شصت و هشتمین جلسه از سلسله درس گفتارهای عقاید امامیه / اثبات امامت امیرالمؤمنین علی(ع) ۱۲
اشرف علوم درعالم، علم کلام است (علم اعتقادات)؛ این بالاترین علوم است. چرا که زندگی هر فرد و جامعه بستگی به اعتقادات آنها دارد و امیرالمومنین(ع) سرآمد همه متکلمین هستند.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین، اَلحَمدُلله الاوَّل بلا اول کان قبله و الاخر بلا اخر یکون بعدَهُ الذی بعد فلا یرى وقرب فشهد النجوى تبارک وتعالى ثم صلاه وسلام علی سیدنا ونبینا العبد الموید والرسول مسدد المصطفی الامجد حبیب اله العالمین ابی القاسم محمد(ص) وعلی اهل بیت الطیبین الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین و اللعنه الدائم علی معاندیهم و مخالفیهم الی قیام یوم الدین آمین رب العالمین.
جلسهی شصت و هشتم را در خدمت خواهران و برادران هستیم و جزء ۸ را خوانده و تقدیم به حضرت امام هادی(ع) می نماییم.
حضور در وادی خوف و رجاء؛ از حالات بسیار مهم مومن
امام هادی(ع) می فرمایند: «عَلَیکُم بِالوَرَعِ فَاِنَّهُ الدّینُ الَّذی نَلازِمُهُ وَ نُدینُ اللهَ تَعالیَ بِهِ وَ نُریدُهُ مِمَّن یُوالینا لاتَتعَبُونا بِالشَّفاعَهِ/ با ورع و باتقوا باشید که این ورع و تقوا همان دینی است که همواره ما ملازم آن هستیم و پایبند به آن می باشیم و از پیروان خود نیز می خواهیم که چنین باشند. از ما (با عدم رعایت تقوا) شفاعت نخواهید و ما را به زحمت نیندازید» (وسائل الشیعه، ج ۱۵،ص۲۴۸)
بر شما باد به ورع، ترجمه ساده ورع تقوا است. البته برخی بین ورع و تقوا تفاوت هایی قائل شدند. در مجموع ورع یعنی تقوا و پرهیز الهی. حضرت می فرمایند: علیکم بالورع، بر شما باد که ورع و تقوا داشته باشید، می فرمایند تقوا دین است. ما اهل بیت علیهالسلام ملازم تقوا هستیم و دین ما تقوا است. ما به وسیلۀ تقوا دین داری می کنیم. و در ادامه حضرت می فرمایند: با شفاعت ما را به زحمت نیندازید. قانون این است که تقوا داشته باشیم و به وسیلۀ آن بهشتی شویم و شفاعت استثنا برای افراد خاص است و شرایط خاص خود را هم می خواهد. حائز شرایط شفاعت شدن هم مهم است.
رابطۀ امام هادی علیهالسلام با خدا یک رابطه بیشتر نیست و آن هم تقوا است و از کسانی که عشق ما را دارند همین را می خواهیم. هر کسی که ما را دوست دارد باید خود را ملازمۀ تقوا کند. از حالات بسیار مهم مومن حضور در وادی بین خوف و رجا است. نه خیلی خوفی باشد که بترسد و حرکت نکند و نه آنقدر رجائی شود که اگر با معیار تقوا سنجیده شد حاصل خوبی نداشته باشد.
در مضمونی از روایت امام کاظم(ع) آمده است که اگر ما بخواهیم شیعه هایمان را امتحان کنیم، حاصلش چیزی باقی نمی ماند. امروزه خیلی ها به پشتی تکیه داده و ادعای شیعۀ علی بودن می کنند. این چه دینی است که برای خودمان ساختیم و اهم و مهم ندارد!
در ادامه مباحث سلسله درس گفتارهای عقاید امامیه در اثبات امامت امیرالمومنین(ع)، افضلیت مولا را در ۱۲ وجه به طور اجمال بررسی شد، در ادامه وارد بخش تفضیلی شدیم و بیان کردیم که فضایل یک انسان سه بخش است، نفسانی، جسمانی و خارجی. دربخش فضائل نفسانی وجوه مختلفی در اثبات افضلیت حضرت علی(ع) بیان شد. اولین فضیلت نفسانی، سبقت در ایمان بود که به طور مفصل بیان شد. وجه دوم اعلمیت حضرت علی(ع) است که هم به صورت اجمالی و هم به صورت تکمیلی اثبات می شود؛ وجه اجمالی آن در شش وجه مطرح شد.
امیرالمومنین(ع) سرآمد همه متکلمین
در این جلسه به طور تفصیلی در هفت وجه اثبات می کنیم که امیرالمومنین(ع) اعلم است.
وجه اول؛
الأوّل: أنّ أشرف العلوم علم الکلام، و معلوم أنّه ورد فی کلامه علیه السّلام من سائر أنواعه من التوحید و العدل و النبوّات و القضاء و القدر ما لا یوجد فی کلام غیره، و قد بیّنا فی شرح النهج انتساب سائر الفرق إلیه فیه.
اشرف علوم درعالم، علم کلام است (علم اعتقادات)؛ این بالاترین علوم است. چرا که زندگی هر فرد و جامعه بستگی به اعتقادات آنها دارد. کلام شامل توحید است؛ بالاترین جملات درباره توحید در نهج البلاغه آمده است، نکاتی که پیرامون پیامبری پیامبران و حضرت رسول(ص) از زبان صحابه گفته شده است همه از وجود نازنین امیر المومنین(ع) است. حضرت علی(ع) در باره قضا و قدر، جبر و اختیار سخنان بسیار گفته است که این حرفها در جای دیگر پیدا نمی شود (اگر ما بخواهیم اینها را اثبات کنیم باید چندین هفته شاهد مثال بیاوریم).
وجه دوم؛
الثانی: علم التفسیر، و فیه إلیه تشدّ الرحال حتّى أنّه شرح لابن عبّاس فی تفسیر باء بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ من أوّل اللیل إلى آخره.
سیوطی در الاتقان فی علوم الاقرآن که مهمترین کتاب علوم قرآنی است تصریح می کند؛ که آنچه که در تفسیر از حضرت علی(ع) بیان شده است توسط هیچ کدام از صحابه بیان نشده است و در ادامه می گوید از خلفای ثلاثه، ما به تعداد انگشتان دست مطلب داریم. امیر المومنین(ع) روایات بسیاری در تفسیر قرآن آورده است. در تاریخ توسط شیعه و سنی نقل شده است که ابن عباس می گوید که حضرت علی(ع) در تفسیر« باء بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» از اول شب تا سحر برای من صحبت کرد.
در مقابل در معنای واژه کلاله یک واژه فقهی است، خلیفه اول ودوم معنای آن را نمی دانستند اما امام صادق(ع) آن را به طور کامل شرح و بسط دادند.
در موارد مشابه دیگری نیز خلیفه اول بر روی منبر می گوید من معنای آن را می گویم اگر درست بود از من و خداست و اگر اشتباه بود از من و شیطان است. یعنی ما درعلم تفسیر بی اطلاع هستیم.
رجوع خلفا در احکام و مسائل فقهی به امیرالمومنین(ع)
وجه سوم؛
الثالث: علم الفقه، و رجوع الصحابه إلیه فیه مشهور کرجوع عمر فی قضیه المجهضه و من ولدت لستّه أشهر حین أمر برجمها، و قضیه المقرّه بالزنا و هی حامل، و غیر ذلک حتّى قال: لا عشت لمعضله و لا أبا حسن لها و کذا رجوع
المجتهدین إلیه ظاهر، حتّى قال الشافعی: «ما عرفنا أحکام البغاه إلّا من فعل أمیر المؤمنین علیه السّلام و فتاویه الغریبه المشهوره .
رجوع صحابه دراحکام ومسائل فقهی به امیرالمومنین(ع) بسیار مشهود است به طور نمونه؛ در یک ماجرایی مردی به خلیفه دوم مراجعه کرد و ادعا کرد چون فرزندش شش ماهه به دنیا آمده، پس این فرزند نامشروع می باشد و همسرش به وی خیانت کرده است؛ چون فرزند باید در نه ماهگی به دنیا می آمد. خلیفه دوم هم دستور به رجم یا سنگسار این زن داد. این خبر به امیرالمومنین(ع) رسید حضرت به آنجا رفته و بخشی از آیات سوره احقاف را تلاوت فرمودند: «وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعینَ سَنَهً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلى والِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لی فی ذُرِّیَّتی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَ إِنِّی مِنَ الْمُسْلِمینَ / ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند ، مادرش او را با ناراحتی حمل می کند و با ناراحتی بر زمین می گذارد و دوران حمل و از شیر بازگرفتنش سی ماه است تا زمانی که به کمال قدرت و رشد برسد و به چهل سالگی بالغ گردد می گوید: پروردگارا! مرا توفیق ده تا شکر نعمتی را که به من و پدر و مادرم دادی بجا آورم و کار شایسته ای انجام دهم که از آن خشنود باشی ، و فرزندان مرا صالح گردان من به سوی تو بازمی گردم و توبه می کنم ، و من از مسلمانانم (سوره احقاف، آیه ۱۵)» و همچنین آیه ای از سوره بقره را که می فرمایند؛ « وَالْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن یُتِمَّ الرَّضَاعَهَ …. / و مادران [باید] فرزندان خود را دو سال تمام شیر دهند [این حکم] براى کسى است که بخواهد دوران شیرخوارگى را تکمیل کند … (سوره بقره، ۲۳۳)»
براساس آیه سوره احقاف حمل و شیر دادن بچه می شود سی ماه و از طرف دیگر نیز در سوره بقره می فرمایند؛ مادران باید بچه هایشان را دو سال کامل یعنی ۲۴ماه شیر بدهند، از این طرف می فرمایند حمل و شیر دادن سی ماه طول می کشد پس اگر قرار است دو سال کامل شیربدهند، شش ماه می ماند برای حمل نوزاد پس بنابر این دو آیه قرآن، حمل شش ماهه هم می شود.
یکی از آن هفتاد مرتبه ای که عمر گفت؛ لولا علیٌ لهلک عمر در این جا بوده است. این موارد نشان دهنده این است که مولا امیرالمومنین(ع) هم در فقه و هم در تفسیر اعلم بودند.
در موارد بسیاری خلیفه دوم گفته است؛ من زنده نباشم مشکلی پیش بیاید و علی(ع) کنارم نباشد. یعنی هر جا من به مشکل می خورم این علی است که به فریاد من می رسد.
شیوایی و بلاغت کلام؛ یکی از ویژگی های نهجالبلاغه
وجه چهارم؛
الرابع: علم البلاغه، و هو العمده فیه حتّى قال معاویه: «و اللّه ما سنّ الفصاحه لقریش غیره
علم بلاغت؛ شیوایی سخن و بلیغ سخن گفتن از ویژگی های کلام امیر المومنین(ع) است با نگاهی گذرا به نهجالبلاغه متوجه شیوایی کلام، چینش به جای کلمات، معانی گوناگونی که حضرت به کار برده است می شویم.
وجه پنجم؛
الخامس: علم النحو، و مشهور أنّه وضعه و علّم أبا الأسود أصوله.
علم نحو؛ در بین نحویون معروف ومشهور است که پایه گذار علم نحو امیرالمومنین(ع) بوده اند و اصول آن را به ابوالاسود آموختند.
امیرالمومنین(ع) سرآمد همه علوم
وجه ششم؛
السادس: علم السلوک و تحلیه الباطن، و فخر الصوفیه بانتسابهم إلیه
سرآمد علم عرفان و سیر سلوک هم امیرالمومنین(ع) هستند و حضرت سخنانی در این باره دارد که هیچ کسی نگفته است. تا جایی که اگر چه ما صوفیه و تصوف را قبول نداریم و از نظر علمای شیعه صوفیه فرقه ضاله است ولی گرچه ایشان مدعی این هستند که سرآمد تصفیه باطن و سیر و سلوک هستند با این حال معتقدند که امیرالمومنین سر سلسله ایشان است.
وجه هفتم؛
السابع: علم الشجاعه و ممارسه الأسلحه، و هو ممّا ینسب إلیه أیضا حتّى أنّ أرباب کلّ فنّ ینتسبون إلیه
در علم شجاعت، علم جنگاوری، و علم تمرین شمشیر زنی هم امیرالمومنین(ع) سرآمد هستند.
در کل هر علمی و هر فنی می خواهند خود را متصل به امیرالمومنین(ع) کنند.
در جلسه آینده ادامه این وجوه را مورد بررسی قرار می دهیم.
منبع: سایت روضه الشهداء
|