یک نفر نیست مرا زین قفس آزاد کند؟
یک نفر نیست مرا زین قفس آزاد کند؟
یا که مرگم برساند، دل من شاد کند؟
هرچه فریاد زنم از ته این چاه عمیق
نشنود کس که مرا عاقبت امداد کند
من خراب بن خراب بن خرابم اما
باده ای نیست مرا لحظه ای آباد کند
میروم لحظه به لحظه بسوی قعر جحیم
کاش صاحب نفسی بود که ارشاد کند
ما که رفتیم ولی کاش به میخانه کسی
گه گداری ز من بی سر و پا یاد کند
یکشنبه ۱۳ اسفند ۹۶ ساعت یک بامداد