هشتاد و ششمین جلسه از سلسله درس گفتارهای عقاید امامیه / غلو و محدوده مقامات ائمه اطهار علیهم السلام
مسئله ای که بسیار مهم است و باید به آن توجه کرد، این نکته است که امام مفترض الطاعه است و باید از او اطاعت شود.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین، اَلحَمدُلله الاوَّل بلا اول کان قبله و الاخر بلا اخر یکون بعدَهُ الذی بعد فلا یرى وقرب فشهد النجوى تبارک وتعالى ثم صلاه وسلام علی سیدنا ونبینا العبد الموید والرسول مسدد المصطفی الامجد حبیب اله العالمین ابی القاسم محمد(ص) وعلی اهل بیت الطیبین الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین و اللعنه الدائم علی معاندیهم و مخالفیهم الی قیام یوم الدین آمین رب العالمین.
جلسه هشتاد و ششم را آغاز و همچنین جزء دوم را تلاوت کرده و ثواب آن تقدیم می شود به حضرت امیرالمومنین(ع) .
علم امام بستگی به مشیت او دارد
در جلسه گذشته بیان شد که در مبحث محدوده علم امام دو نظریه وجود دارد؛ یک جریان حداکثری که معتقدند امام تمام علم غیب را می داند و به همه امور آگاه است و برخی از این دسته معتقدند که دانستن این علوم برای امام الزامی است. همچنین جریان دیگری که به تعبیری حداقل نیز هستند، معتقدند که امام از علم غیب آگاه نیست و علم غیب تنها برای خداست و نیز برخی معتقدند که مواردی بوده که امام از علم غیب خبر داده اما دسته ای در این گروه هستند که معتقدند دانستن علم غیب برای امام لازم نیست.
جریانی هم در این بین قرار دارد که می گویند اما بالقوه میداند ولی این دانش امام بالفعل نیست و هر وقت که بخواهد، آگاه می شود.
برای هر کدام از این گروهها نیز روایاتی وارد شده است. بر همین اساس علما به جمع بندی مناسبی در این زمینه نرسیدهاند.
شیخ انصاری می گوید:«و اما مسئله مقدار معلومات الامام من حیث العموم و الخصوص و کیفیت علمه بها من حیث توقفه علی مشیتهم او علی التفاتهم الی نفس شی او عدم توقفه علی ذلک ما فلا یکاد یظهر من الاخبار المختلف فی ذلک ما یطمئن به النفس فالاولی وکول علم ذلک علیهم صلوات الله علیهم اجمعین / مسئله مقدار علم امام عموما و خصوصا و همچنین کیفیت علم امام، این است که علم امام بستگی به مشیتش دارد یعنی هر وقت بخواهد، می داند همه اینها و یا عدم اینها. ظاهر می شود از خبرهای مختلف که باعث می شود دل آرامش پیدا نمی کند پس علم آن را موکول می کنیم به خود اهل بیت(ع) (رسائل، ج ۲، ص۱۳۴)»
در جمع بندی مبحث هفته گذشته ما نیز هم نظر با شیخ انصاری هستیم که این موضوع را موکول می کنیم به زمانی که خود امام بیایند.
روایات غلوآمیز؛سبب بدبینی مردم نسبت به اهل بیت(ع)
شیعیان همیشه نسبت به مقامات اهل بیت(ع) یک نگاه برتری جویانه داشته اند، بر همین اساس جریانی در شیعه وجود دارد به نام جریان غلو.
البته در بیان مقامات اهل بیت(ع) دو جریان وجود دارد؛ یکی غلو در صفات امام است و دیگری علو درصفات امام به به طور مثال در مورد همین مبحث علم امام برخی از علما معتقدند که نمی دانیم این روایات در علو مقام امام است یا در غلو مقام امام است. درباره آنچه که در مورد اهل بیت(ع) می شنویم باید با دقت پیش برویم تا دچار غلو نشویم.
به چند دلیل برخی از افراد دچار در غلو صفات امام می شوند؛ از جمله محبت زیاد، دسیسه. چنانکه امام رضا(ع) فرمود؛ «دشمنان ما روایاتی را به ظاهر در محبت و مقامات ما جعل کرده اند تا مردم را نسبت به ما بدبین کنند».
معنای لغوی غلو
«غَلا یَغلو» به معنی ارتفاع، بالا رفتن، تجاوز از حد، وقتی قیمت یک چیزی از حد خود بالاتر برود به آن «غال» می گویند یعنی گران. وقتی تیر از کمان تجاوز می کند می گویند َ«غلوَ» وقتی از حد و حدود خود دورتر می شود «غَلوَ» است.
گزافهگویی نسبت به ائمه سبب گمراهی از دین
غلو در قرآن
نمونه آیاتی که در منع غلو آمده است؛
« یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِی دِینِکُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ إِلاَّ الْحَقِّ إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللّهِ وَکَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْیَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاَثَهٌ انتَهُواْ خَیْرًا لَّکُمْ إِنَّمَا اللّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَات وَمَا فِی الأَرْضِ وَکَفَى بِاللّهِ وَکِیلًا / اى اهل کتاب در دین خود غلو مکنید و در باره خدا جز [سخن] درست مگویید مسیح عیسى بن مریم فقط پیامبر خدا و کلمه اوست که آن را به سوى مریم افکنده و روحى از جانب اوست پس به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید و نگویید [خدا]سهگانه است باز ایستید که براى شما بهتر استخدا فقط معبودى یگانه است منزه از آن است که براى او فرزندى باشد آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست و خداوند بس کارساز است (سوره نساء، آیه ۱۷۱)»
و همچنین آیه « قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِی دِینِکُمْ غَیْرَ الْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعُواْ أَهْوَاء قَوْمٍ قَدْ ضَلُّواْ مِن قَبْلُ وَأَضَلُّواْ کَثِیرًا وَضَلُّواْ عَن سَوَاء السَّبِیلِ / بگو اى اهل کتاب در دین خود بناحق گزافهگویى نکنید و از پى هوسهاى گروهى که پیش از این گمراه گشتند و بسیارى [از مردم] را گمراه کردند و [خود] از راه راست منحرف شدند نروید (سوره مائده، آیه ۷۷)»
چند نمونه روایاتی که در این زمینه نیز موجود است؛
اهل سنت از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده اند که فرمود: « إیّاکم و الغلوّ فی الدّین فإنّما هلک من کان قبلکم بالغلوّ فی الدّین. / از افراط در کار دین بپرهیزید که پیشینیان شما از افراط در کار دین هلاک شدند.»
امیرالمومنین فرمودند « هَلَکَ فِیَّ رَجُلَانِ مُحِبٌّ غَالٍ وَ مُبْغِضٌ قَالٍ / دو تن به خاطر من به هلاکت رسیدند : دوست افراط کننده ، و دشمن دشنام دهنده.
همچنین امیر المومنین(ع) فرمودند: «إیّاکم والغلوّ فینا/ مبادا درباره ما غلوّ کنید»
بیزاری اهل بیت(ع) از اهل غلو
غلو به چند دلیل ایجاد می شود؛
۱ـ ساده دلی محبین اهل بیت(ع) است ۲ـ دوست داشتن زیاد اهل بیت(ع)
امام رضا(ع) می فرمایند: بعضی از مردم ساده دل معجزات وکرامات زیادی از امامان مشاهده می کردند چون نمونه آن را از مردم عادی ندیده بودند تصور می کردند که حتما این معجزات دارای مقاماتی برتر از مقامات بشری است و به این ترتیب قائل به خدایی ائمه یا حلول روح خدایی در آنان می شدند.
امام سجاد(ع) می فرمایند: یهودیان از بس به عزیر علاقه داشتند او را پسر خدا می دانستند « وَقَالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِیحُ ابْنُ اللّهِ… / و یهود گفتند: عزیر پسر خداست، و نصارا گفتند: مسیح پسر خداست … (سوره توبه ، آیه ۳۰) » و مسیحیان از علاقه زیادی به حضرت مسیح(ع) او را پسر خدا می دانستند در حالی که عزیر و مسیح از آنها برائت جستند و آنها پیروان عزیر و مسیح نبودند. همچنین گروهی از شیعیان از شدت محبت به ما، ما را از حد خود فراتر بردند در حالی که نه آنان از ما بودند و نه ما از آنان ( یعنی کسی که امام را از مقام خود بالاتر قرار می دهند اهل بیت از آنها برائت می جویند)
نفوذ احادیث جعلی در متون شیعه
یکی از مهمترین گروه غالیان خطابیه است
ابو الخطاب شاگرد امام صادق بود که منحرف شد و مهمترین و گزافهگو ترین فرقه های غالیان را تشکیل داد. یکی از بدترین کارهایی که ابوالخطاب به پیروی از مغیره بنسعید انجام می داد این بود که احادیثی با سند جعل می کرد. د رجعل حدیث، گاهی متن حدیث را جعل می کردند که با بررسی راویان حدیث و اثبات غالی بودن آنها، حدیث اعتبار خود را از دست می داد، اما گاهی نیز هم محتوای حدیث جعل می شد و هم راویان حدیث را جعل می کردند و آنها را از بین کسانی که اعتبار و وثاقت داشتند انتخاب می کرد و آن را در کتب اصحاب ائمه(ع) به نام ائمه(ع) جا می داد.
احادیث غلو در بطن احادیث شیعه جریان پیدا کرده و به طوری نیست که بسیار واضح و مشخص باشد که بتوان آن را تشخیص داد و باید برای تشخیص آن از معیارهایی که اهل بیت(ع) در خصوص محتوای احادیث قرار داده اند، استفاده کنیم.
ابوالخطاب مورد لعن امام صادق قرار گرفت و ایشان می فرماید : خدا ابوالخطاب را لعنت کند که که باعث ترس من در حال قیام و قعود و خواب شد خدایا آتش آهن را به او بچشان.
و همچنین در جای دیگری می فرمایند: لعنت خدا، فرشتگان و همه مردم به ابوالخطاب باد من خدا را شاهد می گیرم که او کافر، فاسق و مشرک است.
برخوردهای ائمه(ع) با عقاید غالیان:
امام صادق(ع) به یکی از اصحاب خود به نام اسماعیل بن عبدالعزیز که افکاری غلو آمیز داشت فرمود: ای اسماعیل برای من آبی در محل وضو بگذار تا وضو بگریم اسماعیل می گوید من این کار را کردم و با خود گفتم من درباره او «امام صادق(ع)» اعتقاد دارم که او رازق ،خالق و … است در حالی که او به وضو گرفتن احتیاج پیدا می کند وقتی که امام صادق(ع) از محل وضو خارج شد فرمود: ای اسماعیل ساختمان را بیش از آنچه که ظرفیت دارد بالا نبرید که منهدم خواهد شد، ما را مخلوق قرار دهید و آنگاه هر چه می خواهید به ما بگویید. یعنی صفاتی را که برای خداست به ما ندهید.
یکی از یاران امام صادق(ع) به نام صالح بن صح اعتقاد به ربوبیت امام صادق(ع) داشت؛ امام صادق(ع) به او فرمود: ای صالح بخدا سوگند ما بنده و مخلوق هستیم و پروردگاری داریم که او را عبادت می کنیم و اگر او را عبادت نکنیم او ما را عذاب خواهد کرد.
مردم ولایتپذیران اهلبیت(ع) در امور دینی
اباصلت هروی به امام رضا(ع) می گوید: مردم درباره شما می گویند که ادعا می کنید مردم بندگان شما هستند، امام رضا(ع) وقتی چنین شنید، بسیار ناراحت شدند و سر به آسمان برداشت و فرمود: ای خدا، خالق آسمان و زمین که دانای نهان و آشکار هستی، تو گواهی که من هرگز چنین نگفته ام و از هیچ یک از پدرانم نیز چنین نشنیده ام تو آگاهی که چه اندازه از این امت ظلم تحمل کردیم و این نیز یکی از ظلم های آنها بر ما ست. (از این کلام امام مشخص می شود گفتن این حرفها درباره اهل بیت(ع) ظلم به ایشان است) و رو به اباصلت کرد و فرمود: اگر مردم بندگان ما هستند پس آنها را به چه کسانی بفروشیم؟
یکی از روایتهای مهمی که در احادیث شیعه موجود است، روایت «نَحنُ صَنایِعُ رَبِنا و الخَلقُ بعدُ صَنایِعُنا / ما دست پرورده و ساخته شده خدای هستیم و دیگران نیز دست پرورده ما هستند. برخی ها «صَنَعَ به معنی ساختن» را به جای «خَلَقَ به معنی خلق کردن» بکار برده اند در حالی در عربی اینگونه نیست و ترجمه این عبارت این است که ما ترتبیت شده خدا هستیم و مردم تربیت شده ما هستند.
در روایت دیگری حضرت، حدیث « نَحنُ صَنایِعُ رَبِنا و الخَلقُ بعدُ صَنایِعُنا» را توضیح می دهند و می فرمایند مراد این است که مردم بندگان ما در لزوم اطاعت از ما هستند «الناس عبید لنا فی الطاعه » و منظور این است که در اطاعت خدا، طبق نظر ما خدا را اطاعت کنند و دوستداران و ولایت پذیران ما در امور دینی باشند پس این سخن را حاضران به غایبان برسانند.
اینکه گفته می شود، امیر المومنین فرمودند «أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِ مُحَمَّدٍ» به معنی این نیست که حضرت علی(ع) را پیامبر(ص) خلق کرده است بلکه به این معنی است که من غلام پیامبر(ص) هستند چرا که کلمه «عبد» در زبان عربی به معنی «غلام» است.
امام صادق(ع) در رد کسانی که می گفتند ائمه رزق و روزی بندگان را اندازه گیری می کنند فرمود: بخدا سوگند ارزاق ما را جز خدا تقدیر و اندازه گیری نمی کند و من خود به غذایی برای خانواده ام احتیاج داشتم، سینه ام تنگ و فکرم مشغول شد، تا اینکه رزق آنان را تامین کردم و نفسی به راحتی کشیدم.
همچنین درباره رد علم غیب شخصی از امام صادق(ع) پرسیدند می گویند؛ شما علم غیب دارید، حضرت فرمودند: سبحان الله از شنیدن این سخن موی بر بدنم راست شد.
ابوبصیر می گوید؛ به حضرت صادق(ع) عرض کردم، ایشان می گویند شما عدد قطره های باران، عدد ستاره ها، عدد برگ های درختان، عدد ذرات خاک و اندازه وزن آبهای دریاها را می دانید. امام دستان خود را به سوی آسمان بلند کرد و از روی تعجب گفت سبحان الله سبحان الله نه بخدا قسم اینها را غیر از خدا کسی نمی داند.
امام زمان(عج) در رد غلات توقیع صادر کرده و فرموده اند: خداوند عز و جل بالاتر از آن چیزی است که او را به آن توصیف می کنند، او منزه است و ما حمد و سپاس او را می گوییم ما با او در علم و قدرتش شریک نیستیم، بلکه غیر از او هیچ کسی علم غیب نمی داند چنانکه خود در کتاب محکمش فرموده است؛ « قُل لَّا یَعْلَمُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَیْبَ إِلَّا اللَّهُ …/ بگو هر که در آسمانها و زمین است جز خدا غیب را نمىشناسند … (سوره نمل، آیه ۶۱)»
وقتی حضرت می فرمایند تنها خداست که علم غیب را می داند منظور علم غیب مطلق و ذاتی است اما اگر بگوییم که خدا مقداری از علم غیب را به افرادی عطا کرده، این نوع از علم غیب نه مطلق است و نه ذاتی . و این را با این آیه شریفه اثبات می کنیم که می فرمایند؛ « عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَى غَیْبِهِ أَحَدًا / إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ … / داناى نهان است و کسى را بر غیب خود آگاه نمىکند / جز پیامبرى را که از او خشنود باشد … (سوره جن، آیات ۲۶ و ۲۷)» ولی این دسته از روایات نشان دهنده این است که باید در این موارد خیلی مراقب آنچه که می گوییم باشیم چرا که اگر درست باشد و ما آن را بیان نکرده باشیم در قیامت ما را به خاطر عدم بیان آن توبیخ نمی کنند اما اگر درست نباشد و ما آن را بیان کرده باشیم بر طبق این روایات باعث ایجاد ناراحتی برای امام زمان(عج) شده ایم.
دوستداران غالیان؛ دشمنان اهل بیت(ع) هستند
برخورد امامان علیهم السلام با افراد غالی
امام رضا(ع) فرمود: خدا غلات را لعنت کند که بدتر از مجوس، یهود، نصاری، قدریه، مرجئه و حروریه می باشند با آنها نشست و برخاست و دوستی نکنید از آنها بیزاری جویید که من از آنها بیزارم.
امام صادق(ع) در حدیثی ضمن انزجار از اقوال مغیره و ابوالخطاب می فرماید: وای بر آنها، خدا لعنت کند آنها را، آنها پیامبرش را در قبرش اذیت کردند. شب هنگام که در بسترم قرار می گیرم خائف، ترسان و مرعوب می باشم.
همچنین در حدیث دیگری می فرماید: خداوند لعنت کند کسی را که درباره ما چیزی می گوید که ما خود نمی گوییم و خداوند لعنت کند کسی را که ما را از بندگی خارج کند از بندگی خدایی که ما را آفریده است و ما به سوی او باز خواهیم گشت و امور ما در قبضه اوست.
و نیز امام صادق(ع) می فرمایند از غلات نسبت به جوانان خود برحذر باشید که مبادا آنان را فاسد کنند.
امام رضا(ع) نیز می فرمایند: کسی که با آنها بخورد و بیاشامد و با آنها وصلت کند و آنها را امین بشمارد گفتار آنها را تصدیق کند و یا به کوچکترین کلمه ای آنها را یاری کند از تحت ولایت خدا،پیامبرش و ما اهل بیت(ع) خارج شده است.
امام رضا(ع) در حدیث دیگری می فرماید: کسی که غلات را دوست بدارد دشمن ما و کسی آنها را دشمن بدارد دوست ما است و نیز کسی که با آنها وصل شود با ما قطع رابطه کرده و کسی که با آنها قطع رابطه کند با ما در ارتباط است و کسی که به آنها نیکی کند به ما جفا کرده و کسی که به آنها جفا کند به ما نیکی کرده و کسی که آنها را اکرام کند به ما اهانت کرده وکسی که ما را اکرام کند به آنها اهانت کرده کسی به آنها احسان کند به ما بدی کرده و اگر به آنها بدی کنید به ما احسان کردید.
حکم قتل غالیان به دستور اهل بیت(ع)
امام جواد به یکی از یارانش می فرماید؛ خون فلان شخص که بر ما دروغ می بندد بر همه مسلمانان حلال است .
آنقدر که غلو برای اهل بیت(ع) اهمیت دارد در آن شرایط با وجود آنکه بیشتر اوقات تقیه می کردند اما دستور به قتل غلات می دادند.
فارس بن حاتم قزوینی در زمان ا مام عسگری(ع) از بزرگترین غلات بود که بدعتهای بسیاری را پایه گذاری کرد و مردم را فریب بسیار داد، امام عسگری خون او را هدر اعلام کرد و فرمود؛ هر کس مرا از دست او راحت کند و او را بکشد من بهشت را برای او ضامن می شوم.
محمد بن نصیر نمیری؛ یکی از یاران نزدیک به امام هادی(ع) بود که دچار انحراف شد و نصیریه را که گرایشات غالیانه را داشتند پایه گذاری می کند. حسین بن حمدان که بعد از محمد بن نصیر از بزرگان این فرقه است، کتابی دارد به نام «هدایت الکبری» که متاسفانه بسیاری از روضه های که در برخی هیاتها خوانده می شود منبع آن همین کتاب هدایت الکبری است. در حال حاضر نیز علویانی که در شام و سوریه زندگی می کنند که بسیار به اهل بیت (ع) علاقه مند هستند، ولی هیچ یک از اعمال عبادی دین اسلام را انجام نمی دهند، از این فرقه هستند.
برخی جامعه شناسان معتقدند که برخی از دستجات و هیاتهای مذهبی در تهران نیز به سمت و سوی عقاید این فرقه گرایش دارند.
یکی از مهمترین فرقه های غالیان مفوضه است، این گروه معتقد بودند که خدا امور عالم را تفویض کرده به اهل بیت(ع). شیخ مفید مفوضه را دسته ای از غلات می داند، اما فرقی بین آنان و غلات دیگر قائل می شود و آن اینکه مفوضه اعتراف دارند که ائمه(ع) حادثند نه قدیم و ائمه مخلوقند نه خالق با این حال آنها را خالق موجودات و رازق آنها می دانند و می گویند خداوند این مرتبه را برای آنان قرار داد که خلقت عالم و هر آنچه در آن است را به آنان واگذار کرد. «نَزِّلُونا عَن الرُّبُوبِیّه وَ قُولوا فی فَضلِنا ما شِئتُم / در مورد ما هر چه میخواهید بگوئید، فقط ما را به مرتبه الوهیت نرسانید» این ربوبیت فقط خدایی نیست، بلکه صفات خدایی را نیز شامل می شود. در واقع رب یا پروردگاری فقط خدایی نیست بلکه شامل یک سری صفات می شود که خاص خداست مانند خلق،رزق،احیا، اماته، و … مخصوص برای خداست.
به تعبیر دقیق علمی غلو به دو صورت است؛ غلو در ذات و غلو در صفات.
غلو در ذات یعنی آنچه که برای خداست برای ائمه علهیم السلام در نظر بگیریم، یعنی بگوییم ذات امیر المومنین ذات الله است.
غلو در صفات یعنی صفاتی را که مخصوص خداست مانند رزق،اماته ،احیا، خلق و … به اهل بیت(ع) نسبت دهیم.
البته در این بین یک عقیده صحیح هم وجود دارد که توضیح دهنده یک سری صفات در اهل بیت(ع) است، مانند شفا دادن و ….
در ابتدا چند نکته در رابطه با این موضوع حائز اهمیت است اول اینکه، بدانیم اگر صفات خدا مانند خالقیت،رزاقیت و … را به بنده ای از بندگان خدا نسبت دهیم این روش،روش غالیان و مفوضه است. دومین نکته آگاهی از برخورد اهل بیت(ع) با این افراد است که در ابتدای این جلسه مطرح شد. نکته دیگر در این مسئله این است که حتی اگر با این شرایط بتوانیم از این مبحث دفاع کنیم ولی وقتی اهل بیت(ع) این سخنان را در مورد خودشان نمی پسندند چه اصراری است که نسبت خلق و رزق را به اهل بیت(ع) بدهیم.
امام رضا(ع) در این زمینه می فرمایند:« اللَّهُمَّ مَنْ زَعَمَ أَنَّنَا أَرْبَابٌ فَنَحْنُ إِلَیْکَ مِنْهُ بِرَاءٌ، وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ إِلَیْنَا الْخَلْقَ وَ عَلَیْنَا الرِّزْقَ فَنَحْنُ إِلَیْکَ مِنْهُ بِرَاءٌ کَبَرَاءَهِ عِیسَى- عَلَیْهِ السَّلَامُ- مِنَ النَّصَارَى. / خدایا هر که گمان می کند ما اربابیم پس ما به تو از آنها بیزاری می جوییم و هر که گمان کند خلق به سوی ماست و روزی بر ماست پس ما به تو از آنها بیزاریم همانند بیزاری عیسی از مسیحیان.
البته برای نشان دادن مقام بالای اهل بیت(ع) می توانیم از یک روش استفاده کنیم که عرفا، متکلمین و فلسفه عرفانی به شدت مدافع این روش هستند و برای اینکه مقام اهل بیت(ع) را در بالاترین مرتبه ارائه دهند تلاش های وسیعی انجام داده اند (ما در این جلسه این مبانی را نه تایید می کنیم و نه نقد می کنیم)
اهل بیت(ع) سبب خلقت هستند
عقیده صحیح در این باره این است که خداوند فعال ما یشاء است، همچنین رزاق، خلاق و … است اما می تواند این کارها را به صورت مقطعی به افرادی واگذار کند. این عقیده بر خلاف آن چیزی است که مفوضه به آن اعتفاد دارند و می گوبند؛ خدا اهل بیت(ع) را خلق کرده است و هر آنچه بود را به ایشان تفویض کرد.
در حالی که اصل این است که خدا به صورت مصداقی صفتی را به کسی عطا می کند در این زمینه نیز یک روایت وجود دارد که می فرماید؛ «ابیَ اللّه أن یُجریَ الأشیاء الاّ بأسبابها / خداوند امتناع دارد که چیزها را جز به وسیله اسباب آنها به اجرا درآورد.» خدا می خواهد هر چیزی با اسباب و سببش پیش برود، قرار نیست که رزق از آسمان برای ما فروریزد، بلکه برای بدست آوردن آن باید کار کرد و کارفرما نیز دستمزد ما را پرداخت می کند و این به معنی آن نیست که او رزاق من است بلکه او سبب است.
در روایاتی داریم که سبب کلی عالم محمد و آل محمد(ص) هستند لذا به واسطه آنان یا به احترام آنان خدا خلق می کند و رزق می دهد به تعبیر عرفای فلسفی اهل بیت(ع) واسطه فیض هستند البته بسیاری از متکلمین این را قبول ندارند. در واقع اهل بیت(ع) را در جایگاه فیض الهی قرار می دهند و می گویند خداوند وقتی می خواهد فیضی به عالم برساند از دریچه و کانال اهل بیت(ع) صورت می گیرد. بِکُمْ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ، بِکُمْ یُمْسِکُ السَّمَاءَ
نگاه حداقلی این است که این « بِکُمْ» نوعی احترام است یعنی به عظمت شما باران می بارد ولی نگاه حداکثری این است که «ب» در « بِکُمْ» سببیت است یعنی به سبب شما باران می بارد و اهل بیت(ع) واسطه بارش باران هستند و واسطه فیض حق هستید. در واقع اهل بیت(ع) هیچ استقلالی از خود ندارند و خودشان در خلق و رزق و … محتاج خدا هستند ولی خدا به طریق آنان امور جهان را تدبیر می کند. بِیُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَی وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْاَرْضُ وَ السَّمَاءُ خدا روزی می دهد اما به یُمنِ وجود اهلبیت(ع) و ایشان واسطه فیض هستند. البته این نکته را هم بدانید که این عبارت که در دعای عدیله آمده است؛ به گفته شیخ عباس قمی از سخنان یکی از علما است.
همچنین آیه ۴۹ سوره مبارکه آل عمران دلیلی است از قرآن بر این موضوع که می فرماید: « … أَنِّی أَخْلُقُ لَکُم مِّنَ الطِّینِ کَهَیْئَهِ الطَّیْرِ فَأَنفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِ اللّهِ …. / … من از گل براى شما [چیزى] به شکل پرنده مىسازم آنگاه در آن مىدمم پس به اذن خدا پرندهاى مى شود …» خدا اجازه داد که حضرت عیسی این پرنده را خلق کند پس می توان نتیجه گرفت که در مواردی خدا به صورت مصداقی خدا قدرت خلق را به اهل بیت(ع) بدهد.
چرا بجای استفاده از روایات صحیح السند از نوادر خطبه البیان که بخشی از بحار است، استفاده می کنیم که علما در مورد احادیث نوادر می گویند «النادرکالمعدوم»، البته نباید به بهانه غلو مقامات ائمه (ع) را طرد و نفی کرد و براساس روایت « ابیَ اللّه أن یُجریَ الأشیاء الاّ بأسبابها » خدا قدرت برخی امور مانند شفا و … را در دست اهل بیت(ع) قرار داده است و اگر به طور مثال از ائمه شفای بیمارمان را بخواهیم این اشتباه نیست ولی متوجه این موضوع نیز هستیم که اهل بیت(ع) هیچ استقلالی ندارند و خدا قدرت این شفا را به آنها داده است.
آن مسئله ای که بسیار مهم است و باید به آن توجه کرد این نکته است که امام مفترض الطاعه است و باید از او اطاعت شود.