عبادت در زندان
شیخ مفید به سند خود از محمد بن اسماعیل بن ابراهیم بن موسی بن جعفر روایت کرده که:
«زمانی که ابومحمد علیه السلام زندانی بود، عباسیان نزد صالح بن وصیف آمده و بدو گفتند: بر او [امام] سختگیری کن.
صالح بدانان گفت: با او چگونه رفتار نمایم، در حالی که دو تن از بد نهادترین انسانهایی را که سراغ داشته ام بر او گماشته ام، ولی آن دو به عبادت و نماز و روزه رو آورده اند و در حد عالی بدان پایبند هستند. سپس دستور داد آن مأموران را احضار کردند و به آنان گفت: وای بر شما، چرا با این مرد با مهربانی رفتار می کنید؟!
گفتند: درباره مردی که روزها را روزه می گیرد و تمام شب را به عبادت می پردازد چه بگوییم. او خموشی گزیده و به عبادت مشغول است. هرگاه بدو می نگریم لرزه بر انداممان می افتد و از خود بی خود می شویم.
عباسیان که این سخنان را شنیدند، ناامید شده باز گشتند»
ارشاد ؛ ص ۳۴۴
– اثبات الهداه ؛ ج ۳ ؛ ص ۴۰۶
– بحارالانوار ؛ ج ۵۰؛ ص ۳۰۸