متن کلمات قصار نهج البلاغه//شماره ۳
کلمات قصار نهج البلاغه شماره سوم
جناب آقای دکتر محمدی فام
جلسه سوم مورخ ۹۷/۱/۳۰
“برای دریافت صوت کلمات قصار شماره سه اینجا کلیک کنید”
متن:
وَ قَالَ (علیه السلام): الْبُخْلُ عَارٌ، وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَهٌ، وَ الْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ [حَاجَتِهِ] حُجَّتِهِ، وَ الْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِی بَلْدَتِهِ.
——————-
و درود خدا بر او فرمود: بخل ننگ، و ترس نقصان است. و تهیدستی مرد زیرک را در برهان کند می سازد، و انسان تهیدست در شهر خویش نیز بیگانه است.
——————-
Amir al-Mu’minin, peace be upon him, said : Miserliness is shame;
cowardice is a defect; poverty disables an intelligent man from arguing his case; and a destitute person is a stranger in his home town.
——————-
شرح جملات قصار نهجالبلاغه ۳
❇️و قال [علیه السلام] «الْبُخْلُ عَارٌ، وَالْجُبْنُ مَنْقَصَهٌ، وَالْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ، وَالْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِی بَلْدَتِهِ»
بخل ننگ است و ترس مایه نقصان، فقر شخص زیرک را از بیان دلیلش گنگ مىسازد و آنکس که فقیر و تنگدست است حتى در شهر خود غریب است.
حضرت در سومین حکمت نهجالبلاغه به چهار ضعف اخلاقی، اجتماعی اشاره میکند.
۱- بخل، عار و ننگ است.
۲- ترس نقصان است.
۳- تنگدستی انسان زیرک را از برهانش لال میکند و نمیتواند حرفش را بزند.
۴- انسان تهیدست در دیارش غریب است.
✅ البُخلُ عَارٌ: بخل عار است. اینکه کسی حاضر نباشد چیزی از مواهب زندگیش را در اختیار دیگران قرار بدهد، بخل است. مثلاً برایش سخت است رزقی که خداوند به او عطا کرده است را به دیگران بدهد، حتی اگر نیازی به آن مال و شئ هم نداشته باشد اما دلش نمیآید آن را ببخشد. بخل نقطه مقابل جود و سخا و کَرم است، که انسان کریم نه تنها آنچه را نیاز ندارد میبخشد، بلکه گاهی با اینکه خود به آن موهبت یا نعمت نیازمند است ولی برای رسیدگی به مردم در اختیار دیگران قرار میدهد.
بخل ننگ است. چون ۱️⃣ باعث میشود انسان از انسانیت خودش دور شود. یعنی انسان از آن جهت که انسان است و فطرت الهی دارد در وجودش بخل راه ندارد. آن کسی که بخل میورزد از استانداردهای فطری و خلقت اصلی الهی فاصله گرفته است که بخیل شده است.
انسان اگر نرمال باشد اگر کریم هم نباشد، بخیل هم نباید باشد. لذا بخل ننگ است، ننگی که باعث میشود انسان از انسانیتش دور شود. ۲️⃣ باعث تنفر مردم میشود. مردم عاشق انسانهای کریم هستند و از آدم بخیل بدشان میآید. ۳️⃣ باعث سنگدلی و قساوت میشود. کسی که بخیل است و میتواند به انسان فقیر و نیازمند کمک کند اما نمیکند، از رحم به دور است و کمکم قسیالقلب میشود.
نقطه مقابل بخل برابر با آیه قرآن «وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا» «و غذایی را که به آن علاقه و (نیاز) داشتند به فقیر و یتیم و اسیر دادند» (سوره انسان، آیه ۸) است. روایت است که اهل بیت (ع) نان سر سفره خودشان را دادند و هر سه روز با آب افطار کردند که بعد این آیه نازل شد. لذا حضرت به مالک اشتر فرمودند: «وَلاَ تُدْخِلَنَّ فِی مَشوِرَتِکَ بَخِیلاً» با آدم بخیل مشورت نکن، زیرا انسان بخیل تو را از فقر میترساند.
در شرح نهجالبلاغه علامه شوشتری آمده است که فرمودند: «أبْخَلُ النَّاسِ بِمالِهِ أجْوَدُهُمْ بِعِرْضِهِ» بخیلترین مردم در مال، باجودترین مردم است در آبرو. (ج ۱۳، ص ۳۰۸) مالش را نمیدهد اما آبرویش را میدهد. افراد بخیل در بین مردم زود مشخص میشوند.
✅ والجُبنُ مَن مَنْقَصَهٌ: قَصَه یعنی نقصان. جُبن هم یعنی ترس. بین جُبن و خوف تفاوت است، جُبن ترس آمیخته با جهل است، مثل ترس از تاریکی. اما خوف ترس آمیخته با علم است، مثل ترس از خدا، یعنی من میدانم که باید از خداوند خوف داشته باشم، با علم میترسم. قرآن میفرماید: « أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ» کسی که از مقام خدا خوف داشته باشد.
پس جُبن هم باعث نقص میشود.
امام باقر(ع) میفرمایند: «وَ لایَکُونوا المُؤمِنُ جَبَانَاً وَ لاحَریصاً» (بحارالانوار، ج ۶۴، ص ۳۶۴) مومن جُبن ندارد، مومن نباید ترسو باشد، باید به خدا توکل کند. قرآن میفرماید: «وَاللَّهُ غالِبٌ عَلىٰ أَمرِه» خدا بر کار خود پیروز است، «أَنتُمُ الأَعلَونَ» شما برترید.
نمونه بارز انسان شجاع، امام خمینی (ره) است. زمانی که ایشان فرمودند آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند ما از لحاظ نظامی قدرتی نداشتیم، اما با توکل به خدا و با شجاعت میفرمایند آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند.
✅ والْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ: فَطِنَ یعنی آدم زیرک و باهوش. حُجت یعنی دلیل و برهان. یُخرِسُ از خَرَسَ به معنی لال بودن، گنگ بودن است. معنی: فقر باعث لالی میشود.
آدم زیرک و باهوش وقتی فقیر باشد لال میشود. حرف برای گفتن دارد، دلیل و برهان دارد ولی لال میشود، چون در جامعه مردم فقرا را تحویل نمیگیرند.
در شرح ابن میثم اینگونه آمده است که تنگدستی باعث احساس ذلت میشود. کسی که فقیر است آن شجاعت را ندارد که در جامعه صحبت کند و از حقش دفاع کند.
در این امر، هم شخص مقصر است که احساس شرمندگی و حقارت دارد، هم جامعه که باعث شده کسی فقرا را تحویل نگیرد و نتوانند از خودشان دفاع کنند.
سوال: بالاخره فقر در اسلام چیز خوبی است یا خیر؟ چگونه پیغمبر فرمودهاند: «الفَقرُ فَخری»؟
جواب: اسلام اصلا فقر را تأیید نمیکند. زهد را تأیید میکند. زهد به معنی اینکه انسان مال دارد ولی دلبستگیای به آن ندارد. «سَیِّدی أخرِج حُبَّ الدُنیا مِن قَلبی» محبتش است که باید از دل بیرون رود، وگرنه خودش مضر نیست.
اهل بیت خودشان پول داشتند اما دل نمیبستند و به راحتی میبخشیدند. لذا زندگی اهل بیت (ع) فقیرانه نبوده، زاهدانه بوده است.
قرآن در این مورد میفرماید: «یَا اَیُّهَا النّاس أنتُمُ الفُقَراءِ اِلی الله» شما به درگاه خدا فقیرید. شما نیازمند درگاه الهی هستید. وقتی خداوند میگوید شما فقیرید پیغمبر می فرمایند این فقر فخر من است. منظور از فقر در «الفَقرُ فَخری» فقر معنوی به درگاه خدا است، نه فقر مادی.
علما هم به همین صورت، فقیر مادی نیستند ولی زاهدانه زندگی میکنند. در خانه محقر میروند و دل به مادیات نمیبندند.
✅ والْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِی بَلْدَتِهِ: انسان تهیدست در شهر و دیار خودش غریب است. غریب کسی است که دوست و آشنا ندارد.
در حدیث معراج آمده است: «یَا اَحمَد! اِنَّ المَحَبَّهَ لِللَّه هِیَ المَحَبَّهُ لِلفُقَرا وَ التَّقَرُّبُ عِلَیهِم» عشق به خدا، عشق به فقرا و نزدیکی به آنهاست. اگر بخواهیم تقرّب به خدا پیدا کنیم خدا میفرماید که راهش در کمک کردن به فقرا است. و این کمک کردن در زندگی مادی و معنوی انسان بسیار تأثیر دارد، درهای رحمت به روی انسان باز میشود، از گناهان دور میشود.
برخی معتقدند مُقِل با فقیر فرق دارد. فقیر شخص تهیدستی است که فقرش را اظهار میکند. ولی مُقِل فقیری است که اظهار نمیکند. با سیلی صورت خودش را سرخ میکند و برایی خیلی سخت است که به شما بگوید فقیر است. این اشخاص واقعاً غریب هستند و چقدر سخت است پیدا کردن این افراد. به همین جهت دین دستور میدهد که به خانههای یکدیگر زیاد بروید، از احوال آنها خبردار شوید، همدردی کنید و پای درد دل آنها بنشینید.