مصیبت فاطمه زهرا سلام الله علیها سختتر از مصیبت سیدالشهدا علیه السلام
شیخ عباس قمی در بیت الاحزان مینویسد: میتوان گفت برخی از مصیبتهای حضرت زهرا سلام الله علیها از مصیبت فرزندش حسین علیهالسلام که هر مصیبتی در برابرش کوچک می نماید بزرگتر است.
در کتاب خود نفس المهموم، در شرح حادثه های روز عاشورا به نقل از طبری آورده ام: شمر بن ذی الجوشن جنگ را به آنجا رساند که نیزه اش را در خیمه ی حسین فرو برد و نعره زد آن آتش را به من بدهید تا این خیمه را با اهلش بسوزانم. زنان جیغ کشیدند و از خیمه بیرون دویدند. حسین علیهالسلام بر سر شمر فریاد زد: پسر ذی الجوشن تو آتش می طلبی که خیمه ام را بر اهلش بسوزانی! خدا تو را به آتش بسوزاند.
أبومخنف میگوید: سلمان بن أبی راشد
از حمید بن مسلم برای من روایت کرد که به شمربن ذی الجوشن گفتم: سبحان الله! این کار به تو نمی آید. مگر میخواهی این هر دو خصلت را بر خودت بار کنی که هم خود را در عذاب خدا بسوزانی و هم کودک و زنان را به قتل برسانی؟! همین کشتن مردان برای امیرت کافی است.
شمر گفت: به تو نمی گویم.
میگوید به خدا سوگند ترسیدم که اگر مرا بشناسند در حضور یزید بد گویی مرا بکنند و آسیبی به من برسد. مردی به نام شبث بن ربعی نزد شمر آمد. وی حتی پیش از من به فرمان شمر گردن می نهاد؛ اما به او گفت تا به حال سخنی زشت تر از این حرف تو ندیده ام و جایگاهی پست تر از این جایگاه تو مشاهده نکرده ام. کار تو به جایی رسیده است که زن ها را می هراسانی.
أبومخنف میگوید: من شاهد بودم که شمر چگونه شرمگین شد و تصمیم گرفت که باز گردد.
مؤلف میگوید: همین شمر با وجود اینکه کافری بی شرم، احمق و خشک و خشن بود از حرف شبث خجالت کشید و بازگشت؛ اما آن مرد نمایی که به در خانه ی امیرالمومنین علیهالسلام و اهل بیت او آمد و آنها را به سوزاندن تهدید کرد، گفت: به خدایی که جان عمر در دست اوست سوگند، یا باید بیرون بیاید یا خانه را با هر آنچه در آن است، آتش می زنم. به او گفتند: فاطمه علیهاسلام، دختر و فرزندان و یادگارهای رسول خدا در این خانه هستند. شهادت می دهم که حیا نکرد و برنگشت بلکه آنچه اراده کرده بود، انجام داد.
منبع:
بیت الاحزان صفحه ۱۲۶
برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۰۰