هشتادمین جلسه از سلسله درس گفتارهای عقاید امامیه / ولایت فقیه ۶
پوتین: «من مسیح را ندیدهام اما تعاریف او را در انجیل شنیده و خواندهام . من مسیح را در رهبری ایران دیدهام.»
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین، اَلحَمدُلله الاوَّل بلا اول کان قبله و الاخر بلا اخر یکون بعدَهُ الذی بعد فلا یرى وقرب فشهد النجوى تبارک وتعالى ثم صلاه وسلام علی سیدنا ونبینا العبد الموید والرسول مسدد المصطفی الامجد حبیب اله العالمین ابی القاسم محمد (ص) وعلی اهل بیت الطیبین الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین و اللعنه الدائم علی معاندیهم و مخالفیهم الی قیام یوم الدین آمین رب العالمین.
خدا را شاکرم که جلسه هفتگی و سلسله درس گفتارهای ما به جلسه هشتادمین رسید. جزء بیستم را انشاالله تلاوت میکنیم و ثوابش را به امام رضا (ع) هدیه میدهیم
.
آزار ندادن مهمان؛ بافضیلتترین صله رحم
و قال الرضا علیهالسلام: «صِل رَحِمَک ولَو بِشربهٍ مِن الماء و أفضَلُ ما توصَلُ بِهِ الرَّحِمُ کَفُّ الأذى عَنها. و قال فی کتاباللهِ و لا تُبْطِلوا صَدَقاتِکُمْ بُالمَنِّ و الأذى. / با خویشاوندانت صله رحم کن. (صل از اتصال و وصل میآید) ولو شده با یک جرعه آب. بافضیلتترین و بهترین صله رحم آن است که مهمان را اذیت نکنی، خدا میفرماید صدقه و خیرات و کار نیکت را با منت و اذیت باطل میکنی.
در این چند هفته اخیر احادیثی که از کتاب شریف تحف العقول در زمینه سبک زندگی بیان شده، با توجه به اینکه کمکم به ماه رمضان و همچنین شبنشینیهای بهار و تابستان نزدیک میشویم، حدیث فوق را بیان میکنیم.
با توجه به حدیث مذکور متوجه میشویم که ما در زندگی چقدر از فرهنگ اهل بیت (ع) فاصله گرفتیم. امام میفرمایند حتی شده با یک جرعه آب از فامیلت دیدار کن. در خطبه شعبانیه پیغمبر میفرماید افطاری دهید و با افطاری دادن خود را از عذاب آتش جهنم حفظ کنید. شخصی گفت یا رسولالله ما که وسعمان نمیرسد افطاری دهیم. حضرت فرمودند ولو به یک تکه از خرما هم که شده افطاری دهید. اما الان در زندگیهای امروزی حتی در خانوادههای مذهبی میبینیم که هنگامی که میخواهند میهمانی دهند حتی برای نزدیکان تشریفات زیادی فراهم میبینند و طبیعتاً این باعث میشود که مهمانیها کم شود. با این وجود کسی نمیتواند هفتهای دو بار اینگونه مهمانی دهد، اگر خیلی کریم باشد ماهی یک بار.
اما در فرهنگ اهل بیت آمده است از میهمانت با یک لیوان آب پذیرایی کن. در ادامه میفرماید بافضیلتترین و بهترین صله رحم آن است که مهمان را اذیت نکنی. یعنی اگر سفرهای رنگین با چندین نوع غذا مهیا کنیم ولی بعد با یک حرف یا عملمان باعث آزار او شویم و به نوعی به او بفهمانیم که ما اینگونه پذیرایی میکنیم، هبچ ارزشی ندارد، سپس حضرت به آیهای از قرآن اشاره میکنند که خدا میفرماید صدقه و خیرات و کار نیکت را با منت و اذیت باطل نکنید. انشاالله خدا به ما توفیق دهد که اهل عمل کردن به فرامین و احادیث اهل بیت باشیم.
مسئله اصلی دشمنان؛ مصداق ولایت فقیه است
در جلسه گذشته پیرامون مصداق ولایتفقیه در عصر حاضر و مقام معظم رهبری سخنان بزرگان دین مطرح شد و همچنین بیان کردیم که وظیفه تعیین و کشف کسی که در جایگاه ولی فقیه میینشیند برعهده خبرگان و نخبگان فقاهت جامعه است. یعنی در جامعه کسانی که در فقه دارای جایگاه ویژهای هستند بیایند و کسی را انتخاب کنند.
البته گاهی شخصی مرجع و بزرگ است، شئونات اجتماعی اجازه نمیدهد که او نماینده مردم در مجلس خبرگان شود، پس چه میکند؟ نماینده میفرستد. یعنی مردم میدانند این شخص که در مجلس خبرگان حضور دارد، مورد توجه بیت این مرجع تقلید است.
سخنان بزرگان و نخبگان فقهات و عرفان ما در مورد مقام معظم رهبری پاسخ محکم و دندان شکنی است به دشمنانی که شایعهپراکنی میکنند و میخواهند شخص ولیفقیه را خراب کنند. کسی نتوانسته پیرامون اصل ولایت فقیه نظریه جامع و کاملی ارائه دهد که نظریه ولایت فقیه را پس بزند. گاهی اشکالی گرفتهاند و شبههای وارد کردند که جواب همه اینها داده شده است. یعنی به قدری استخوانبندیش محکم شده است که نمیشود به اصل آن خرده گرفت،
صاحب جواهر میگوید؛ اگر کسی ولایت فقیه را قبول نکند معلوم است که اصلاً بویی از فقه نبرده و طعم فقه را نچشیده.
دشمن در حال حاضر میگوید؛ ولایت فقیه را قبول داریم، ولی مصداقش را قبول نداریم، با این شخص است که مشکل داریم و الّا ولایت فقیه خوب است. از این رو اهمیت دارد که درمورد مصداق بحث کنیم.
آیت الله بهاءالدینی؛ ولایت فقیه نوشتنی نیست، فهمیدنی است
آیتالله بهاءالدینی نیز از بزرگان عرفان اسلامی و عرفان شیعی هستند، و در شرح حال آیتالله بهاءالدینی نوشتهاند که ارتباط با ارواح شهدا و صلحا برای ایشان امری عادی بوده و خودِ ایشان میگفتند که ما با ارواح شهدا جلسه داریم. این شخصیت والا در مورد مقام معظم رهبری نظرات عجیب و جالبی دارد.
روای میگوید حضرت آیت الله خامنهای به منزل آیت الله بهاءالدینی میروند راوی میگوید فردای آن روز من به منزل آقای بهاءالدینی رفتم و عرض کردم شنیدم آقای خامنهای اینجا بودند آیت الله بهاءالدینی فرمودند بله، چند دقیقهای خورشید اینجا تابید و رفت. او چون خورشید دارای خیر و برکات است.
وقتی که بحث امضای قائم مقام آقای منتظری در حوزه و مجلس خبرگان مطرح شد یک عده به نزد آقای بهاءالدینی رفتند تا از ایشان امضا و تاییدیه برای آقای منتظری بگیرند ایشان امضا نمیکنند. آقای منتظری تمامی کتابهایی که در باره ولایت فقیه تالیف کرده بودند را خدمت آقای بهاءالدینی میبرند و ایشان میفرمایند؛ «ولایت فقیه نوشتنی نیست، فهمیدنی است» بعد از اتمام این ماجرا عدهای نزد آیت الله بهاءالدینی میرو. ند و از ایشان میپرسند که چرا آقای منتظری را تایید نکردید. ایشان میگوید نظر ما سید علی خامنهای است البته هیچ کس برای ما آقا روح الله (امام خمینی (ره)) نمیشود (ایشان از سنین جوانی با امام دوستی صمیمانهای داشتند).
ایشان میگوید: آقای خامنهای حقیقت و لایت فقیه هستند و رهبر از همه به امام نزدیکتر است کسی که ما به او امیدواریم آقای خامنهای است شما از ما قبول نمیکنید ولی این دید ما ست نزد ما محرز است آقا سیدعلی خامنهای رهبر آینده هستند.
یکی از محافظین آقا تعریف میکنند زمانی که با آیت الله خامنهای به دیدار آیت الله بهاء الدینی رفتم تیم حفاظت ساعت ۴ صبح برای آماده کردن به منزل آیت الله بهاء الدینی میروند. آقای بهاء الدینی که در آن موقع بیش از ۸۰ سال داشتند در جلوی درب ایستاده بودند. ایشان میفرمایند برای دیدن رهبر بزرگ انقلاب من از همان موقع که شما زنگ زدهاید آمدهام برای استقبال.
اینها افراد سیاسی نیستند که به خاطر منافع سیاسی این رفتار را داشته باشند بلکه آنها به واسطه مقاماتی که دارند نوری را میبینند که ما از درک آن غافلیم.
آیت الله گلپایگان؛ تضعیف رهبری حرام است
مرجع تقلید جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی (رحمه الله) برای رهبر معظم عبای ظریفی هدیه فرستادند و فرمودند اگر دیدم کاری را که شما انجام میدهید خلاف مطلب اسلامی است من تذکر میدهم اگر تغییر دادید بسیار خوب اگر تغییر ندادید من دیگر صحبت نمیکنم و تضعیف شما را حرام میدانم عمده عظمت شما ست شما رهبر مسلمین هستید ونمی خواهم صحبتی بکنم که در یک فرعی شما را تضعیف کرده باشم. به نقل از حجت الاسلام راشد یزدی.
یکی از طلاب میگوید به دیدار آقای آیت الله سیستانی در نجف رفتم بعد از مدتی صحبت آقا فرمودند به تهران میروید به آیت الله خامنهای بگویید من هر شب به شما دعا میکنم.
یک زمانی آقا فرموده بودند که موقعیت وموفقیت آیت الله سیستانی به دلیل آقای شهرستانی است (آقای شهرستانی نماینده آقای سیستانی در قم و داماد ایشان هستند) شخصی به خدمت آیت الله سیستانی میرسد و این جمله حضرت آقا را برای ایشان نقل میکند، آیت الله سیستانی فرموده بودند که به آقا بفرمایید من شهرستانی شما هستم.
اخوی آقای نیستانی میگفتند با جمعی از دوستان سپاه به دیدار آقای سیستانی رفتیم که ایشان چند توصیه به ما داشتند، یکی از آنها پیروی از مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنهای بود.
آیت الله وحید خراسانی که دشمن تلاش میکند تا مرجعی را در مقابل حضرت آقا قرار دهد. آیت الله آملی لاریجانی داماد آیت الله وحید هستند، ایشان میگفتند وقتی به من پیشنهاد شد تا ریاست قوه قضاییه را برعهده بگیرم پیش آیت الله وحید رفتم و نظر ایشان را در این موضوع جویا شدم، ایشان فرمودند: شما بروید برای ریاست قوه قضاییه و تعبیر کرده بودند که این سید تنها ست اگر شما به کمک ایشان نروید چه کسی او را کمک کند؟
آیت الله وحید دو پیشنهاد به حضرت آقا میدهند که یکی از آنها مورد قبول واقع میشود (تعطیلی روز شهادت حضرت زهرا (س)) و دیگری پذیرفته نمیشود، آیت الله وحید نیز در مورد این موضوع میگویند؛ آقای خامنهای همه حرفهایشان درست است و اینکه میگویند انجام شدنی نیست حتما انجام شدنی نیست
رهبری تالی تلو معصوم هستند
حضرت آیت الله مصباح نیز میگویند: اگر امثال بنده شبانه روز تسبیح بدست بگیریم و خدارا شکر کتنیم که چنین رهبری را به ما عنایت داشته، ولله معتقدم که از عهده این نعمت بر نمیآییم. رهبر عزیز ما تالی تلو معصوم است.
حضرت آیت الله مهدوی کنی میگویند: اعتقاد من این بوده است که در تمام مشکلات و بحرانها باید ایشان را تایید کرد اصلح ایشانند و ما صالح هم پیدا نکردیم چه برسد به اصلح. من معتقدم این تقدس را باید حفظ کرد و صرف اینکه ایشان حاکم، رئیس و رهبر هستند کافی نیست. آنچه که در نظام اسلامی ما میتواند کار ساز باشد این اعتقاد است است که ولایت فقیه نیابت از جانب و لی عصر است.
علامه حسنزاده آملی که علامه طباطبایی در این باره شخصیت بزرگوار ایشان میفرمایند: حسنزاده را کسی نشناخت جز امام زمان (عج)، راهی که حسنزاده در پیش دارد خاک آن توتیای چشم طباطبایی؛ در جلسه در مقابل مقام معظم رهبری دو زانو نشسته بود و ایشان را مولا خطاب میکرد حضرت آقا ناراحت میشوند و به علامه حسنزاده میگویند این کار را نکنید، علامه میگویند اگر یک مکروه از شما سراغ داشتم این کار را نمیکردم. و همچنین میگویند؛ گوشتان به دهان رهبر باشد چون ایشان گوششان به دهان حجت بن الحسن (عج) است.
علامه حسنزاده کتابی تالیف کردهاند به نام «فصُ حکمتٍ عصمه فی کلمه فاطمه»، که در مقدمه این کتاب که در مورد مقامات حضرت زهرا است آمده است؛
«با سلام و تحیت خالصانه و ارائه ارادت بیپیرایه و درود نوید جاوید به حضور آن قائد ولی وفی و رائد سائس حفی مصداق بارز «نرفع درجات من نشاء» (این آیه برای حضرت یوسف بوده است) تقدیم میگردد و عرض میشود «یا ایها العزیز جئنا به بضاعته مزاجه» دادار عالم و آدم همواره سالار و سرورم را سالم و مسرور دارد
امضا
المتمسک بذیل الولایه حسن حسنزاده آملی»
و همچنین میفرمایند؛ رهبر عظیم الشانتان را دوست بدارید عالمی، رهبری، موحدی، سَیاسی، دینداری، انسانی، ربانی، پاک و منزه کسی که دنیا شکارش نکرده قدر این نعمت عظمی را که خدا به شما عنایت فرموده قدر این رهبر وفی علی الهی را بدانید مبادا این جمعیت ما را مبادا این کشور ما را مبادا این کشور علوی این نعمت ولایت را از دست شما بگیرند، خدایا به حق پیامبر و آل پیامبر سایه این بزرگ مرد سایه این رهبر اصیل اسلامی حضرت آیت الله معظم خامنهای عزیز را مستدام بدار
حاج اسماعیل دولابی؛ امام خمینی (ره) مظهر محابت و رهبری مظهر محبت هستند
مرحوم حاج اسماعیل دولابی امام خمینی (ره) مظهر محابت بود و رهبری مظهر محبت، خداوند متعال به امام نعمتها را یکجا داد و امام این نعمتها را برای استقرار نظام جمهوری اسلامی مصرف کردند ولی این نعمتها را خدا تدریجی به آقا میدهد و در هر زمان متناسب با شرایطخدا نعمتهایی را به ایشان میدهد. یعنی شرایط آن نعمت را خود آقا فراهم میکند.
مرحوم پرورش میگوید در جلسه آخری که مرحوم دولابی با حضرت آقا داشتند پیرامون مسائل زیادی صحبت کرده بودند؛ حاج آقای نبوی به بنده فرمودند کاری که تا بحال مرحوم دولابی نکرده بود وکسی هم ندیده بود این بود که در جلسه آخر هنگامی که به آقا نزدیک شدند دست ایشان را گرفتند و بوسیدند و این خیلی عجیب بود چون ایشان نه مرید و مرید باز بود و نه مرید دار بودند و نه کسی بودند که تواضع بیجایی انجام دهند اما دست مقام معظم رهبری را بوسیدند و فرمودند ایشان خیلی نورانی هستند و حتی به خود بنده میفرمودند که سرعت ایشان در نور گرفتن بسیار بالا است و لحظه به لحظه به آن اضافه میشود و حتی در مسائل سیاسی نیز ایشان چنین هستند با این وصف بنده لایق و اصلح از ایشان سراغ ندارم.
در جریانات نخست وزیری و پیش از رهبری حضرت آقا؛ مرحوم دولابی برای ایشان پیغام فرستاده بودند که نگران نباشید اینها برای آن است که شما آبدیدهتر شوید. و تمام این برنامهها فقط برای تعالی شخص شماست.
شیخ محمد تقی بهلول میگوید من در طول مدت عمرم، امرا و صاحب منصبان بسیاری را دیدم اما کسی را به لحاظ بیرغبتی به مقام و منصب دنیایی به بیرغبتی حضرت آقا ندیدم انسان وقتی زندگی روزمره او را از نزدیک میبیند حس میکند که ذرهای میل به دنیا طلبی در او وجود ندارد.
آقای راشد نقل میکنند که چهارشنبه شبها مقام معظم رهبری جلسه فقهیای دارند که ۱۰ تن از علما (محمد یزدی، مجمدی گیلانی، مومن، خزعلی، بهجتی، امامی کاشانی، سید جعفر کریمی، شاهرودی، آملی لاریجانی) در آن جمع میشوند گاهی ما هم آنجا میرویم، در یکی از این جلسات بحث بر سر یک مسئله فقهی بالا گرفت بعد از اتمام جلسه آقای شاهرودی به من گفتند «العلم نورٌ یقذف الله فی قلب من یشاء» را درک کردم. یعنی آقا مچ همه را پیچانده بود.
آیت الله صافی گلپایگانی به آقای مهدوی گفتهاند ما چه حکومتی را بپذیریم که در راس آن مانند آقای خامنهای را پیدا کنیم چه کسی بهتر از ایشان که با تمام وجود مقابل دنیای زور گو و بیمنطق ایستاده است و دنیا هم از ایشان حساب میبرد و ما هم باید او را کمک کنیم
.
مقام معظم رهبری؛ هر چه دارم از خدمت و احترام به پدر و مادر است
یکی از محافظهای حضرت آقا به نام غلام شاه پسندی میگوید: حضرت آقا میگوید من تمام این عنایاتی را که مردم به من دارند، همه را از لطف خدا میدانم و فقط و فقط از احترام به پدر و مادر اینها را دارم. همه هم حجرههای من در حوزه سنشان از من بیشتر بود من در این بین کسی را پیدا کردم که تقریبا هم سن و سال من بود، اول خیلی ناراحت شدم چون فکر میکردم کوچکترین فرد در حوزه باشم، آن کوچکتر آقای هاشمی بود، اما وقتی با هم مانوس شدیم دیدم نه الحمدالله ایشان هم از من بزرگترند چون ریش ندارد از من کوچکتر دیده میشود. در آن موقع با هم به درس امام میرفتیم و برای ما خیلی مهم بود که به درس امام برسیم. تا اینکه روزی با من تماس گرفتند و گفتند پدرتان مشکل پیدا کرده و جایی را نمیبیند، آقا سید محمد من را به مشهد فرستاد. و من هر روز دست پدر را میگرفتم و به مسجد بردم بعد از مدتی توانستم پدرم راضی کنم تا با برود عمل کند و من توانستم به قم برگردم.
حضرت آقا میفرمودند: ایشان (پدر) همیشه با من بود و هیچگاه نشد که برای من دعای خیر نکند.
اشتیاق آیت الله بهاءالدینی برای دیدار با مقام معظم رهبری
راوی میگوید؛ در یک سفر به قم، خیلی از علما برای استقبال رهبری تا عوارضی آمده بودند. یکی از ایشان آیت الله حسنزاده آملی بودند که با اینکه تا عوارضی هم آمده بودند باز هم آقا را ندیدند. حرفهای آقای حسنزاده در رابطه با رهبری بسیار عجیب است.
در ادامه همین سفر با موسوی کاشانی دفتر دار آقا رفتیم منزل آقای جوادی و به ایشان گفتیم که قرار است رهبری به منزل شما بیایند. آیت الله جوادی گفتند خواهش میکنم بگویید نیایند، علت را پرسیدیم گفتند: منزل من برای ایشان بسیار حقیر است ایشان هر بار که اراده کنند من به دیدار ایشان میآیم اما خانه من حقیر است و گنجایش حضور نازنین ایشان را ندارم من خواهش میکنم اگر ایشان میخواهند بزرگی کنند و تشریف بیاورند قدمشان روی تخم چشمهای ما ولی بگویید نظر من این است که نیایند.
روای میگوید: ما هم این موضوع را به حضرت آقا خبر دادیم؛ ایشان خندیدند و گفتند ایشان بزرگوارند ما منزل ایشان برویم خیلی چیزها یاد میگیریم و گیرمان میآید. وقتی به منزل آقای جوادی رسیدیم، آقای جوادی رفتند که دست آقا را ببوسند ولی آقا مانع شدند و از در دیگر ماشین پیاده شدند. تا اینکه وارد منزل شدیم و آقای جوادی بسیار تلاش میکردند تا دستان آقا را ببوسند و بالاخره موفق هم شدند.
ارتباط بزرگان و علما با مقام معظم رهبری بسیار خاص و ویژه است درحالی که دشمن سعی میکند نشان دهد ایشان در مقابل هم در دو جبهه مخالف هم قرار دارند، که اینگونه نیست.
وقتی که با آقای بهاء الدینی تماس گرفیتم و گفتیم آقا میخواهند خدمت شما برسند، آقای بهاءالدینی گفتند اینگونه نگویید ایشان اجل از این هستند که بخواهند خدمت من برسند ایشان دارم بر من لطف میکنند، ایشان بزرگواری میکنند قدم بر منزل ما میگذارند، ایشان رونق منزل ماست. وقتی که داخل رفتیم آقای بهاءالدینی میخواستند دست آقا را ببوسند، آقا هم نمیگذاشتند. آقای بهاءالدینی فرمودند درست است که شما جوانید و زور، قدرت در حد هم دارید و ما پیر شدیم، ولی من یک خواهشی دارم، بگذارید من دستتان را ببوسم که فردا به مادرتان حضرت زهرا بگویم دست ولیم را بوسیدهام.
در ادامه آقای بهاءالدینی شروع کرد راجع به بچههای آقا صحبت کردن، در مورد آقامصطفی، آقامجتبی، آقامسعود و آقامیثم. گفتند آن آقاپسرهای بزرگتان را بارها دیدهام، الحق که مثل خودتانند، آن دو تا بچههای کوچکترتان را ندیدهبودم همین چند روز پیش دیدم، اینها هم الحمدالله خیلی اهلند، خیلی خوبند.
بعد تعریف میکنند که لحظاتی که امام از دنیا رفتند حضرت آقا فقط کنارشان بودند و میگویند لحظات آخر یک جملات درگوشیای بین امام و آقا رد و بدل شد که آقا لحظه به لحظه سرختر میشد و ما متوجه نشدیم چی بود، ولی خیلی آقا منقلب شدند
.
پوتین؛ مسیح را در رهبری ایران دیدم
پوتین رئیس جمهور روسیه به دیدار آقا میآیند. در هنگام برگشت میگوید؛ «من مسیح را ندیدهام اما تعاریف او را در انجیل شنیده و خواندهام، من مسیح را در رهبری ایران دیدهام.»
سیاستمداران و انسانهای بزرگ در دنیا هیچگاه در مورد رهبر یک کشور دیگر آن هم یک کشور اسلامی انقلابی مثل ایران سخنان سَرسَری نمیزنند چون میدانند این حرفها تاریخی میشود، اما به گونهای منقلب شده است که میگوید من مسیح را در رهبری ایران دیدم.
کوفی عنان میگوید در دوران نوجوانی که بودم در مورد شخصیتهای کاریزما مطالعه میکردم و همیشه این سؤال برای من مطرح بود که اگر من روبهروی یک شخصیت کاریزما قرار گیرم چه عکسالعملی نشان خواهم داد. در ملاقات با آیتالله خامنهای احساس کردم کسی را مثل او ندیدهام، شخصیت معنوی ایشان چنان من را گرفت که از خود پرسیدم چرا شخصیتی مثل من دبیرکل سازمان ملل باشد و از معنویات چیزی نداشته باشد. من تعجب میکنم ایران با چنین شخصیتی چرا در بعضی جاها میلنگد؟ بعید میدانم به سازمان ملل هم بروم شخصیت ایشان از ذهن من پاک شود.
خاویار پرز دکویئار (دبیرکل سازمان ملل در دوران جنگ) در زمان ریاست جمهوری آیت الله خامنهای به دیدن آقا میآید و بعد از ملاقات از مسئولین میپرسد، رئیس جمهور شما از کدام دانشگاه علوم سیاسی فارغالتحصیل شده است؟ من مدرک دکتری علوم سیاسی دارم و سی سال است کار سیاسی میکنم و چند سال است دبیرکل سازمان ملل هستم، در این مدت شخصیتهای سیاسی و رئیس جمهورهای بسیاری را دیدهام اما تاکنون شخصیتی به سیاستمداری و هوشمندی او ندیدهام.
رضا امیرخانی؛ رهبر همانقدر میتواند مطلع باشد از مسائل جامعه که هر پدر دیگری است
محمدرضا سرشار (رهگذر) نقل میکنند در سفری در هواپیما نشسته بودم دیدم مدام یک سری از مسافران میروند به سمت آن صندلیهای جلو صحبت میکنند و برمیگردند. ازیکی از این افراد که در حال برگشت بود سؤال کردم که مگر آنجا چه خبر است؟ جواب دادند آقای خامنهای آنجا نشستهاند. از محافظان درخواست کردم که میشود من هم ایشان را ببینم و گفتند که صبر کنید خلوت شود بعد بروید. از فرصت استفاده کردم و دوباره سؤال کردم چرا آقا با پرواز عمومی عازم مشهد هستند؟ گفتند آقا فقط سفرهای رسمی دولتی را با پرواز اختصاصی میروند، سفرهای شخصی که عمدتاً زیارتی و به مقصد مشهد میباشد را مثل همه مردم با پرواز عمومی میروند. پرسیدم یعنی میروند و برای ایشان بلیط میخرند؟ گفتند بله مانند همه مسافران معمولی برایشان بلیط میخرند و بدون اطلاع یا تشریفات خاصی میآیند سوار هواپیما شده و راهی میشوند. و تازه داخل هواپیما خدمه پرواز و مسافران متوجه حضور ایشان میشوند.
رضا امیرخانی در کتاب داستان سیستان میگوید؛ ما در یکی از بنادر جنوب کشور بودیم، در بازار آن شهر دو جوان لاغراندام میرفتند داخل مغازهها، قیمت میکردند، چانه میزدند و به همراهانشان آروم آروم میگفتند اینجا هم گرانی است. من وقتی که بیرون آمدم دیدم که پسران آقا هستند. خدای بزرگ من شکر میکنم تو را که در مملکتی میزیم که فرزندان بزرگترین مسئولش مانند مردم عادی در بازار راه میروند، مانند مردم عادی چانه میزنند و مانند مردم عادی خرید میکنند و البته جز این نیز نباید باشد اما آنقدر از مغازهدارهای پاساژ کویتیهای منطقه آزاد چابهار بو نبردند که در شب جمعه آن دو جوانی که اجناس را برانداز میکردند فرزندان رهبر بودند.
درادامه میگوید؛ چقدر بچه وزیر و وکیل دیدهام که با چه تبختری روی زمین راه میروند و آنقدر آقازاده دیدهایم که استخر و سونا را برایشان قُرق میکنند که این رفتار عادی و معمولی مسعود و مجتبی اشکمان را درمیآورد. حالا آدم میفهمد که چقدر مشنگ هستند آنهایی که خیال میکنند اطلاعاتی عجیب و غریب دارند برای رهبر مملکت. آقا نمیدانید چه خبر است در مناطق آزاد! نمیدانید چه خبر است در دانشگاهها! نه، رهبر همانقدر میتواند مطلع باشد از مسائل که هر پدر دیگری.»
در واقع منظور نویسنده این است که وقتی پسران آقا اینگونه در دل جامعهاند مگر میشود از دل جامعه خبر نداشته باشد.
آقای محمدکاظم روحانینژاد (خبرنگار واحد مرکزی خبر) تعریف میکند که در مغازهای مشغول خرید بودم؛ یکی از فرزندان آقا جلوتر از من بود، خریدش را کرد و رفت. وقتی من خواستم خرید کنم شخصی کنار مغازهدار بود و گفت این آقا را تحویل بگیر ایشان خبرنگار مردمی است و شروع کرد به تعریف و تمجید. من گفتم این کار را باید با مشتری قبلی میکردی. گفت، از اینها همه جا زیاد است. گفتم، ولی این فرق میکرد. پرسید مگه کی بود؟ گفتم یکی از فرزندان رهبری است. صاحب مغازه با تعجب به من نگاه کرد و سریع از مغازه رفت بیرون تا ببیند مشتری رفته یا نه، بعد گفت زودتر میگفتی تا حداقل صورتش را میبوسیدم، یعنی اینها هم مثل ما رفت و آمد میکنند؟ گفتم البته همینطور. بعد دشمن در این سایتها چقدر درمورد پسران آقا دروغ میگوید.
تعاریف سید احمد آقا از زندگی ساده آقا
حجتالاسلام سیدعلیاکبری میگوید من رفتم خدمت آقا و خواهش کردم میخواهیم فیلمی از زندگی آقا تهیه کنیم و برای مردم پخش کنیم. آقا فرمودند اگر شما بخواهی زندگی مرا نشان دهی میترسم خیلیها باور نکنند.
انقدر زندگی آقا ساده است که اگر فیلم آن را پخش کنند، کسی باور نمیکند و میگویند دروغ است.
سردار رحیم صفوی میگوید: جلسهای خدمت آقا بودم، جلسه طول کشید و به شب کشید. آقا فرمودند اقارحیم شام مهمان ما باشید. گفتم اسباب زحمت میشود. آقا گفتند نه باشید هرچه بود با هم میخوریم. وقتی شام آوردند دیدیم شام املت ساده است.
آقای حداد عادل هم نقل میکند، با آقا جلسهای داشتیم که به درازا کشید. آقا فرمودند شام پیش ما بمانید خوشحال میشویم. منم علاقهمند بودم که بیشتر از محضر ایشان فیض ببرم قبول کردم. آقا از دفتر تماس گرفتند منزل و با حاج خانوم صحبت کردند. وبه ایشان گفتند، آقای حداد پیش ماست شام چی داریم و من گفتهام که هرچه باشد با هم میخوریم. آقای حداد میگوید، از جوابهای آقای خامنهای احساس کردم که در منزل غذا به اندازه یک نفر درست کردهاند، آقا فرمودند عیبی ندارد هرچه هست برای ما بفرستید، قدری هم پنیر و ماست همراهش کنید. پس از گذشت حدود یک ربع یک بشقاب برنج ساده با یک کاسه کوچک خورشت معمولی خیلی متوسط و مختصر آوردند، قدری هم نان و پنیر و ماست اضافه کردند. آنها را نصف کردیم و با هم خوردیم. من در دلم و بعدها به زبانم هزار مرتبه خدا را به سبب نعمت انقلاب اسلامی شکر کردهام که چنین تحولی در کشور ایجاد کرده است.
آقای مصباح میگوید مصرف گوشت آقای خامنهای در زمان ریاست جمهری از طریق کوپن بود. ایشان در آن زمان به من فرمودند ما هم از همان کوپنی که به همه مردم داده میشود استفاده میکنیم و غیر از آن تهیه نمیکنیم. امروز هم زندگی ایشان مانند زندگی مردم محروم است.
مرحوم حاج احمدآقای خمینی در همان ایامی که یک سری میخواستند با شایعاتی علیه رهبری جوسازی کنند، میگویند؛ به خود واجب میدانم شهادت دهم زندگی داخلی آیتالله خامنهای نه از باب اینکه رهبر عزیز انقلاب ما به این حرفها نیاز داشته باشد، بلکه وظیفه خود میدانم تا این مهم را به مردم مسلمان انقلاب ایران بگویم، من از داخل منزل ایشان مطلع هستم، مقام معظم رهبری در خانه بیش از یک نوع غذا بر سر سفره ندارد، خانواده معظمله بر روی موکت زندگی میکنند. روزی به منزل ایشان رفتم، یک فرش مندرس آنجا بود که من از زبری آن به موکت پناه بردم.
مطالب فوق به نقل از نشریه امتداد امام(ره) است.
منبع: حسینیه مجازی هیات روضه الشهداء