من یک حزب اللهی ام / ۴ : حزب اللهی یک مومن واقعی است (ب)
در ادامه نوشتار قبلی که پیرامون مومن واقعی بودن یک حزب اللهی بود، به دو نمونه دیگر از خصوصیات لازمه افراد حزب الله اشاره می کنیم. البته اینها فقط چند نمونه برای روشن شدن بحث است و الا بیان همه مصادیق ایمان، در مجال این نوشتار نیست.
۱/ مومن و حزب اللهی هر خبری را پخش نمی کند.
مومن بودن و داخل در حزب خدا بودن به رعایت دستورات خدا و اولیای دین است و الا اگر ظاهر ما حزب اللهی باشد ولی در عمل مانند دیگران رفتار کنیم، چه تفاوتی با آنان داریم؟ در دنیای امروزی و فضای گسترده مجازی اخبار گوناگونی میان ما رد و بدل می شود که در بسیاری از موارد، ما از صحت و سقم آنها بی خبریم و فقط طبق خوشایند و سلیقه سیاسی و … به نشر آنها اقدام میکنیم. گاهی برخی از آنها مرتبط با آبروی مردم است و گاهی مطالب مهم دیگر.
امیرالمومنین(ع) به حارث همدانی فرمودند: «و لا تحدث الناس بکل ما سمعت به فکفی بذلک کذبا: هر چه از مردم می شنوی را برای دیگران نقل نکن چرا که همین برای آلوده شدن تو به دروغ کافیست و نشانه دروغگو بودن تو است. » (نهج البلاغه (صبحی صالح)، ص۴۶۰) پس باید مراقب باشیم که هر خبری را پخش نکنیم، حتی اگر به ظاهر به نفع اسلام و انقلاب به نظر برسد. باید اول از صحت و صدق آن مطمئن شویم و سپس آن را نقل نمائیم.
۲/ مومن به وعده خود در هر شرایطی وفا می کند.
نمونه دیگر عمل مؤمنانه که شایسته یک حزب اللهی است، داستان طرماح و پیشنهاد او به امام حسین(ع) است.
پس از رسیدن نامه ابن زیاد به حر مبنی بر عدم اجازه بازگشت به حسین بن علی(ع) و نیز عدم اجازه آغاز جنگ، امام و حر با هم قرار گذاشتند که از مسیری غیر کوفه و مکه حرکت کنند و با هم بروند تا دستور جدید برسد. در میانه راه (راهی که به کربلا ختم شد) طرماح به حضرت عرض کرد که آقا پشت این کوهها مکان امنی برای شماست و من راه خاص آن را می دانم؛ بیائید در تاریکی شب از راه کوه به آنجا برویم تا آبها از آسیاب بیفتد و بعد بروید جای دیگری. اگر حضرت قبول میکرد هرگز کربلایی اتفاق نمی افتاد ولی حضرت بخاطر وعده اش با حر، قبول نکردند. (ر.ک. پیشوایی، مقتل جامع امام حسین(ع)، جلد ۱)
امام حزب اللهی ها تا این حد به شرع و اخلاق پایبند است؛ پس وظیفه ما در پیروی او روشن و البته کمی سخت است.
این دو نمونه فقط از این جهت عرض شد که بدانیم، حزب اللهی بودن به رعایت همین ریزه کاریهاست؛ و الا “هم الغالبون” و “هم المفلحون” درباره آنان گزافه خواهد بود. اگر در پخش اخبار تقوا را رعایت کردیم، اگر در عمل به عهدها مقید بودیم، اگر به حقوق مردم تا حد اعلی احترام گذاشتیم، اگر حتی در برابر دشمن و مخالف خود نیز انصاف را رعایت کردیم، اگر اخلاق را منشور زندگی خویش قرار دادیم و صدها اگر دیگر . . . آنگاه می توانیم بگوئیم ما نیز در حزب خدائیم.