اثبات ولایت غیر خدا در قرآن
باسمه تعالی
نگاهی اجمالی به تفسیر موضوعی «ولایت در قرآن»
اثبات ولایت غیر خدا در قرآن
در این نوشتار برآنیم که پیرامون موضوع «ولایت» و نظر قرآن کریم در این مورد صحبت کنیم. میدانیم که تفسیر موضوعی بهترین راه برای کشف نظر قرآن درباره یک موضوع خاص است و هرگونه برداشت از یک یا چند آیه از قرآن بدون درنظر گرفتن بقیه آیات قرآن برداشتی ناقص و غیر علمی است.
نظر قرآن درباره موضوع ولایت مانند بسیاری از موضوعات کلامی دیگر ، بدون تفسیر موضوعی بدست نمی آید زیرا آیات گوناگونی در این مورد صحبت کرده است که از مجموع آنها میتوان معنا و حدود قرآنی ولایت را فهمید.
بحث ولایت در قرآن بسیار گسترده و دارای ابعاد گوناگون است اما ما در این تحقیق اجمالی فقط به دنبال آن هستیم که به این سوال اساسی پاسخ دهیم :
” آیا ولایت فقط مخصوص خداوند است؟ یا ولایت به پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) هم میرسد؟ یا اینکه امکان حصول ولایت برای دیگران نیز وجود دارد ؟”
معنای لغوی ولایت :
راغب راجع به خصوص کلمه «ولایت» از نظر موارد استعمال مىگوید: «ولایت (به کسر «واو») به معنى نصرت است و امّا ولایت (به فتح «واو») به معنى تصدّى و صاحب اختیارى یک کار است، و گفته شده است که معنى هر دو یکى است و حقیقت آن همان تصدّى و صاحب اختیارى است».[۱]
معنای اصلی کلمه ولایت قرار گرفتن چیزی در کنار چیز دیگر است، به گونهای که فاصلهای میان آنها نباشد. اگر دو شیء آنچنان به هم متصل باشند که چیز دیگری میان آنها نباشد و یا اگر دو نفر کنار هم نشسته باشند و وضع و ترتیب نشستن آنها به نحوی باشد که یکی متصل به دیگری باشد، مثلاًحسن در کنار زید نشسته باشد، میگویند: «جلس زید ویلیه حسن»؛ یعنی زید نشسته و بلا فاصله حسن در کنار او نشسته است، به همین دلیل، این کلمه برای نزدیکی و قرب مکانی یا معنوی، و نیز در مورد دوستی، یاری، تصدّی امر و دیگر معانی به کار گرفته شده است[۲].
بنابراین ولایت به معنای اتّصال و قرب است و این کلمه، گاهی در امور معنوی به کار گرفته میشود و گاهی در امور مادی و جسمانی، به دو امری که پس از یکدیگر واقع میشوند، میگویند: بین آنها توالی است، دو حادثه که پشت سر هم اتفاق میافتد، بینشان موالات است. حلقات یک سلسله حوادث که هر یک پس از دیگری رخ میدهد، متوالی است. پس موالات و توالی عبارت از ارتباط حوادث با یکدیگر و قرب هر حادثه با حادثه دیگر است.
وجود ارتباط بین امور متوالی ضروری است، به گونهای که اگر بین دو شیء هیچ گونه ارتباطی وجود نداشته باشد و همچون سنگی در کنار هم باشند، رابطه ولایی بین آن دو بیمعنا است.
ارتباط و تأثیر بر دو قسم است؛ یا متقابل و دوجانبه است یا یک جانبه. اگر تأثیرمتقابل و دوجانبه بود، اوّلی ولی دومی است و دومی نیز ولی اوّلی است؛ مانند اخوّت و برادری که اگر حسن برادر حسین است، حسین نیز برادر حسن است.
اگر تأثیر یک جانبه بود، اوّلی ولی دومی است و دومی مولّی علیه اوّلی است؛ یعنی دوّمی تحت ولایت اولی قرار دارد؛ مانند ابوّت و بنوّت و علیت و معلولیت که پدر ولی و فرزند مولّی علیه او است و علت ولی و معلول مولّی علیه علّت است.
ولایت که امری اضافی است، اگر به فتح «واو» باشد، تأثیر آن یک جانبه است و از کسی که ولی است، به عنوان والی یاد میشود. اما اگر دو جانبه بود، از آن به ولایت (ه کسر «واو») تعبیر میشود و خدا ولی و والی است؛ یعنی خدا سرپرست است و موجودات و مخلوقات تحت ولایت و سرپرستی او قرار دارند. از این رو در قرآن فرمود: (هنالک الوَلایه للّه الحقّ)[۳] ؛ یعنی اگر روزی دولتمندی مالش را از دست بدهد، در آن لحظه برای شخص ظاهر میشود که ولایت از آن خداست. [۴]
آیات مربوط به ولایت در قرآن :
واژه ولی، ولایت، ولاء، مولی، اولیاء، اولی و امثال آن که از ماده و، ل،ی اشتقاق یافته، از پر استعمالترین واژههای قرآن کریم است که به صورتهای گوناگون در قالب اسم، فعل، مفرد و جمع در ۳۳۲ مورد به کار رفته است :
الف) کلمه “ولایه” در قرآن )
هُنالِکَ الْوَلایَهُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَیْرٌ ثَواباً وَ خَیْرٌ عُقْباً (کهف ۴۴)
. . . وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یُهاجِرُوا ما لَکُمْ مِنْ وَلایَتِهِمْ مِنْ شَیْءٍ حَتَّى یُهاجِرُوا . . . (انفال ۷۲)
ب) کلمه “ولی” در قرآن)
کلمه “ولی” در ۲۱ آیه و “الولی” در ۲ آیه قرآن بکار رفته است.
ج) کلمه “اولیاء” در قرآن)
کلمه “اولیاء” نیز در ۳۵ آیه از قرآن استفاده شده است.
مسلما مشتقات دیگری نیز از این ریشه در قرآن بکار رفته است که در معانی گوناگونی استفاده شده است که ما بخاطر اختصار و دور نشدن از مبحث اصلی به آنها اشاره نمیکنیم.
برداشتهای مختلف از ولایت :
الف) برداشت اول ) برخی آیات قرآن ولایت را منحصر به خداوند متعال میداند.
أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِیُّ (شوری ۴۴)
از این آیه چنین میفهمیم که ولایت منحصراً از آن خداوند است
وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیرٍ (بقره ۱۰۷)
در اینجا نیز میفرماید: برای انسان ولی و یاوری جز خدا نخواهد بود
ُقلْ أَ فَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ لا یَمْلِکُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا (رعد ۱۶)
غیر خدا را ولی خود اتخاذ نکنید، زیرا آنها مالک نفع و ضرر خود نیستند
در آیاتی دیگر نیز خداوند را ولی و صاحب اختیار مطلق معرفی میکند مانند : و الله ولی المؤمنین یا والله ولی المتّقین که در این آیات اشاره ای به ولایت غیر خدا نشده است و اگر کسی فقط این آیات را ملاک نظر قرار دهد ولایت غیرخدا را نفی خواهد کرد.
ب) برداشت دوم ) آیه ولایت در قرآن ولایت را منحصر به خداوند و رسول خدا(ص) و امیرالمومنین(ع) میداند.
إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ (مائده ۵۵)
این آیه که معروف به آیه ولایت است ولایت را با ادات حصر “انما” در خدا و رسول(ص) و حضرت امیر(ع) محصور کرده است.
اینکه ما مصداق انتهای آیه را فقط امیرالمومنین علی ابن ابیطالب(ع) ذکر کردیم به نظرات تفسیری مفسرین شیعه و سنی برمیگردد که اثبات آن خارج از بحث ماست.[۵]
ج) برداشت سوم ) برخی آیات قرآن ولایت را برای دیگران نیز مطرح میکند.
ج-۱) ولایت مومنان در قرآن
وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْض (توبه ۷۱)
در این آیه قرآن از ولایت مؤمنان نسبت به یکدیگر خبر میدهد
ج-۲) ولایت کافران در قرآن
لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنین (آل عمران ۲۸)
مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان اولیای خود قرار دهند
إِنَّ الظَّالِمینَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْض (جاثیه ۱۹)
اینجا نیز میفرماید : بعضی از ستمگران أولیای بعض دیگرند
ج-۳) ولایت شیطان در قرآن
فَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ فَهُوَ وَلِیُّهُم الْیَوْم (نحل ۶۳)
شیطان اعمال آنها را بر ایشان آراست و امروز هم ولی و سرپرست آنهاست
وَ مَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطانَ وَلِیًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبیناً (نساء ۱۱۹)
هرکس به جای خدا شیطان را ولی خود قرار دهد، قطعاً دستخوش زیانی آشکار شده است
حل مسأله با نظر به مجموع این آیات :
با توجه به معانی لغوی ولایت و مشتقات آن و کاربردهای گوناگون این ریشه و مشتقات آن در قرآن متوجه میشویم که ولایت دارای مراتب و درجات و گاهی معانی گوناگونی است و به اعتبارهای مختلفی نیز به انواعی تقسیم میشود. برای مثال شهید مطهری(ره) در کتاب ولاء و ولایتها میگوید : « در قرآن سخن از «ولاء» و «موالات» و «تولّى» زیاد رفته است. در این کتاب بزرگ آسمانى مسائلى تحت این عناوین مطرح است. آنچه مجموعاً از تدبّر در این کتاب مقدّس به دست مىآید این است که از نظر اسلام دو نوع ولاء وجود دارد: منفى و مثبت؛ یعنى از طرفى مسلمانان، مأموریّت دارند که نوعى ولاء را نپذیرند و ترک کنند، و از طرف دیگر دعوت شدهاند که ولاء دیگرى را دارا باشند و بدان اهتمام ورزند.
ولاء اثباتى اسلامى نیز به نوبه خود بر دو قسم است: ولاء عام و ولاء خاص. ولاء خاص نیز اقسامى دارد: ولاء محبّت، ولاء امامت، ولاء زعامت، ولاء تصرّف یا ولایت تکوینى.»[۶]
به اعتباری نیز ولایت به ولایت ذاتی و غیر ذاتی تقسیم میشود. ولایت ذاتی مختص خداوند متعال است که ذاتا بر عالم مخلوقات ولایت دارد ولی بقیه ولایتها حتی ولایت رسول مکرم اسلام(ص) ولایتی غیر ذاتی است که از طرف خداوند به ایشان اعطاء شده است.
بنابراین :
ولایت خداوند مرتبه اعلای ولایت است که اولا ذاتی است و ثانیا بالاترین رتبه ولایت است که شامل تمامی درجات ولایت مانند دوستی و حق مالکیت و حق حکومت و ولایت تکوینی و … میباشد.
ولایت ۱۴ معصوم(ع) نیز در رتبه دوم است زیرا غیر ذاتی و اعطایی از طرف خداوند است ، البته این ولایت تمام درجات ولایت را بطور کامل داراست با این تفاوت که این حق ولایت را خداوند به ایشان مرحمت کرده است. پس این ولایت جدای از بحث ذاتی و غیر ذاتی بودن آن همان ولایت خداست : من والاکم فقد والی الله[۷]. البته اثبات ولایت مابقی معصومین غیر از امیرالمومنین(ع) در قرآن بحثی جداگانه میطلبد.
ولایت مومنان بر یکدیگر نیز از درجات پایینتر ولایت است مثلا ولایت پدر بر پسر قسمی از ولایت است که شامل ولاء محبت است و همچنین به غیر از آن پدر در امور خاصی که ولی مطلق(خداوند) مشخص کرده است بر فرزندش حق ولایت دارد. ولایت معلم بر شاگرد ، ولایت حاکم شرع(ولی فقیه) بر مومنین، ولایت شوهر بر زن و … همه اقسامی از ولایت هستند که درجه ای از ولایت را دارند ولی شامل تمام مراتب ولایت نیستند مثلا هیچ یک از این ولی ها ولایت تکوینی ندارند و آن فقط در اختیار خدا و ۱۴ معصوم(ع) است .
ولایت شیطان و کافران هم از اقسام ولایت باطل است که در واقع سرابی بیش نیست و از طرف ولی مطلق(خداوند سبحان) هیچ یک از درجات ولایت به آنها اعطا نشده است لذا دستور به دوری از قبول ولایت آنان را صادر فرموده است . در واقع این مردم بی ایمان هستند که بجای ولایت خدا و اولیای خدا به سراغ شیطان و شیطانیان میروند و آنها را به عنوان ولی قبول میکنند در حالیکه خدا حق ولایتی به آنها نداده است. این مطلب نیز توضیح بیشتری میطلبد که از بحث ما خارج است.
نتیجه میگیریم که ولایت ذاتی در انحصار خداست و برخی آیات قرآن به آن اشاره دارد و ولایت غیر ذاتی ولی کامل در اختیار رسول خدا(ص) و امامان معصوم(ع) است و درجاتی از ولایت نیز به دستور شارع مقدس بین مومنین وجود دارد که آیاتی از قرآن کریم به آن اشاره کرده است.
بحث پیرامون تفسیر موضوعی ولایت در قرآن کتابی مستقل میطلبد و ما در این نوشتار فقط به اثبات ولایت غیر خدا توسط آیات قرآن پرداختیم.
حشرنا الله مع الاولیاء و الانبیاء