امام حسین(ع) بر بالین حضرت قاسم(ع)//برگرفته از کتاب کبریت احمر
چون حسین(ع) بر سر قاسم آمد دید که از شدت درد پا بر زمین می زند. پس حسین(ع) فرمود: “یعز والله علی عمک ان تدعوه فلا یجیبک، او یجیبک فلا یعینک، او یعینک فلا یغنی عنک، بعدا لقوم قتلوک” یعنی سخت است بر عمویت که او را بخوانی و او جوابت ندهد و یا جواب بدهد و کمکت نکند یا کمکت کند ولی ترا کافی نباشد. دور از رحمت خدا باشند کشندگانت. پس قاسم را به سینه خود گرفت و دو پای قاسم به زمین کشیده می شد. “وقد وضع صدره علی صدره” یعنی و حال آنکه سینه او بر سینه امام بود و او را در میان کشتگان اهل بیت خود گذاشت و نفرین کرد بر دشمنان و فرمود: ” اللهم احصهم عددا، و اقتلهم بددا، و لا تغادر منهم احدا و لا تغفر لهم ابدا”
پس فرمود: صبر کنید ای پسران اعمام من، صبر کنید که اهل بیت من که بعد از امروز هرگز خواری نخواهید دید(۱)
در کتاب مدینه المعاجز روایت کرده که: ” قاسم برگردید به خدمت عم خود و از تشنگی شکایت کرد. آن حضرت انگشتر خود را در دهان قاسم نهاده گویا چشمه آبی جاری شد از آن، قاسم شاداب شد و به میدان برگردید.(۲)
کبریت احمر؛ حدیث کسا؛ ص ۵۶۳
(۱): بحارالانوار؛ ج ۴۵؛ ص ۳۵
(۲): مدینه المعاجز؛ ج ۲؛ ص ۲۸۷✅