روزهای بیماری چگونه گذشت؟
در یکی از همین روزها، پدر عزیزش رسول خدا(ص) را در خواب دید و از مصائبی که بر آن حضرت وارد شده بود شکایت کرد. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: آمدنت به نزد من نزدیک است.
روز دیگر چنین خواب دیدند: فرشتگان بسیاری در صفهای منظم از آسمان به زمین فرود می آیند. پیشاپیش آنان دو فرشته است.حضرت صدیقه اطهر(س) را به آسمان بردند. در آنجا قصرهای مرتفع، بوستان ها و نهرهای جاری زیبایی را مشاهده فرمودند.کنیزانی شاد و متبسم از کاخ ها برای استقبال بیرون آمدند که می گفتند: کسی که بهشت برای او آفریده شده خوش آمد! ما به خاطر پدرش خلق شده ایم.
فرشتگان، آن عزیز بارگاه کبریا را بالا بردند تا آنکه او را در مکانی که کاخ های بسیار زیاد داشت وارد کردند. داخل کاخ ها اطاق های بی شماری بود که با سندس و استبرق و اشیاء گوناگون، داخل ظروف طلا و نقره، غذاهای رنگارنگ متنوع، آماده و مهیا شده بود. در آنجا نهرهایی از شیر سپیدتر و از مشک و عنبر خوشبوتر جاری بود.
حضرت پرسیدند: “این مکان از آن کیست؟ و این نهرها چیست؟” عرضه داشتند: اینجا همان فردوس اعلی است که بالاتر از آن بهشتی نیست. فردوس اعلی منزلگاه پدر شما و پیامبرانی است که با او هستند و هرکس که خدای تعالی او را دوست داشته باشد. این،نهر “کوثر” است که پروردگار وعده داده آن را به پدرت عطا می فرماید.
پرسیدند: پدرم کجاست؟ عرضه داشتند: اکنون نزد شما می آیند. در این گفتگو بودند که کاخهای را بالاتر از آن کاخ مشاهده کردند که به بهترین وجه آذین شده بود. پدر عزیزش را دید که در آنجا نشسته اند و گروهی نزد آن بزرگوار حضور دارند.
پیامبر اکرم(ص) با دیدن حضرت صدیقه ی اطهر(س) او را در آغوش گرفته، ما بین چشمانش را بوسید و فرمودند: دخترم! می بینی آنچه را خدای تعالی برای تو آماده فرموده است، به تو در آنها وارد می شوی؟ آنگاه قصرهایی در نهایت شکوه و زیبایی را به آن حضرت نشان دادند که در آن لباسها، زیور آلات و … بود.
سپس فرمودند: این خانه ی تو، همسرت و دو فرزند تو و هر کس که تو و آنها را دوست بدارد است. پس دل خوش دار که پس از چند روز دیگر نزد من خواهی آمد.
حضرت زهرا(س) با نشاط و شادمانی از خواب بیدار شدند و خواب خود را برای امیرمؤمنان(ع) نقل نمودند.
هرگاه امیرمؤمنان(ع) به ایشان می فرمودند: “خدا به تو عافیت دهد و تو را باقی بدارد”
می فرمود: “یا اباالحسن! به زودی به رسول خدا (ص) ملحق خواهم شد”
منبع:
مقتل مقرم؛ روزهای بیماری چگونه گذشت؟؛ ص ۲۵۳