صد و بیست و چهارمین جلسه از سلسله درس گفتارهای عقاید امامیه / عدل (جلسه آخر)
شیعه معتقد است؛ حُسن و قبح ذاتی است. یعنی در ذات هر فعلی آمده که خوب است یا بد. اگر آن فعل خوب بود اراده خداوند به آن تعلق میگیرد اما اگر آن فعل بد بود اراده خداوند به آن عمل تعلق نمیگیرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند فاعل کارهای خوب و حسن است
در آخرین جلسه سلسله درس گفتارهای عقاید امامیه موضوع عدل را مورد بررسی قرار میدهیم.
خدا صفات بسیاری دارد اما از میان صفات الهی صفت عدل جز اصول اعتقادی ما شده است. این صفت در اصول اعتقادی شیعه مطرح است و دیگر فرق اسلامی مانند اهل سنت صفت عدل جزئی از اصول عقایدشان نیست.
بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) بحث کلامی در جامعه مسلمین شکل میگیرد با این عنوان که حسن و قبح شرعی یا ذاتی یا به تعبیری عقلی است.
در یک تقسیمبندی کلی افعال انسان یا حُسن (خوب) است یا قبیح (بد).
در زمان حضرات معصومین (ع) اهل سنت شامل دو فرقه اشاعره و معتزله بودند البته معتزله در مواردی به شیعه نزدیکتر بود.
قائلان به مکتب کلامی اشاعره (در حال حاضر قالب اهل سنت بر این مکتب هستند) معتقدند حسن و قبح یک فعل شرعی است و خداوند آن را تعیین میکند. آنها بر این عقیدهاند که هر کاری خداوند انجام دهد حُسن است. به طور مثال اگر خداوند یزید را در قیامت وارد بهشت کند پس کاری حسن است. این عقیده بدون شک اشتباه است.
درحالی که شیعه و معتزله در مقابل این نظر اشعریون معتقدند اراده خداوند بر انجام کارهای حُسن است اما این شامل همه کارها نیست.
اشعری مذهبها معتقدند حتی اگر خداوند وعدهاش را زیر پا گذارد، کار حسن انجام شده است. اشعریون براساس ادله نقلی به این نتیجه رسیدهاند که خداوند هر کاری انجام میدهد، حسن است.
شیعه و معتزله دوجریان عقل گرای اسلام هستند که با این عقیده مخالفند چراکه براساس عقیده اشاعره خداوند ظلم هم میکند درحالیکه اینگونه نیست و این موضوع از لحاظ عقلی قابل قبول نیست. از همینرو شیعه بر اصل عدل معتقد است و در حقیقت این اعتقاد شیعه در مقابل اعتقاد اشاعره است.
شیعه معتقد است؛ حُسن و قبح ذاتی است. یعنی در ذات هر فعلی آمده که خوب است یا بد. اگر آن فعل خوب بود اراده خداوند به آن تعلق میگیرد اما اگر آن فعل بد بود اراده خداوند به آن عمل تعلق نمیگیرد.
ملاک تشخیص حب و قبح، عقل است. شعیه نیز حسن و قبح را ذاتی یا عقلی میداند و معتقد است شریعت و دین به کارهایی که حسن است تعلق میگیرد نه اعمالی که قبیح است.
عقل سلیم معتقد است ظلم بد است وقتی عقل میگوید ظلم بد است پس ظلم حسن نیست و قبیح است. براساس تشخیص عقل بشر ذات ظلم قبح دارد بنابراین اراده خداوند به ظلم تعلق نمیگیرد.
از سوی دیگر شکر منعم واجب است. همه عقلای بشر معتقدند اگر کسی خدمتی انجام داد باید از او تشکر کرد. بنابراین وقتی فعلی به تشخیص عقل حُسن باشد اراده خداوند هم به آن حسن تعلق میگیرد.
بنابراین طبق اعتقاد شیعه خداوند متعال فقط کارهای حُسن و خوب انجام میدهد.
شر در عالم مطلق نیست، پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «کُلُّ مَولودٍ یُولَدُ على الفِطرَهِ، و إنّما أبَواهُ یُهَوِّدانِهِ و یُنَصِّرانِهِ /هر مولودى بر فطرت (توحید)زاده مى شود و این پدر و مادر او هستند که وى را یهودى و نصرانى بار مى آورند.»
فطرت شامل عقل نیز میشود. همه انسانها در ابتدای تولد عقل دارند که به مرور رشد پیدا میکند از یک زمانی عقل در انسان جهتدارمیشود اگر عقل در معرض تربیت باشد تبدیل میشود به عقل سلیم مانند دیگر المانها و فاکتورهای فطرت که اگر در به درستی تربیت و رشد یابد، انسان را به سعادت میرساند.
امام علی (ع) نیز میفرمایند: کار پیامبران این است که عقلها را اثاره کنند یعنی عقلها را رشد دهند.
در روایات آمده است؛ «اَلْعَقْلُ مَا عُبِدَ بِهِ اَلرَّحْمَنُ» اگر عقل انسان را به سوی بندگی خداوند سوق دهد عقل اثاره شده است اما اگر انسان را به سوی خدا نبرد دیگر عقل نیست بلکه مکر، سیاست (دوز و کلک) است.
از همین رو امام کاظم (ع) در روایتی میفرمایند: «إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَیْنِ حُجَّهً ظَاهِرَهً وَ حُجَّهً بَاطِنَهً فَأَمَّا الظَّاهِرَهُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَئِمَّهُ ع وَ أَمَّا الْبَاطِنَهُ فَالْعُقُول/همانا برای خداوند بر مردم دو حجّت است، حجّت آشکار و حجّت پنهان، امّا حجّت آشکار عبارت است از: رسولان و پیامبران و امامان; و حجّت پنهانی عبارت است از عقول مردمان.»
عقل حجت خدا در باطن ماست همانطور که امام حجت خدا در ظاهر است. همانطور که در ظاهر امام تقلبی هم وجود دارد عقل تقلبی نیز در درون انسان به مکر و حیله و نیرنگ تبدیل میشود.
اما آنچه که مهم است این است که عقل و امام یکدیگر را کامل میکنند. برای شناخت امام حقیقی از عقل کمک گرفته میشود و برای تشخیص عقل سلیم از امام راهنمایی میگیرید.
فَبَعَثَ فیهِمْ رُسُلَهُ وَ واتَرَ اَلَیْهِم! وَ یُثیرُوا لَهُمْ دَفائِنَ العُقُولِ و پیامبرانش را به دنبال هم به سوى آنان گسیل داشت و نیروهاى پنهان عقول آنان را بر انگیزانند
عقل دو بعد مثبت و منفی دارد. بعد مثبت عقل آن بعدی است که انسان را به سعادت میرساند و در اسلام به آن تاکید شده است.
منبع: حسینیه مجازی روضه الشهداء