نود و پنجمین جلسه از سلسله درس گفتارهای عقاید امامیه / منازل الآخره ۴
در حوزه فروع دین و اعمال اولین چیزی که پرسیده میشود نماز است. گاهی اوقات از برخی افراد کج سلیقگیهایی دیده میشود که میخواهند نماز را هم پایه ولایت قرار دهند. در حالی که این موضوع اصلا درست نیست چرا که نماز با تمام اهمیتی که دارد، جزئی از فروع دین است و ولایت از اصول دین و اعتقادات است. شاکله فکری انسان که اصل و شخصیت اوست؛ از تفکر، اندیشه و اعتقادات او نشات میگیرد. و این دو باهم بسیار متفاوت هستند.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین، اَلحَمدُلله الاوَّل بلا اول کان قبله و الاخر بلا اخر یکون بعدَهُ الذی بعد فلا یرى وقرب فشهد النجوى تبارک وتعالى ثم صلاه وسلام علی سیدنا ونبینا العبد الموید والرسول مسدد المصطفی الامجد حبیب اله العالمین ابی القاسم محمد(ص) وعلی اهل بیت الطیبین الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین و اللعنه الدائم علی معاندیهم و مخالفیهم الی قیام یوم الدین آمین رب العالمین.
جلسه نود و پنجم را به حول و قوه الهی آغاز میکنیم. جزء ۱۱ را تلاوت کرده و ثواب آن را تقدیم به امام جواد(ع) مینماییم.
جوانی مهمترین برهه از زندگی
موقوف حساب اعمال
خداوند متعال در سوره مبارکه انبیاء میفرماید: « اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِی غَفْلَهٍ مَّعْرِضُونَ / براى مردم [وقت] حسابشان نزدیک شده است و آنان در بىخبرى رویگردانند (سوره انبیاء،آیه ۱)» از زمان پیامبراسلام دوره آخرالزمان نیز آغاز شده به همین دلیل خدامیفرمایند حساب مردم نزدیک شده است.
همچنین آیات متعددی در قرآن کریم در خصوص حساب و کتاب افراد آمده است از جمله؛ « فَسَوْفَ یُحَاسَبُ حِسَابًا یَسِیرًا / بزودىاش حسابى بس آسان کنند (سوره انشقاق، آیه ۸)»
در معارف دینی و روایات ما کلیاتی در خصوص حساب و کتاب در روز قیامت بیان شده است، پیامبر اکرم(ص) در این زمینه میفرمایند: « إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ لَمْ تَزَلْ قَدَمَا عَبْدٍ حَتَّى یُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعٍ: عَنْ عُمُرِهِ فِیمَ أَفْنَاهُ وَ عَنْ شَبَابِهِ فِیمَ أَبْلَاهُ وَ عَمَّا اکْتَسَبَهُ مِنْ أَیْنَ اکْتَسَبَهُ وَ فِیمَ أَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ/ هرگاه روز قیامت بیاید، بنده قدم از قدم بر ندارد، مگر اینکه از او درباره چهار چیز پرسیده مىشود: ۱- از عمرش که در چه راه نابود کرده است؛ ۲- از جوانیش که در چه راه فرسوده است؛ ۳- از کسبش که از کجا بدست آورده و در چه راهى مصرف کرده است؛ ۴- و از دوستى ما اهل بیت.» در این روایت آمده است که هم از عمر سوال پرسیده میشود وهم از جوانی و این نشان از اهمیت دوران جوانی دارد.
نماز ستون دین در فرعیات است
روایت معروف دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که میفرماید:«أَوَّلُ مَا یُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلاهُ فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ سَائِرُ عَمَلِهِ وَ إِذَا رُدَّتْ رُدَّ عَلَیْهِ سَائِرُ عَمَلِهِ. / اولین چیزی که از عبد به حساب کشیده می شود نماز است اگر قبول شود بقیه اعمالش پذیرفته است و اگر مرود گردد بقیه اعمالش نیز مرود است»
همچنین مانند این روایت را از دیگر حضرات معصومین(ع) داریم که در آن بجای کلمه «نماز» «ولایت یا محبت اهلبیت(ع)» آمده است. که در این باره باید گفت حوزههای مختلفی که سوال میشود و در نتیجه این پاسخها داده میشود متفاوت است.
اگر در حوزه عقاید باشد ابتدا از ولایت پرسیده میشود. کسی که ولایت را قبول داشته باشد به تبع آن توحید و نبوت را نیز قبول دارد. چرا که توحید دقیق و قابل قبول تنها توسط اهلبیت(ع) ارائه شده است.
در حوزه فروع دین و اعمال اولین چیزی که پرسیده میشود نماز است. گاهی اوقات از برخی افراد کج سلیقگیهایی دیده میشود که میخواهند نماز را هم پایه ولایت قرار دهند. در حالی که این موضوع اصلا درست نیست چرا که نماز با تمام اهمیتی که دارد، جزئی از فروع دین است و ولایت از اصول دین و اعتقادات است. شاکله فکری انسان که اصل و شخصیت اوست؛ از تفکر، اندیشه و اعتقادات او نشات میگیرد. و این دو باهم بسیار متفاوت هستند.
در میان اعتقادات و اعمال نیز اعتقادات مهمتر از اعمال است یعنی اگر کسی اعمالش را انجام میداد ولی اعتقاداتش باطل بود باز هم دچار مشکل میشود. و لی اگر عکس این اتفاق بیفتد باز میشود چارهای برای او پیدا کرد. در بحث شفاعت هم گفته شد که شفاعت به کسی تعلق میگیرد که اعتقاداتش مورد رضایت خداوند باشد.
فقیران اهل ایمان، پادشاهان اهل بهشتند
شیخ صدوق نقل میکند که روز قیامت صاحب قرض میآید و شکایت میکند، اگر آن شخصی که قرض گرفته است حسنات داشته باشد از برای صاحب قرض میگیرند.
شیخ صدوق در روایت دیگری از امام صادق(ع) میگوید: دو بنده را روز قیامت میآورند در حالی که اعمال یکسان دارند و هر دو اهل بهشت هستند. یکی از ایشان در دنیا فقیر است و دیگری ثروتمند. در هنگام حساب و کتاب فقیر میگوید در دنیا به من ولایت و حکومتی نداده بود که بخواهم در آن عدالت را رعایت کنم. مال زیادی هم نداشتم که حق تو در آن معلوم باشد. بنابراین خدا او را به بهشت میفرستد در حالی که بنده ثروتمند میماند و اینقدر عرق از او جاری میشود که اگر ۴۰ شتر بیاشامد کفایت کند آن را و بعد از آن وارد بهشت میشود. فرد فقیر از او میپرسد چرا اینقدر دیر آمدی؟ آن فرد میگوید به خاطر طول حساب و در آخر هم خدا من را به رحمتش بخشید. فرد ثروتمند از او میپرسد که تو کیستی میگوید: من همان فقیری هستم که با تو در موقوف حساب بودم. فرد ثروتمند میگوید نعمتهای بهشتی چهره تو را تغییر داده است.
در روایت دیگری آمده است؛ روزی پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به سلمان فارسی و ابوذر، هر کدام درهمی داد. سلمان، درهم خود را در راه خدا انفاق کرد و به بینوایی بخشید؛ ولی ابوذر صرف مخارج خانواده خود کرد.
روز بعد، پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، دستور داد آتشی افروختند و سنگی بر روی آن گذاردند، همین که سنگ گرم شد و حرارت شعلههای آتش، در دل آن اثر کرد، سلمان و ابوذر را فرا خواند و فرمود: هر کدام باید بالای این سنگ بروید و حساب درهم دیروز را بدهید.
سلمان بدون درنگ و ترس، پای بر سنگ گذاشت و گفت: انفقت فی سبیل الله؛ در راه خدا انفاق کردم.
وقتی نوبت به ابوذر رسید، ترس او را فرا گرفت. او از اینکه با پای برهنه، روی سنگ چگونگی خرج کردن یک درهم را توضیح بدهد، در حیرت بود.
پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: از تو گذشتم؛ زیرا تاب گرمای این سنگ را نداری و حسابت طولانی میشود؛ ولی بدان! صحرای محشر از این سنگ، گرمتر است و تابش آفتاب قیامت، از شعلههای فروزان آتش، سوزانتر. سعی کن با حساب پاک و دامنی نیالوده به معصیت، وارد محشر شوی
پیامبر اکرم فرمودهاند: «الفُقَراءُ مُلوکُ أهلِ الجَنّهِ / فقیران اهل ایمان، پادشاهان اهل بهشتند. (میزان الحکمه،ج ۹، ص۲۰۱)»
آشنایی با این روایات در زندگی فرد میتواند بسیار تاثیرگذار باشد چرا که اگرسطح زندگی پایین باشد (فقری که با شأن و شئون مومن هم بخواند.) آرامش و امید دارد و اگر غنی هم باشد به راحتی آن مال را در راه خدا خرج میکند.
در روز قیامت انسان نسبت عمل خویش علم حضوری دارد
موقف نامه اعمال؛
خداوند متعال در قرآن کریم در خصوص نامه اعمال میفرماید:« فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ/ فَسَوْفَ یُحَاسَبُ حِسَابًا یَسِیرًا/اما کسى که کارنامهاش به دست راستش داده شود/ بزودىاش حسابى بس آسان کنند (سوره انشقاق، آیه ۷و ۸)» و در ادامه همین سوره میفرماید: « وَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ وَرَاء ظَهْرِهِ/ فَسَوْفَ یَدْعُو ثُبُورًا / و اما کسى که کارنامهاش از پشتسرش به او داده شود/ زودا که هلاک [خویش] خواهد (سوره انشقاق، آیه ۱۰ و ۱۱)»
عیاشی از امام صادق(ع) روایت میکند؛ چون روز قیامت شود به هر کس نامه اعمال خویش را داده و به او گفته میشود بخوان پس حق تعالی به خاطر او میآورد جمیع کردههای او را، نگاه کردن، سخن گفتن، قدم برداشتن و … و انسان نسبت به اعمال خود علم حضوری پیدا میکند.
البته در این میان طیفی هستند که بیحساب و کتاب وارد بهشت میشوند از جمله کسانی که زیارت میکنند امام حسین(ع) را در ماه رمضان، بمیرد در راه زیارت.
در این زمینه نیز روایت معروفی از امام رضا نیز وارد شده است که میفرمایند: مَن زارَنی عَلی بُعدِ دارِی، أتَیتُهُ یَومَ القیامَهِ فی ثَلاثِ مَواطِنَ حَتّی أُخَلِّصُهُ مِن أهْوالِها: إذا تَطایَرَتِ الکُتُبُ یَمیناً و شِمالاً، و عِندَ الصِّراطِ، و عِندَ المیزانِ. هر کس مرا در غربتم زیارت کند، روز قیامت در سه جا به نزدش میروم تا او را از ترس و وحشتهای آننجات دهم ۱ـ هنگامی که نامۀعمل به دست راست و چپ داده میشود ۲- هنگام عبور از صراط ۳- هنگام سنجش اعمال.
در روایت است که خدا اگر اراده خوب نسبت به بندهمومنی داشته باشد؛ نمیگذارد کسی از اعمال بد بندهاش آگاه شود و خطاب به بندهاش میگوید: ای بنده من تو این کارها را انجامدادهای، بنده میگوید: آری. خدا میفرماید: آمرزیدم از برای تو و بدل کردم از برای تو و بدل کردم آنها را به حسنات. مردم میگویند: سبحانالله حتی یک گناه هم نداشتی. در ادامه معصوم(ع) میفرمایند این است تفسیر آیه « فَسَوْفَ یُحَاسَبُ حِسَابًا یَسِیرًا».
و در ادامه در مورد تفسیر « فَسَوْفَ یُحَاسَبُ حِسَابًا یَسِیرًا/ وَیَنقَلِبُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُورًا / بزودىاش حسابى بس آسان کنند/ و شادمان به سوى کسانش باز گردد (سوره انشقاق، آیات ۹و ۱۰)» معصوم نیز میفرمایند: اگر همسر و فرزندانش نیز اهل ایمان باشند به نزد این فرد به نزد آنان میرود.
اما اگر خدا نسبت به بندهای اراده بدی داشته باشد او را حساب میکنددر علن و درحضور همه خلائق و حجت را بر او تمام میکند و نامه اعمال او را به دست چپش میدهد آن هنگام است که میگوید؛ « فَسَوْفَ یَدْعُو ثُبُورًا»
بر همین اساس در دعای وضو میخوانیم؛ « اَللّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهى یَوْمَ تَسْوَدُّ فیهِ الْوُجُوهُ وَلا تُسَوِّدْ وَجْهى یَوْمَ تَبْیَضُّ فیهِ الْوُجُوهُ؛ خدایا چهرهام را سپید کن،روزى که چهرهها سیاه مىشود،و چهرهام را سیاه مکن،روزى که چهرهها سپید مىگردد.» و نیز میخوانیم؛ « اَللّهُمَّ اَعْطِنى کِتابى بِیَمینى وَالْخُلْدَ فِى الْجِنانِ بِیَسارى وَحاسِبْنى حِسابا یَسیرا؛ خدایا پروندهام را به دست راستم بده،و نامه جاوید بودن در بهشت را به دست چپم،و حسابم را به حسابى آسان رسیدگى کن» همچنین میخوانیم؛ « اَللّهُمَّ لا تُعْطِنى کِتابى بِشِمالى وَلا مِنْ وَرآءِ ظَهْرى وَلا تَجْعَلْها مَغْلُولَهً اِلى عُنُقى وَاَعُوذُ بِکَ مِنْ مُقَطَّعاتِ النّیرانِ خدایا پروندهام را به دست چپم وا مگذار،و از پشت سرم در اختیارم قرار مده،و آن را بسته به گردنم ننما،و از پارههاى آتش به تو پناه مىبرم.»
در روایت است امام چهارم(ع) در پایان ماه مبارک رمضان تمام خانواده و غلامان و کنیزان خود را جمع میکرد و از ایشان میخواست تا کارهای خود را در دفاتری نوشته و در آن جمع بخوانند و از هر کسی در مورد کارهایش بازخواست میکرد. سپس به میان جمع میرفت و میفرمود: با من این جمله تکرار کنید ای علیبن حسین پروردگارت آنچه را که انجام دادهای شمرده و ضبط کرده چنانکه که تو اعمال ما را ضبط کردی و شمردی برما اعمالمان و نزد خدا کتابی است که نطق میکند به حق. و سپس همه را میبخشید و میفرمود خدا من همه را بخشیدم آیا تو نمیخواهی من را ببخشی.
چنانکه خدا در قرآن کریم میفرماید: «… وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ / و باید عفو کنند و گذشت نمایند مگر دوست ندارید که خدا بر شما ببخشاید و خدا آمرزنده مهربان است (سوره نور، آیه ۲۲)
صراط همان ولایت اهلبیت(ع) است
هر عقبه هزار سال طول میکشد
موقف صراط
خداوند در قرآن کریم میفرماید: « وَإِن مِّنکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا کَانَ عَلَى رَبِّکَ حَتْمًا مَّقْضِیًّا / و هیچ کس از شما نیست مگر [اینکه] در آن وارد مىگردد این [امر] همواره بر پروردگارت حکمى قطعى است (سوره مریم، آیه ۷۱)» همه انسانها باید وارد جهنم شوند و پل صراط بر روی آن قرار میگیرد و همه از آن عبور میکنند. در روایات در خصوص چگونگی آن آمده است؛ پل صراط از مو باریکتر، از شمشیر برندهتر، از آتشگرمتر. مومنان خالص مانند برق جهنده از آن عبور میکنند و برخی نیز به دشواری میگذرند و عدهای نیز به پایین سقوط میکنند.
همچنین در روایات است که این پل صورت عینی پلی است که در دنیا است و از صراط تعبیر به ولایت اهل بیت(ع) نیز شده است. یعنی کسی که در راه حق و ولایت است، در آنجا نیز آسان میگذرد.
علامه مجلسی در کتاب حقالیقین از کتاب عقاید شیخ صدوق نقل میکند که؛ اعتقاد ما در عقباتی (۵۰ عقبه) که در راه محشر است، آن است که هر عقبهای اسم واجب و فرضی از اوامر و نواهی الهی مانند(عقبه نماز، عقبه روزه و …) پس انسان به هر عقبهای برسد که مسمی به آن واجب است، اگر تقصیر در آن واجب کرده، او را در آن عقبه هزار سال باز میدارد. به طور مثال ممکن است کسی بداخلاق باشد و به عقبه حسن خلق برسد باید هزار سال در آنجا بماند تا تکلیفش مشخص شود و به عقبه بعدی برود.
مرصاد؛حساسترین عقبه در صراط
علامه مجلسی میگوید: این عقبات در پل صراط قرار داده شده است آن کس که کارش درست است به سرعت از آنها عبور میکند. همچنین یکی از این عقبات ولایت است که همه خلایق را در آن عقبه نگه میدارند و سوال میکنند از ولایت امیرالمومنین(ع) و ائمه بعد از آن که اگر اتیان به آن کرده است نجات مییابد و میگذرد و اگر نه، فرو میرود در جهنم و این است تفسیر آیه « وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ / و بازداشتشان نمایید که آنها مسؤولند(سوره صافات، آیه ۲۴)»
امام باقر در روایتی در خصوص آیه شریفه « وَجِیءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ یَتَذَکَّرُ الْإِنسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّکْرَى / و جهنم را در آن روز [حاضر] آورند آن روز است که انسان پند گیرد و[لى] کجا او را جاى پندگرفتن باشد (سوره فجر، آیه ۲۳)» میفرماید: از پیامبراکرم(ص) در این باره که چگونه جهنم را میآورند پرسیده شد؛ حضرت فرمودند: روحالامین مرا خبر داده چون حق تعالی از اولین تا آخرین را در قیامت جمع کنند بیاورند، جهنم را با هزار مهار که او را صدهزار ملک که در نهایت شدت و غضب هستند جهنم را میکشند و جهنم صدای درهم شکستن و غرش عظیمی دارد که اگر نه اینکه خدا نخواهد کسی بمیرد همه از این شدت این صدا میمردند. هیچ بنده، هیچ ملک و هیچ فرشتهای نیست مگر اینکه صدا میزند «رب نفسی نفسی» و تنها یک نفر است که میگوید «رب امتی امتی».
برخی دیگر از این عقبات؛عقبه امانت،صلهرحم، نماز و … است. اهم عقبات مرصاد است. خداوند متعال نیز در قرآن کریم میفرمایند: « إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ / زیرا پروردگار تو سخت در کمین است (سوره فجر، آیه ۱۴)»
در روایت است که؛ پس در عقبه اول که عقبه صلهرحم و امانت است انسان را نگه میدارند، پس اگر قطع رحم کرده و یا در امانت خیانت در اموال مردم کرده باشد از این عقبه نمیگذرد تا از عهده آن به در آید یا به جهنم افتند و از این عقبه اگر نجات یافتند در عقبه نماز ایشان را نگاه دارند و پس از آن عقبه عدالت الهی است و این اشاره به آیه شریفه إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ / زیرا پروردگار تو سخت در کمین است (سوره فجر، آیه ۱۴)» به این معنی که خداوند در کمین است.
دعای ملائک برای عبور انسان از صراط
در روایت است که در هنگام عبور از پل صراط عدهای از آن با دست آویزان شدهاند و عده دیگری یک پایشان لغزیده است. ملائکه دور ایشان ایستادهاند و میگویند: ای خداوند حلیم و بردبار، بیامرز و عفو کن و سالم بدار و بسلامت بگذران ایشان را، و مردم میریزند در آتش مانند شپره پس کسی که به رحمت خدا نجات یافت و گذشت میگوید الحمدلله. پس اعمال صالح به نعمت خدا تمام میشود و نمو میکند حسنات. و میگویند: «وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ ۖ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَکُورٌ»
سید علیبن سیدعبدالکریم نیلی نجفی که شخص بسیار بزرگواری بوده است در کتاب انوارالمضیء در باب فضایل امیرالمومنین(ع) نقل میکند، که در قریه نیلی که قریه خود این شخص است. فردی بوده که تولیت مسجد آن قریه با او بوده است. یک روز این فرد از مسجد بیرون نیامد دیگران او را خواستند، تا برای انجام کارها حاضر شود. فرد گفت نمیتونم. مردم متوجه شدند که بدن این فرد به غیر از دو طرف ران پاهای او دچار سوختگی شده است. خیلی هم درد دارد سبب این سوختگی را پرسیدند. خادم مسجد گفت: خواب دیدم که قیامت برپا شده و مردم در هرج عظیمند و من از کسانی بودم که مسیرم به بهشت بود در مسیر به پلی رسیدم که عرض و طول آن بزرگ بود گفتند این صراط است از آن عبور کردیم هر چه میگذشتیم عرضش کم و طولش بسیار میشد تا مانند تیزی شمشیر شد نگاه کردم دیدم در زیر آن پول وادی بزرگی پر از آتش سیاهی است و در آن جمرههایی است مانند قله کوهها مردم در آن میافتادندو من پیوسته میل میکردم از طرفی به طرف دیگر مانند کسی که بخواهد بیفتد تا به آخر صراط رسیدم و نتوانستم خودم را کنترل کنم و به آتش افتادم و فرو رفتم در میان آتش و خودم را به کنار وادی رساندم به قدرت استغاثه میکردم و ملحم شدن به آنکه گفتم یا علیبنابیطالب(ع)، نظر افکندم و دیدم مردی به کنار وادی ایستاده دانستم او امیرالمومنین(ع) است گفتم ای آقای من یا امیرالمومنین(ع) دست خود را بیاور نزدیک پس کشید دست خود را به جانب آن حضرت و حضرت دستم را گرفت و افکند کنار وادی. حضرت به دست شریف خویش آتش را از دو طرف رانهای من دور کرد که از خواب بیدار شدم. بعد از این ماجرا دو الی سه ماه طول کشید تا این فرد بهبود پیدا کند.