صد و پانزدهمین جلسه از سلسله درس گفتارهای عقاید امامیه / اقسام توحید
بسم الله الرحمن الرحیم
صفات الهی عین ذات الهی است
در جلسات گذشته روش ساده خداشناسی مبتنی بر قرآن و روایات همچنین براهین عقلی و علمی درباره توحید بیان شد.
در این جلسه مباحثی درباره توحید را بیان میکنیم، توحید شامل توحید در افعال، توحید در صفات و توحید در ذات است البته در مباحث جزئیتر توحید در عبادت، توحید الوهیت و ربوبیت نیز مطرح میشود.
توحید در ذات
توحید در ذات یعنی خداوند یکی است و دو واجب الوجود یا دو خدا ممکن نیست دلایل آن نیز در جلسات گذشته مطرح شد.
توحید در صفات
علمای شیعه معتقدند که صفات خداوند عین ذات خداوند است. انسان یک ذات مشخصی دارد اما صفاتی را کسب میکنند. مانند علم میآموزد و صفت عالم بودن را کسب میکند این صفت در ذات انسان نیست، ذات یک انسان را میتوان بدون صفات هم در نظر گرفت، اما درباره خداوند نمیتوان تصور کرد که ذات خداوند یک چیز است و صفاتش چیز دیگری.
اشاعره معتقدند صفات الهی مانند ذات خداوند نیست. در حالیکه شیعه امامیه براساس برهان خُلف اثبات میکند که صفات الهی مانند ذات الهی است.
خداوند متعالی دارای صفاتی است که شامل ذات او نمیشود، از منظر فلاسفه بعضی از صفات واجب بالذات هستند و برخی دیگر واجب بالغیر. واجب بالذات شامل صفاتی است که ذات آن صفت موجب وجوب آن صفت میشود اما واجب بالغیر واجبی است که باید باشد اما یک غیری این وجوب را به او داده است. در جلسه گذشته علتهای مختلف یک معلول بیان شد اگر همه علتها را جمع کنیم میشود علت تامه و در صورتی که علت تامه محقق شود معلول واجب است که بوجود آید حال وجوب این معلول به ذات نیست بلکه به غیر است و چیز دیگری باعث شده این معلول ایجاد شود.
حال این پرسش مطرح میشود که صفات خداوند واجب بالذات هستند یا واجب بالغیر؟ اگر واجب بالذات باشند پس میشود تعدد واجب و این نظریه با توجه به برهانهایی که در جلسه گذشته بیان شد رد میشود. اگر این صفات را واجب بالغیر بدانیم آن غیر باید یا خداوند باشد یا چیزی غیر از خداوند. اگر غیر از خداوند این صفات را بوجود آورده باشد پس میشود واجب و دوباره با تعدد واجب روبرو هستیم و تعدد واجب نیز رد میشود بنابراین خودِ خداوند این صفات را بوجود آورده و خداوند وجوب بر این صفات وجوب دارد.
از طرفی فلاسفه معتقدند که معطی شیء نمیتواند فاقد شیء باشد به این معنی که خالق یک صفت نمیتواند بری از آن صفت باشد. در حقیقت خدا واجبی است که صفات را به وجود رسانده است پس قطعا خداوند همه این صفات را داراست بنابراین ذات خدا همان صفات خداوند است.
صفات رذیله خلق نمیشود و خداوند آنها را خلق نمیکند بلکه نداشتن یک سری صفات باعث بروز صفات رذیله میشود به طور مثال وقتی صفت علم نیست صفت جهل جایگزین آن میشود و جهل از نبود علم حاصل میشود.
نظریات دیگری درباره صفات الهی نیز مطرح میشود از جمله این که تمامی صفات خداوند از جمله علم، قدرت، زیبایی، جمال، کمال و … یک چیز است و برخی از علما این نظریه را میپذیرند و برخی دیگر نیز آن را رد میکنند.
توحید افعالی
توحید افعالی به معنی این است که تمام افعالی که در این عالم روی میدهد یک فاعل حقیقی دارد. به طور مثال چهار نفر یک وسیلهای مانند میز را جابجا میکنند فعلی و عملی که انجام شده چهار فاعل دارد و هر چهار نفری که این میز را جابجا کردهاند فاعل این عمل هستند، این فاعلان در عرض هم هستند. حال فرض کنید هشت توپ در کنار هم قرار گرفتهاند و به اولین توپ ضربه زده میشود و این توپها به یکدیگر برخورد کرده و توپ هشتم وارد دروازه میشود اگرچه فاعل توپ هشتم توپ هفتم است اما فاعل این عمل کسی است که در ابتدا به توپ اول ضربه وارد کرده. در این عالم نیز هر عملی که انجام میشود یک فاعل دارد و آن هم ذات اقدس خداوند است.
فاعل افعال منفی نیز خداوند است نمیتوان گفت فعلی در عالم انجام شود و فاعل آن خداوند نباشد. آنچه که در روایات درباره این موضوع مطرح میشود این است که «فعل» مربوط به خداوند است اما «اراده» در اختیار انسان است و اگر بگوییم همه ارادهها اراده خداوند است حرف گزاف و بیهودهای بوده و جبر است. آنچه که خداوند انجام میدهد «مشیت» است و بین «مشیت» با «اراده» متفاوت است، خداوند در قرآن کریم میفرماید: « وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن یَشَاء اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ(سوره تکویر، آیه ۲۹)» هر چیزی که شما مشیت میکنید خداوند خواسته است و در حقیقت «مشیت» تعبیر دیگری از «فعل» است حال این «اراده» انسان است که این «مشیت» را در جهت مثبت یا منفی انجام میدهد.
انتخاب در اختیار انسان است
علمای علم کلام نیز «مشیت» را قدرت کار میدانند که در اختیار خداوند است اما جهت آن در «اراده» انسان است. بنابراین اختیار به معنی قدرتمندی نیست و اختیار صواب یا گناه که همان «اراده» است را خداوند به انسان میدهد اما قدرت یا مشیت آن در دست خداوند است. از همینرو میگویند «لا جبر و لا تفویض» است به این معنی که نه جبر است و نه تفویض و حوزههای جبر و اختیار از هم جدا شده است. در حقیقت حوزه جبر همان حوزه قدرت و مشیت است که در اختیار خداوند است و حوزه اختیار همان اراده و انتخاب است که در اختیار انسان است. اینکه گفته میشود خدا به انسان اختیار داده یعنی خداوند به ما قدرت انتخاب داده است.
ما انتخاب میکنیم اما قدرت آن را خداوند میدهد و از آن به «مشیت» تعبیر میکنیم. اغلب عرفا معتقدند که هر چه اراده میکنید اراده خداوند است یعنی حتی اگر انسان اراده گناه میکند این خداوند است که اراده بر گناه کرده است و این هم جبر است و هم ظلم به خداوند که ما گناه خود را به عهده خداوند بگذاریم. در حالیکه ما اراده گناه کردهایم اما خداوند قدرت آن را داده است و میتوانست قدرت آن را ندهد که در اینجا بحث دیگری با عنوان «توفیق و خذلان» مطرح میشود.
«توفیق» یعنی انسان اراده بر گناهی میکند اما قدرت انجام آن را ندارد. در مواقعی نیز ما قصد داریم کار خیری را انجام دهیم اما قدرت یا به قولی حس آن نیست به این «خذلان» گفته میشود. این توضیحات اجمالی درباره سنت «توفیق و خذلان» است و در جلسات آینده به طور کامل توضیحاتی درباره مباحث جبر و اختیار، توفیق و خذلان و بداء ارائه خواهد شد.
هیچ فعلی در عالم انجام نمیشود که خدا آن را «مشیت» نکرده باشد و چنین چیزی غیرممکن است. در روایات هم آمده است که خداوند به کفر بندگان راضی نیست یا به چیزی مشیت میکند که به آن راضی نیست. خداوند اراده به سوء ندارد اما آن را مشیت میکند چراکه هر فعلی که در عالم انجام میشود به قدرت و مشیت خداوند است و نه به خواست خداوند و اینگونه نیست که اگر کسی در این عالم گناه میکند از دایره قدرت خداوند خارج شده است. « وَ لا یُمْکِنُ الْفِرارُ مِنْ حُکُومَتِکَ/و گریز از حکومتت ممکن نیست».
امیرالمومنین(ع) میفرماید: « عرفت الله بِفَسخِ العَزائم و حَلّ العقود و نَقضِ الهِمَم/ من خدا را به فسخ عزائم، نقض هِمَم و حلّ عقود شناختم». امور انسانها ۵۰ درصد جبر و ۵۰ درصد اختیار است. ممکن است ما اراده بر کاری کنیم اما مشیت خداوند آن نباشد از همینرو خداوند در قرآن کریم میفرماید:« وَلَا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فَاعِلٌ ذَلِکَ غَدًا، إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ وَاذْکُرْ رَبَّکَ إِذَا نَسِیتَ وَقُلْ عَسَى أَنْ یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا/ و زنهار در مورد چیزى مگوى که من آن را فردا انجام خواهم داد، مگر آنکه خدا بخواهد و چون فراموش کردى پروردگارت را یاد کن و بگو امید که پروردگارم مرا به راهى که نزدیکتر از این به صواب است هدایت کند (سوره کهف، آیات ۲۳ و۲۴)».
توحید در عبادت
توحید در عبادت زمانی شکل میگیرد که هر آنچه را که انجام میدهیم فقط برای خداوند باشد.
منبع: حسینیه مجازی روضه الشهداء