مطلب هجدهم
«جابر» از امام باقر (علیه السّلام) روایت کرده است که فرمود:
«بنده اى در آتش جهنم، صد و چهل خریف خدا را مى خواند که هر خریف، صد و چهل سال است، (می شود ۱۹ هزار و ششصد سال) آنگاه خدا را به حق محمد و اهل بیتش قسم مى دهد که بر من ترحمى بنما.
در اینجا خداوند متعال به جبرئیل وحى مى فرستد که: به سوى بنده ام پایین برو و او را از جهنم خارج کرده به سوى من بیاور.
جبرئیل مى گوید: پروردگارا! من چگونه درون آتش بروم؟ خداوند متعال مى فرماید: من به آتش امر کردم که براى تو خنک و سلامت باشد. جبرئیل مى گوید: پروردگارا! نمى دانم بنده ات در کجاست. خداوند سبحان مى فرماید: او در گودالى در سجّین قرار دارد.
امین وحى به سوى او مى رود و مى بیند پاهایش بسته و به صورت آویزان است به او مى گوید: چه مدتى است که در آتشى؟
مى گوید: نمى دانم چه مدتى را در جهنم پشت سر گذاشته ام.
جبرئیل او را به سوى پروردگار عالم مى برد. آنگاه ذات اقدس الهى به او مى گوید: اى بنده من! چه مدتى است که مرا میان آتش صدا مى زنى؟
مى گوید: حساب ندارم اى پروردگار من! مى فرماید: آگاه باش که به عزت و جلالم سوگند! اگر این جملاتى را که گفتى بر زبان جارى نمى کردى، تو را در جهنم نگاه مى داشتم لکن بر خودم لازم و حتمى کردم که بنده اى مرا به حق محمد و اهل بیتش سوگند ندهد مگر آنکه هر چه بین من و اوست را برایش بیامرزم و (به همین خاطر) امروز تو را آمرزیدم»
منبع: عده الداعی ابن فهد حلی