نود و چهارمین جلسه از سلسله درس گفتارهای عقاید امامیه / منازل الآخره ۳
شیخ عباس قمی درخصوص سنگین شدن عمل در روز قیامت میگوید: بدان که برای سنگین کردن میزان اعمال شاید هیچ عملی بهتر نباشد مانند صلوات بر محمد و آل محمد و حسن خلق
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین، اَلحَمدُلله الاوَّل بلا اول کان قبله و الاخر بلا اخر یکون بعدَهُ الذی بعد فلا یرى وقرب فشهد النجوى تبارک وتعالى ثم صلاه وسلام علی سیدنا ونبینا العبد الموید والرسول مسدد المصطفی الامجد حبیب اله العالمین ابی القاسم محمد(ص) وعلی اهل بیت الطیبین الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین و اللعنه الدائم علی معاندیهم و مخالفیهم الی قیام یوم الدین آمین رب العالمین.
جلسه نود و چهارم را به حول و قوه الهی آغاز میکنیم. جزء ۱۰ را تلاوت کرده و ثواب آن را تقدیم به امام رضا(ع) میکنیم.
شتاب انسان برای خروج از قبر و حسابرسی در روز قیامت
موقوف خروج از قبر
در منازلی که در آخرت با آن مواجه هستیم موقفی است که انسان را از قبر خارج میکنند. که این اتفاق در نفخ دوم صورت میگیرد. براساس آیات قرآن، در معاد دو نفخ وجود دارد نفخ اماته که همه در آن میمیرند و قرآن در این زمینه میفرماید: « وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَمَن فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْرَى فَإِذَا هُم قِیَامٌ یَنظُرُونَ / و در صور دمیده مىشود پس هر که در آسمانها و هر که در زمین است بیهوش درمىافتد مگر کسى که خدا بخواهد سپس بار دیگر در آن دمیده مىشود و بناگاه آنان بر پاى ایستاده مىنگرند (سوره زمر، آیه ۶۸)» و نفخ دوم، نفخ احیاء است که همه در آن زنده میشوند و از قبرها بیرون میآیند و مقدمهای برای حضور در صحرای محشر میشود. قرآن در این باره نیز میفرماید: « فَذَرْهُمْ یَخُوضُوا وَیَلْعَبُوا حَتَّى یُلَاقُوا یَوْمَهُمُ الَّذِی یُوعَدُونَ / پس آنان را رها کن تا در یاوهگویى خود فرو روند و بازى کنند تا آن روزى را که بدان وعده داده مىشوند دیدار کنند (سروه زخرف،آیه ۸۳)» و خداوند در قرآن کریم در معرفی این روز میفرماید: « یَوْمَ یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ سِرَاعًا کَأَنَّهُمْ إِلَى نُصُبٍ یُوفِضُونَ / خَاشِعَهً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّهٌ ذَلِکَ الْیَوْمُ الَّذِی کَانُوا یُوعَدُونَ / روزى که از گورها[ى خود] شتابان برآیند گویى که آنان به سوى پرچمهاى افراشته مى دوند/ دیدگانشان فرو افتاده [غبار] مذلت آنان را فرو گرفته است این است همان روزى که به ایشان وعده داده مىشد (سوره معارج، آیه ۴۳)» در تمام آیاتی که در خصوص این موضوع است به این مطلب اشاره شده است که شتابان از قبرها خارج میشوند.
در روایتی از ابنمسعود آمده است که میگوید خدمت حضرت امیرالمومنین(ع) نشسته بودم،ایشان فرمودند: همانا در قیامت پنجاه موقف است و هر موقفی ۱۰۰۰ سال. (مومن در این توقفگاه معطل نمیشود) اولین موقف، خروج از قبر است. حبس میشوند ۱۰۰۰ سال با بدن و پای برهنه با حال گرسنگی و تشنگی. پس هرکه بیرون آید از قبر خود در حالی که ایمان داشته باشد به خدا، بهشت، دوزخ، بعث، حساب و قیامت او نجات پیدا میکند از گرسنگی و تشنگی.
در دعای ابوحمزه میخوانیم؛«اَبْکی لِظُلْمَهِ قَبْری، اَبْکی لِخُروُجی مِنْ قَبْری عُرْیاناً ذَلیلاً حامِلاً ثِقْلی عَلی ظَهْری اَنْظُرُ مَرَّهً عَنْ یمینی وَاُخْری عَنْ شِمالی اِذِ الْخَلائِقُ فی شَاْن غَیرِ شَاْنی لِکُلِّ امْرِئ مِنْهُمْ یوْمَئِذ شَاْنٌ یغْنیهِ وُجوُهٌ یوْمَئِذ مُسْفِرَهٌ ضاحِکَهٌ مُسْتَبْشِرَهٌ وَ وُجوُهٌ یوْمَئِذ عَلَیها غَبَرَهٌ تَرْهَقُها قَتَرَهٌ وَذِلَّه / گریه کنم برای تاریکی قبرم گریه کنم برای بیرون آمدنم از قبر برهنه (مگر مؤمن که با هاله نور پوشیده میشود) و خوار که بار سنگینم را به پشتم بار کرده. یکبار از طرف راستم بنگرم و بار دیگر از طرف چپ و هریک از خلایق را در کاری غیر از کار خود ببینم. برای هر یک از آنها در آن روز کاری است که به خود مشغولش دارد چهرههایی در آن روز گشاده و خندان و شادمانند و چهرههایی در آن روز غبارآلود است و سیاهی و خواری آنها را فراگرفته».
امیرالمومنین(ع) در سخنان خود در نهجالبلاغه میفرمایند: «وذلکَ یَومُ یَجمَعُ اللّه ُ فیهِ الأوَّلینَ والآخِرینَ لِنِقاشِ الحِسابِ وجَزاءِ الأعمالِ ، خُضوعا قِیاما ،قَد ألجَمَهُمُ رَجَفَت بهِمُ الأرضُ ، فَأحسَنُهُم حالاً مَن وَجَدَ لِقَدَمَیهِ مَوضِعا ، ولِنَفَسِهِ مُتَّسَعا ! روز قیامت روزى است که خداوند همگان را ، از اولین نفر تا آخرین نفر ، براى رسیدگى به حسابشان و جزاى اعمالشان گرد مىآورد ، در حالى که به سر به زیر و خاضع ایستادهاند و عرق از سر و رویشان مىریزد و زمین آنها را مىلرزاند . (در آن روز) نیکو حالترین مردم کسى است که جاى پایى بیابد و براى خود جایى پیدا کند! »
قرآن کریم در این خصوص میفرماید: «قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ لَمَجْمُوعُونَ إِلَى مِیقَاتِ یَوْمٍ مَّعْلُومٍ / بگو اولین و آخرین، همگی در موعد روز معینی جمع میشوند (سوره واقعه، آیه ۴۹ و ۵۰)»
شیخ صدوق از پیامبراکرم(ص) روایت میکند که حضرت فرمودند کسی که در فضایل امیرالمومنین(ع) شک کند روز قیامت از قبر خود برانگیخته میشود در حالیکه در گردن او طوقی از آتش که دارای سیصد شعبه است، میباشد. در هر شعبهای از آن شیطانی میباشد که رو ترش کند در روی او و به صورت وی آب دهن افکند.
شیخ کلینی از امام باقر روایت میکند در روز قیامت افرادی میآیند که دستهایشان بر گردنهایشان آویزان شده است به حدی که قدرت ندارند دستهایشان را بگیرند به اندازه یک سرانگشت، ملائکهای که ایشان را سرزنش میکنند و آنها را معرفی میکنند که ایشان کسانی هستند که منع کردند خیر کمی از خیر بسیار را،اینها کسانی هستند که حق تعالی به ایشان عطا داده، پس منع کردند ایشان حق خدا را که در اموالشان بود.
همچنین در روایت دیگری آمده است، هر کس پر کند چشم خود را از نگاه کردن به زن نامحرم(چشمچرانی کند) حق تعالی محشور فرماید او را روز قیامت در حالی که میخدوز کردهباشند او را به میخهای آتشین تا حق تعالی حکم فرماید ما بین مردم. سپس او را به سمت آتش میبرند.
در روایت دیگری نیز آمده است، هر کس تشیع کند جنازهای را حق تعالی موکل کند بر او ملائکهای که با ایشان باشند، تشیع کند او را از قبرش تا محشر.
نشاط روز قیامت برای برطرف کننده غمهای مومنین
شیخ صدوق از امام صادق(ع) روایت میکند؛ هر کس برطرف کند غم و اندوهی را از مومنی حق تعالی اندوههای آخرت را از او برطرف کند و از قبرش به گونهای بیرون میآید که دلش خنک و سرد است(خوشحال با نشاط است).
شیخ طبرسی در مجمعالبیان از براءبن عازب نقل میکند که میگوید: «در منزل ابیایوب انصاری بودیم و معاذبن جبل در کنار پیامبر(ص) نشسته بود معاذ گفت: یا رسولالله(ص) شرح این آیه شریفه : « یَوْمَ یُنفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا / روزى که در صور دمیده شود و گروه گروه بیایید (سوره نباء، آیه ۱۴)» را بفرمایید؛ حضرت فرمود: ای معاذ سوال کردی از امر عظیمی، پس حضرت چشمهای خود را رها کرد (گریست) و فرمود ده سلف از امت من متفرق، پراکنده و جدا جدا محشور میشوند که خداوند جدا کرده باشد ایشان را از مسلمانان و صورتهای ایشان را تغییر داده و به صورت بوزینه، خوک، نگونسار(برعکس یعنی سرهایشان به پایین و پاهایشان بالاست) برخی کورند، کران و گنگ (چیزی نمیفهمند) برخی زبانشان را میمکند و از دهانشان چرک خارج میشود به نحوی که مردم از دیدن ایشان حالشان بد میشود، عدهای دست و پاهایشان بریده شده است، برخی دیگر به درخت آتشین آویخته شدهاند. بعضی گندیدهتر از مردار، برخی پوشیدهباشند جبههای تمام و دراز از قطران که تمام بدنشان را گرفته باشد و چسبیده باشد به پوستهای ایشان، سپس حضرت هرکدام از اینها را توضیح میدهد. کسانی که شبیه خوک هستند کسانیاند که اهل سحط باشند و از بعضی از کسبهای حرام مانند رشوه مال بدست میآورند، عدهای که نگونسارند، رباخواران هستند، آن دسته که کورند کسانی هستند که به جور حکم میکردند، برخی که کر و گنگ هستند افرادی هستند که به اعمال خودشان عجب دارند،کسانی که زبانهای خود را میمکیدند و چرک از آن میآمد علما و قاضیانی هستند که عملشان مخالف قولشان است. آنهایی که دست و پایشان را بریدهاند اهالی هستند که همسایگان خود را آزار میدهند، آنهایی که به دارآتش آویخته شدند کسانیاند که سخنچینی میکنند برای مردم نزد سلطان،( امروزه سخنچینی کردن از دیگران نزد مافوق است)، آن عده که گندیدهتر از مردار هستند افرادی هستند که اهل شهوات و لذات غیر مشروع بودند و منع میکنند حق خدا را در اموالشان و کسانی که لباسهایی از قطران آتش بر تن دارند اهل کبر و فخر هستند.
صلوات بر محمد و آل محمد سبب سنگینی اعمال میشود
موقوف سنجش اعمال
خداوند در سوره اعراف میفرماید: « وَالْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ، وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ فَأُوْلَئِکَ الَّذِینَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُم بِمَا کَانُواْ بِآیَاتِنَا یِظْلِمُونَ / و در آن روز سنجش [اعمال] درست است پس هر کس میزانهاى [عمل] او گران باشد آنان خود رستگارانند، و هر کس میزانهاى [عمل] او سبک باشد پس آنانند که به خود زیان زدهاند چرا که به آیات ما ستم کردهاند (سوره اعراف، آیه ۸) خداوند سنجش اعمال در قیامت را به ترازو تشبیه کردهاست. که هر کس آن روز اعمال صالحش سنگینتر باشد اهل نجات و کسی که اعمال صالحش سبک باشد دچار خسران و زیان گردیده.
شیخ عباس قمی درخصوص سنگین شدن عمل در روز قیامت میگوید: بدان که برای سنگین کردن میزان اعمال شاید هیچ عملی بهتر نباشد مانند صلوات بر محمد و آل محمد و حسن خلق.
به فرموده حضرات معصومین(ع)، گذاشته نمیشود در میزان چیزی سنگینتر از صلوات بر محمد و آل محمد.
همچنین در روایت دیگری فرمودهاند: اعمال شخص در میزان گذاشته مشاهده میشود که سبک است، ندا داده شود صلواتهایی که این فرد فرستاده را بیاورید پس در اعمال شخص قرار داده میشود و میزان وی سنگین میشود. (بحار، ج۹۴، )
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: من در قیامت نزد میزانم هر کس گناهانش بسیار باشد که کفه او را سنگین کنم بیاورم من صلوات او را که برمن فرستاده تا سنگین کنم با آن کفه حسناتش را.
امام رضا(ع) میفرمایند: هر کس قدرت نداشته باشد بر چیزی که گناهانش را پاک کند پس بسیار بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد که این خراب میکند و ویران میکندگناهان را.(بحار، ج ۹۴)
دعوات راوندی نقل میکند،پیامبر اکرم(ص) فرمود: هر کس در روز ۳ مرتبه و در شب ۳ مرتبه از روی شوق و محبت به من صلوات بفرستد، حق است بر خداوند عز و جل که بیامرزد گناهان او را که در آن شب و روز کرده.
همچنین پیامبر(ص) میفرمایند در رویا عمویم حضرت حمزه و برادرم جعفر را دیدم در نزد آنان طبقی بود از صدر که از آن تناول کردم و بعد تبدیل شد به انگور و آن را هم میل کردم گفتم پدرم فدای شما باد چه عملی یافتید که از همه اعمال افضل باشد گفتند پدران و مادران ما فدای تو باید یافتیم ما افضل اعمال را سه چیز؛ ۱ـ صلوات بر تو ۲ـ سقایت آب ۳ـ محبت علیبنابیطالب(ع).
فردی از امام صادق(ع) پرسید چگونه صلوات بفرستیم بر شما، حضرت فرمودند: صَلَواتُ اللهِ وَ صَلَواتُ مَلائِکَتِهِ وَ أنْبِیائِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جَمیعِ خَلْقِهِ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ السَّلامِ عَلَیْهِ وَ رَحَمهُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ صواب آن بیرون آمدن از گناهان است مانند روزی که از مادر متولد شدهاید
پیامبر(ص) میفرمایند در شب معراج فرشتهای را دیدم که هزار دست و در هر دست هزار انگشت دارد و مشغول شماره و محاسبه کردن است از جبرئیل پرسیدم این ملک کیست؟ و چه چیز را محاسبه میکند؟ جبرئیل گفت: این موکل بر دانههای باران است. پیامبر(ص) فرمودند تو میدانی از زمانی که حق تعالی دنیا را خلق کرده تا الان چند قطره باران آمده است. فرشته گفت: قسم به آن خدایی که تو را فرستاده به سوی حق به غیر از آنکه میدانم چند قطره باران نازل شده است به تفصیل میدانم چند قطره آن در دریا، بیابان و … نازل شدهاست. پیامبر(ص) میفرماید: من تعجب کردم از حفظ و تذکر او در حساب خود. ملک گفت: یا رسولالله(ص) با این حفظ و تذکر حساب کردن یک چیز را قدرت ندارم پیامبر(ص) فرمود: کدام حساب است. فرشته گفت: قومی از امت تو که در جایی جمع شوند و اسم تو برده شود نزد ایشان پس صلوات میفرستند بر تو، من قدرت ندارم صواب آن را شماره کنم.
در روایت است هر کس بعد از نماز صبح و نماز ظهر بگوید: « الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم» نمیرد تا امام قائم(عج) را درک نماید.
حسن خلق ترازوی اعمال را سنگین میکند
یکی دیگر از مواردی که باعث سنگینی اعمال میشود، حُسن خلق است که در این خصوص نیز چند روایت را بیان میکنیم؛
انس بن مالک میگوید خدمت پیامبر بودم برتن آن حضرت بردی بود حاشیه و کنار آن غلیظ و زبر بود، عربی بیابانی نزدیک آمد و ردای آن حضرت را گرفت و سخت کشید به نحوی که حاشیه آن ردا در بن گردن آن جناب اثر کرد پس گفت ای محمد بار کن بر این دو شتر من از مالی که نزد توست زیرا که آن مال از آن خداست نه مال تو و نه مال پدر تو . حضرت در جواب او سکوت نمود آنگاه فرمود مال برای خداست و من بنده خدا هستم آیا قصاص کنم از تو ای اعرابی،گفت: نه، حضرت فرمود: چرا؟ زیرا که شیوه و خلق تو آن است که بدی را با بدی مکافات نمیکنی. حضرت خندید و امر فرمود بر یک شتر او جو بارکردند و بر شتر دیگرش خرما و به او مرحمت فرمود.
از عصام بن مصطلق شامی نقل شده است که وقتی وارد مدینه شدم حسینبنعلی(ع) را دیدم پس به عجب آورد مرا روش نیکو و منظر پاکیزهاو پس به حسد واداشت مرا که ظاهر کن آن بغض و عداوتی که از پدرش داشتم. گفتم تویی پسر ابوتراب (شامیان حضرت علی(ع) را ابوتراب صدا میکردند تا به گمان خود شان حضرت را پایین بیاورند در حالی که هر وقت به حضرت ابوتراب میگفتند گویا حللی به آن حضرت میپوشانیدند) حضرت فرمود: بلی. پس هر چه در توان داشتم به او و پدرش دشنام دادم. حضرت مرا با یک عطوفت و مهربانی نگاه کرد و فرمود: « اعـوذ بـاللّه مـن الـشـیـطـان الرجیم , بسم اللّه الرحمن الرحیم : خذ العفو و امر بالعرف واعرض عن الجاهلین» اگر یاری میخواهی تو را یاری کنی، اگر عطا میخواهی عطایت کنیم و اگر ارشاد میخواهی ارشادت کنیم.
عصام گفت: من از جسارتهای خود پشیمان شدم تا حال پشیمانی به من دست داد حضرت فرمود: سرزنشی بر شما نیست خدا شما را میبخشد. سپس حضرت فرمود: اهل شامی؟ عصام گفت: بلی. حضرت فرمود: « شنشه اعرفها من اخزم » (ضرب المثلی است ومقصود این است که) سنت دشنام دادن به امیرالمؤمنین (ع) را معاویه بنیانگذاری کرد. عصام به شدت خجالتزده و شرمنده شدم لاجرم از نزد آن حضرت بیرون شدن در حالی که به مردم پناه میبردم. لکن بعد از آن مجلس نبود شخصی نزد من دوستتر از آن حضرت و پدرش.
روزی شیخ الفقها مرحوم حاج شیخ جعفر کاشف الغطاء در اصفهان پیش از آنکه نماز شروع وجهی به فقرا قسمت نمود بعد از اتمام اینکه پول را به فقرا داد به نماز ایستاد یکی از سادات فقیر با خبر شد و بین دو نماز نزد شیخ آمد و گفت: مال جدم را به من باز ده. شیخ گفت: دیر آمدی،این فقیر عصبانی شد و آب دهان خود را بر محاسن مرحوم کاشفالغطاء انداخت. شیخ از محراب بلند و دامن قبای خود را گرفت در صفوف جماعت چرخید و گفت هر که ریش شیخ را دوست دارد به این سید اعانت کند. گفت پر کردند دامن شیخ را از پول و ایشان آنها را به آن فقیر سید داد و به نماز عصر ایستاد.