرد، از دیــگــر

فعالیت های ایشان است.

love making pics indianpornvideos.pro tamil aunty nude photo indian sex 3gb indiansexgate.pro tamil xxx indian sexy hd video hd dirtyindianporn.mobi college girls xnxx sex vedios kowalsky freesexyindians.pro sesvidio sex videos in tamil nadu indiansexpussy.pro forced defloration
free desi sex scandal indiansexmovies.mobi bur ki chudai naked kerala hindisexmovies.pro mumbai hotel sex indian girl ki chut originalindianporn.mobi sex videosfreedownloads xnxx condom justindianporn.pro x videos beautiful porn videos live imhoporn.com real pornhub xvideos best porn videos machine porneff.com redwap indian porn

تلفن روابط عمومی روضة الشهدا:   09329431910

تلفن کانون فرهنگی روضة الشهدا: 02144431828

تلفن مرکز نیکوکاری روضة الشهدا: 02144431463

 

کلیه حقوق محفوظ است

Template Design:Dima Group