سومین جلسه سلسله در س گفتار عقاید امامیه/ علم اسلامی چیست؟
در جلسه پیش سئوالی مطرح شد مبنی بر اینکه در آیات و روایات تأکید بر علم شده است حال منظور از این علم چیست؟ آیا اگر علم حوزوی و فقه و دین را فرا بگیریم عبادت است و طبق فرمایش حضرات معصومین(ع) است یا یادگیری هر علمی دستور دین است؟در پاسخ به این سئوال باید گفت:…..
بسم الله الرّحمن الرّحیم اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَى مَا تَأْخُذُ وَ تُعْطِی وَ عَلَى مَا تُعَافِی وَ تَبْتَلِی حَمْدا یَکُونُ اءَرْضَى الْحَمْدِ لَکَ وَ اءَحَبَّ الْحَمْدِ إِلَیْکَ وَ اءَفْضَلَ الْحَمْدِ عِنْدَکَ حَمْدا یَمْلاُ مَا خَلَقْتَ وَ یَبْلُغُ مَا اءَرَدْتَ، حَمْدا لاَ یُحْجَبُ عَنْکَ وَ لاَ یُقْصَرُ دُونَکَ حَمْدا لاَ یَنْقَطِعُ عَدَدُهُ وَ لاَ یَفْنَى مَدَدُهُ ثُمَّ الصَلاه و السَلام علی رسول الله و آله الطاهرین… اى خداوند، سپاس باد تو را، چه آنگاه که مى ستانى و چه آنگاه که عطا مى فرمایى . یا آنگاه که عافیت مى بخشى یا به بلا مبتلا مى سازى . ستایشى که پسندیده ترین ستایشهاست و محبوبترین آنها و برترین آنهاست در نزد تو. ستایشى که سراسر عالم وجود را پر کند و به آن پایه که خواسته اى برسد. ستایشى که از تو پوشیده نماند و در رسیدن به آستان جلال تو کوتاه نیاید. ستایشى که شمار آن منقطع نگردد و افزون شدنش (پشتیبانی اش) پایان نپذیرد. (خطبه ۱۵۹، نهج البلاغه)
التَّوَسُّلُ بِالسَّیِّدَهِ الزَّهْرَاءِ عَلَیْهَا السَّلَامُ:
اللَّهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّمْ وَ زِدْ وَ بَارِکْ عَلَى السَّیِّدَهِ الْجَمِیلَهِ الْجَمِیلَهِ الْمَعْصُومَهِ الْمَظْلُومَهِ الْکَرِیمَهِ النَّبِیلَهِ الْمَکْرُوبَهِ الْعَلِیلَهِ ذَاتِ الْأَحْزَانِ الطَّوِیلَهِ فِی الْمُدَّهِ الْقَلِیلَهِ الرَّضِیَّهِ الْحَلِیمَهِ الْعَفِیفَهِ السَّلِیمَهِ الْمَجْهُولَهِ قَدْراً وَ الْمَخْفِیَّهِ قَبْراً الْمَدْفُونَهِ سِرّاً وَ الْمَغْصُوبَهِ جَهْراً سَیِّدَهِ النِّسَاءِ الْإِنْسِیَّهِ الْحَوْرَاءِ أُمِّ الْأَئِمَّهِ النُّقَبَاءِ النُّجَبَاءِ بِنْتِ خَیْرِ الْأَنْبِیَاءِ الطَّاهِرَهِ الْمُطَهَّرَهِ الْبَتُولِ الْعَذْرَاءِ فَاطِمَهَ التَّقِیَّهِ النَّقِیَّهِ الزَّهْرَاءِ عَلَیْهَا السَّلَامُ (.(زاد المعاد ـ مفاتیح الجنان ـ علامه محمد باقر مجلسی(ره) ـ ص۴۰۶ـ دعای توسل خواجه عبدالله انصاری)
حمدی که در ابتدای کلام این جلسه بیان شد بخشی از خطبه ۱۵۹ نهج البلاغه است، از خدا می خواهیم بتوانیم در متون رسیده از حضرات معصومین(ع) سیری داشته باشیم و هر هفته بر خلاف غالب سخنرانیها با بخشهایی از این دریای بی کران و بی انتها خدا را حمد و سپاس گوییم. محفل امشب تقدیم به حضرت صدیقه طاهره(س) است و در طول هفته جزء ۳ را قرائت می کنیم و ثواب آن را به پیشگاه این بانوی بزرگوار پیشکش می کنیم. این قرائت دسته جمعی قرآن قطعاً برکات زیادی برای هیأت و فرد فرد ما دارد که انشاءالله همه دوستان چه کسانی که در جلسه هفتگی شرکت می کنند و چه دوستانی که نمی توانند حضور داشته باشند در این امر شرکت کرده و از ثواب آن بهره مند می شوند.
مروری بر جلسه گذشته در جلسه پیش سئوالی مطرح شد مبنی بر اینکه در آیات و روایات تأکید بر علم شده است حال منظور از این علم چیست؟ آیا اگر علم حوزوی و فقه و دین را فرا بگیریم عبادت است و طبق فرمایش حضرات معصومین(ع) است یا یادگیری هر علمی دستور دین است؟ در پاسخ به این سئوال باید گفت: اختلاف نظر در این حوزه بسیار است برخی از علما همه علوم را اسلامی می دانند و برخی دیگر معتقدند علوم دانشگاهی از علوم دینی نیستند.
علم بر دو دسته است؛ یک دسته علومی هستند که از نظر اسلام نهی شده اند و دسته دیگر علومی هستند که اسلام در مورد آنها سفارش کرده و از ثواب آن بهره مند می شوند. ی که در جلسه هفتگی شرکت می کنند و چه دوستانی که نمی توانند حضور داشته باشند در کرده است.
علومی که از دیدگاه اسلام نهی شده است نیز دو دسته هستند: ۱ـ علمی که به دین شخص ضرر برساند و فایده ای برای آخرت فرد نداشته باشد و دنیای انسان را نیز نابود کند (از نظر اسلام دنیا باید آباد شود حال اگر علمی باعث ویرانی دنیا شود در اسلام از آن علم نهی شده است) مثل ساخت بمب اتم، شعبده بازی، احضار ارواح، علم همجنس گرایی ۲ـ علمی که برای انسان هیچ استفاده ای ندارد مانند علم اَنساب ورزشکاران؛ در تعقیبات نماز عصر هم می گوییم «أَعوذُ بکَ مِن علمٍ لا یَنفَع / خدایا به تو پناه می برم از علمی که هیچ نفعی ندارد». در واقع علمی که دانستن آن برای دنیا و آخرت انسان هیچ سودی ندارد از نظر اسلام نهی شده است.
علومی که در اسلام به آن سفارش شده است نیز عبارتند از:
۱ـ علوم دانشگاهی یا غیر دینی (seience) یا اصطلاحاً علوم تجربی؛ نمی توان گفت که اسلام به این دسته از علوم سفارش نکرده است چون در این صورت جامعه اسلامی از دیگر جوامع بشری عقب می ماند. شهید مطهری(ره) در این باره می فرماید: جامعیت و خاتمیت اسلام اقتضا می کند که هر علمی مفید و نافع را که برای جامعه اسلامی لازم و ضروری است علم دینی بدانیم. (ده گفتار، ص۱۴۶و۱۴۷) به طور مثال اگر مهندسی عمران بخوانیم تا بتوانیم ساختمانهای مقاوم بسازیم تا جان انسان در هنگام وقوع حوادث طبیعی به خطر نیفتد این علم مفید است. در روایات نمونه های متعددی در رابطه با ارزشمند بودن حفظ جان انسان داریم که می توان گفت به نوعی با این مسئله در ارتباط است.
پیامبر اکرم(ص) درباره علم می فرمایند: العِلمُ عِلمان: عِلمُ الاَدیان و عِلمُ الاَبدان؛ علم بر دو نوع است: علم دین و علم بدن(بحار الانوار، ج ۱، ص۲۲۰) پس طبق این فرمایش پیامبر گرامی اسلام(ص) علوم مرتبط با بدن نیز علم نامیده می شود مانند علم طب، ورزش، تغذیه…. همچنین در احادیث و روایات حضرات معصومین(ع) دستورات فراوانی بر کمک به مردم شده است؛ مانند این کلام امام صادق که در روایت آمده است؛ اسحاق بن عمار می گوید: امام صادق(ع) فرمود: «یَا إِسْحَاقُ مَنْ طَافَ بِهَذَا الْبَیْتِ طَوَافاً وَاحِداً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ حَسَنَهٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیِّئَهٍ وَ رَفَعَ لَهُ أَلْفَ دَرَجَهٍ وَ غَرَسَ لَهُ أَلْفَ شَجَرَهٍ فِی الْجَنَّهِ وَ کَتَبَ لَهُ ثَوَابَ عِتْقِ أَلْفِ نَسَمَهٍ حَتَّی إِذَا صَارَ إِلَی الْمُلْتَزَمِ فَتَحَ اللَّهُ لَهُ ثَمَانِیَهَ أَبْوَابِ الْجَنَّهِ فَیُقَالُ لَهُ ادْخُلْ مِنْ أَیِّهَا شِئْتَ؛ ای اسحاق! هرکه این خانه (کعبه) را یک بار طواف کند خداوند برای او هزار حسنه می نویسد و هزار سیئه از او محو می کند و هزار درجه او را بالا می برد و هزار درخت برای او در بهشت می کارد و ثواب آزاد کردن هزار بنده برایش می نویسد، تا به ملتزم می رسد هشت در بهشت را برای او می گشاید و سپس به او می فرماید: از هر کدام از آنها که خواستی وارد شو.» گفتم: فدایت شوم. همه اینها برای کسی است که طواف می کند؟ فرمود: نَعَمْ أَ فَلَا أُخْبِرُکَ بِمَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْ هَذَا؟؛ بله. آیا به تو خبر ندهم از چیزی که از این هم با فضیلت تر است؟» عرض کردم: آری. فرمود: «مَنْ قَضَی لِأَخِیهِ الْمُؤْمِنِ حَاجَهً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ طَوَافاً وَ طَوَافاً حَتَّی بَلَغَ عَشَرَهَ؛هر کس حاجتی برای برادر مؤمنش برآورده کند، خداوند برای او [ثواب ] طوافی و طوافی و طوافی می نویسد. [حضرت همین طور شمرد] تا به ده طواف رسید.» (وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، مؤسسه آل البیت، قم، ۱۴۰۹ ه. ق، ج ۱۳، ص۳۰۴٫)
حال می توان گفت چه کمکی از این بالاتر که پزشک حاذقی باشیم و جان مردم را نجات دهیم یا مهندسی باشیم و برای حفظ جان مردم جاده های ایمن بسازیم و علمی را تحصیل کنیم که به واسطه آن در جهت رفاه و آسایش مردم تلاش کنیم. با توجه به این دیدگاه اسلام نسبت به خدمت رسانی به مردم و اینکه آن را بالاترین عبادتها می داند این دسته از علوم نیز از علوم دینی هستند و مورد سفارش اسلام است. استاد جوادی آملی می فرمایند: همه علوم اسلامی است و فرقی بین علوم دانشگاهی و علوم حوزوی نیست با این شرایط که مبدأ و معاد علم مشخص باشد. ایشان در ادامه بیان می کنند: علوم یا مربوط به تکوین است یا تشریع؛ ما در عالم دو موضوع بیشتر نداریم یا عالم تکوین، هستها و نیستها (کوه، انسان، حیوان،) که فعل خداوند است و عالم تشریع که بایدها و نبایدها است و شامل قول خداوند می شود. علم تشریع که همان علوم دینی است، هر علمی نیز که مربوط به عالم تکوین است چون عالم تکوین فعل خداوند است پس آن علم هم خدایی است و از علوم دینی محسوب می شود. وی در ادامه می افزاید: اگر عقل یک گذاره را با استدلال برهانی بیان کرد حجت است چون عقل در دین اسلام حجت است. (کتاب منزلت عقل در هندسه معرفت دینی) نکته بسیار مهمی در اینجا وجود دارد که نباید از آن غافل شد؛ اسلام هر چه را که سفارش می کند دارای دو خصوصیت است حُسن فعلی و حُسن فاعلی. اسلام دستور به نماز می دهد حُسن فعلی یعنی نماز را چگونه بخوانید و حُسن فاعلی یعنی نماز را فقط برای خدا بخوانید تا مورد قبول باشد. اگر کسی دروس دانشگاهی را برای خدا بخواند هم حُسن فعلی دارد و هم حُسن فاعلی، اما اگر درس بخواند برای اینکه مدرک داشته باشد یا پول بدست آورد دیگر نمی تواند بگوید من به سفارش اسلام عمل کرده ام چون سفارش اسلام دو شرط دارد:۱ـ حُسن فاعلی ۲ـ حُسن فعلی. حتی علوم دینی هم حسن فاعلی دارد چون اگر برای خدا نباشد ارزشی ندارد هر چند علوم دینی و حوزوی مانند تفسیر قرآن باشد.
دسته دیگری از علوم هستند که از نظر اسلام یادگیری آن اولویت دارند بر آنچه که تاکنون گفته شد و آن علم ادیان است. با علم الابدان دنیا ساخته می شود اما بوسلیه علم الادیان آخرت ساخته می شود و تلاش برای آخرت بمراتب بالاتر است از نظر اسلام. زندگی اصلی در آخرت است و این دنیا محل گذر است. آیات قرآن نیز دنیا را در برابر آخرت ناچیز می شماردو در این باره می فرماید: «فَما مَتاعُ الْحَیاهِ الدُّنْیا فِی الْآخِرَهِ إِلَّا قَلِیلٌ/ متاع زندگى دنیا در برابر زندگى آخرت یک امر ناچیز بیش نیست (سوره توبه، آیه ۳۸)» علوم دیگری نیز هستند که با توجه به این روایت از همه علوم و دیگر دانشها بالاترند: روزی حضرت رسول(ص) وارد مسجد شدند، دیدند مردم در اطراف شخصی تجمع کرده اند، حضرت پرسیدند: او کیست؟ فقیلَ علامه، گفته شد او علامه است؛ فقال وَ مَاالعَلامه؟ حضرت فرمودند علامه چیست؟ گفتند: او داناترین مردم به اَنساب اعراب و اشعار جاهلی و تاریخ است، فقال النبی: ذاک علمٌ لا یَضُرُ من جَهَله و لا یَنفَعُ مَن عَلِمه ثم قال النبی(ص): انما العلم ثلاثه؛ آیه محکمه اَو فریضه عادله اَو سنه قائمه و ما حلا هُنَّ فَهُوَ فضل. حضرت فرمودند: این علمی است که اگر کسی نداند ضرری به او نمی رساند و اگر بداند نفعی برای او ندارد سپس فرمودند:
علم بر سه قسم است: (علم حقیقی را بیان کردند) ۱ـ آیات محکم ۲ـ فریضه عادله ۳ـ سنت قائمه غیر از این هر چه باشد فضل است. (اصول کافی، ج ۱، ص۳۲) شارحین احادیث و علمای کلام منظور از این سه قسم را این طور بیان کرده اند که آیات محکم علم عقاید است چون عقاید در وجود انسان محکم شده است، فریضه العادله علم اخلاق است و سنت قائمه احکام است. برخی از شارحین در این باره می فرماید: آن علمی که واجب است این سه قسم است و اگر این علوم را ندانیم طبق فرمایش امام صادق(ع) در حدیثی که جلسه گذشته بیان شد باید تازیانه بخوریم، همچنین دانستن احکامی که مبتلابه آن هستیم بر ما واجب است و بعد از یادگیری این علوم اگر فیزیک و شیمی و … بدانیم نیز خوب است. البته در یادگیری همین علوم نیز باید حسن فاعلی و نیت الهی در نظر گرفته شود و الا می شود العلم هو حجاب الاکبر. علم دیگری نیز وجود دارد که بالاتر و فراتر از همه علوم است و امام صادق(ع) درباره آن می فرماید: العلم نورٌ یَقذِفُ الله فی قلبه من یشاء علم نوری است که خدا می اندازد در قلب هر که بخواهد(مصباح الشریعه ، ص۱۶) ؛در حدیث عنوان بصری هم حضرت چنین کلامی را مطرح می کند و می فرماید: علم نورانیتی دارد که خدا به هر که بخواهد او را هدایت کند می دهد. قرآن نیز در این باره می فرماید: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یعلمکم الله/ تقوا پیشه کنید تا خدا به شما علم دهد(سورهی بقره، آیهی ۲۸۲)» یعنی در نتیجه تقوا خدا به شما علم می دهد مانند رجبعلی خیاطها یا مرحوم میرزا دولابی ها و …. خداوند همچنین در آیه دیگری می فرماید:« إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً /اگر تقوی را پیشهی خود کنید و در برابر دستورهای الهی با تقوی باشید، خداوند برای شمار نوری از علم را قرار میدهد که جدا کنندهی بین حق و باطل است (سورهی انفال، آیهی ۲۹) چه علمی بالاتر از این که بفهمیم چه چیز حق است و چه چیز باطل.
در ادامه سلسله بحثمان باید بگویم عقاید اصول و فروع دارد و دارای اهم و مهم است؛ یعنی یک دسته از عقاید خیلی مهم هستند (اصول عقاید) و دسته دیگر درجه اهمیت کمتری دارند (فروع عقاید) یک بخش از عقاید مسائلی هستند که اگر به آنها اعتقاد نداشته باشیم مسلمان و یا شیعه نیستیم اینها جزء ضروریات دین هستند یعنی برای اینکه در زمره امت اسلام باشیم باید به این عقاید اعتقاد داشته باشیم. به طور مثال فردی مانند دکتر سروش بیان می کند قرآن کلام خدا نیست و سخن پیامبر(ص) است چون این فرد ضروریات دین را قبول ندارد مرتد خوانده می شود و حرفی را که مطرح می کند و تبلیغ می نماید با ضروریات دین مخالف است. آقای مصباح در مقدمات اصول عقایدشان می فرمایند: اصول دین دارای دو تعبیر عام و خاص است؛ عام آن دسته از اصول و عقایدی است که در مقابل فروع دین یا احکام است و خاص قسمتی از عقاید و اصول است که با اهمیت تر هستند و از اساسی ترین عقاید ما هستند. ایشان در ادامه می افزایند: که یک دسته از اصول عقاید بین الادیانی است یعنی مشترک در همه ادیان الهی است مانند توحید، نبوت و معاد که از ضروریات همه ادیان است. توحید یعنی از کجا آمده ایم، معاد به کجا می خواهیم برویم و نبوت هم یعنی این مسیر را چگونه طی کنیم؟ در اسلام و علی الخصوص تشیع عدل و امامت را به توحید، نبوت و معاد افزوده اند اما برخی علما معتقدند که عدل از اصول دین نیست، در برهه ای از زمان به خاطر پر رنگ شدن تفکرات معتزله عدل الهی را علما مطرح کردند در غیر اینصورت عدل هم مانند دیگر صفات الهی است. برخی از علما نیز امامت را اصول دین نمی دانند بلکه آن را از اصول مذهب می دانند. در روایات ما موارد متعددی درباره اصول عقاید بیان شده است که شاید به نظر ما خیلی جزئی باشد اما از دیدگاه اهل بیت(ع) بسیار مهم است و طبق فرمایشات ایشان اگر کسی به آنها معتقد نباشد از شیعیان محسوب نمی شود (مانند اعتقاد به شفاعت، معراج جسمانی پیامبر(ص)، بداء، رجعت و…) ما باید به کلیات این موضوعات اعتقاد داشته باشیم مثلاً به رجعت اعتقاد داشته باشیم و بدانیم زمانی بعد از ظهور حضرت حجت(عج) یک دسته از انسانهای خوب و انسانهای بد باز می گردند، اینکه دقیقاً چه اتفاقی می افتد را باید در بین روایات بررسی کنیم. احصاء و تعیین ضروریات دین در بین علما مختلف است یعنی اینکه ضروریات دین چیست و حتماً باید به آن معتقد بود از منظر علما متفاوت است. اگر کسی در اصول اعتقادات به مسائل جزئی معتقد نبود نباید او را خارج از دین بدانیم و این فرد اصطلاحاً معصیت در اعتقاد دارد. معصیت در اعتقاد چیست؟ گاهی اعتقاداتمان درست و بر طبق اصول است اما در برخی موارد ما در عقایدمان دچار اشتباه شده ایم که به آن معصیت در اعتقاد می گویند. حضرت آیت الله بهجت(ره) می فرمایند: برای اینکه رشد کنیم باید ترک معصیت کنیم هم در اعتقاداتمان و هم در اعمالمان. در جلسه آینده کیفیت کسب عقاید بیان خواهد شد.