صد و ششمین جلسه از سلسله درس گفتارهای عقاید امامیه / مطالبی درباره قیامت
اساس و بنیان عالم برپایه تشریفات است تکوین عالم نیز براساس تشریفات است و فرشتهها مسئول امور انسانها هستند به این معنی که تمام آنچه را که انسان انجام میدهد ثبت و ضبط میکنند در حالیکه خداوند به همه امور عالم است.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین، اَلحَمدُلله الاوَّل بلا اول کان قبله و الاخر بلا اخر یکون بعدَهُ الذی بعد فلا یرى وقرب فشهد النجوى تبارک وتعالى ثم صلاه وسلام علی سیدنا ونبینا العبد الموید والرسول مسدد المصطفی الامجد حبیب اله العالمین ابی القاسم محمد(ص) وعلی اهل بیت الطیبین الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین و اللعنه الدائم علی معاندیهم و مخالفیهم الی قیام یوم الدین آمین رب العالمین.
در ادامه مبحث معاد در سلسله درسگفتارهای عقاید امامیه، مباحث مربوط به قیامت را مطرح میکنیم.
شهادت اعضا
در روایتی از امام صادق(ع) درباره شهادت اعضای بدن آمده است؛ عن الحسن بن هارون قال لى ابو عبدالله علیه السلام : ان السمع و البصر و الفواد کل اولئک کان عنه مسولا قال یسال السمع عما سمع و البصر عما نظر الیه و الفواد عما عقد علیه
حسن به هارون گوید؛ امام صادق علیه السلام به من فرمود: اینکه خداوند فرموده است: (همانا از گوش و چشم و دل سوال مى شود) یعنى از گوش درباره آنچه که شنیده است و از چشم درباره آنچه که دیده است و از دل در مورد ایمانى که بر آن پیمان بسته است پرسیده مىشود.
در اکثر جوامع بشری این گونه است که وقتی یک جریان تندرو ایجاد میشود قطعا در مقابل آن گروهی ایجاد میشوند که مخالف آنها صحبت میکنند.
در آن زمان فرقهای بودند به نام مرجئه که اعتقادات مرجئه نقطه مقابل خوارج بود خوارج معتقد بود که با یک گناه کبیره فرد از ایمان خارج میشود. در مقابل خوارج فرقهای تشکیل شد به نامه مرجئه که معتقد بود ایمان به عمل ربطی ندارد و اعتقاد به خدا کافی است و به عمل نیازی نیست. در مقابل این دو گروه دستورات اهلبیت(ع) است که میفرمایند ایمان سه بخش است؛ بخشی ایمان به قلب، اقرار به زبان و انجام عمل است.
اهلبیت(ع) در مقابل این دو فرقه راه صحیح را در روایت نشاندادند و فرمودند کسی که گناه میکند فاسق است و به او فاسقالعمل گفته میشود و کافر نیست. در حقیقت کافر کسی است که از دایره ایمان خارج شده است و فاسق کسی است که از مسیر منحرف شدهاست. در فرهنگ اهلبیت(ع) به فردی که ایمان دارد اما به دلیل گناهانی که مرتکب شده است از مسیر خارج شده، فاسق گفته میشود.
در حدیث دیگری از امام صادق(ع) تفاوت بین ایمان و اسلام بیان شده است؛ «عن ابى عبدالله علیه السلام فى حدیث قال: من اقر بدین الله فهو مسلم و من عمل بما امر الله به فهو مومن / امام صادق علیه السلام فرمود: کسى که به دین خداوند اقرار و اعتراف کند مسلمان است و کسى که به آنچه که خداوند به آن امر نموده است عمل کند مومن است.»
قرآن میفرماید؛ « وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظینَ / کِرَامًا کَاتِبِینَ / یَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ/ و بدرستی که بر شما نگهبانانی گماشته/ [فرشتگان] بزرگوارى که نویسندگان [اعمال شما] هستند/ آنچه را مى کنید مىدانند (سوره انفطار، آیات ۱۰ تا ۱۲)» غیر از خدا فرشتگانی نیز هستند که ما را در همه حال میبینند.
در جای دیگری نیز میفرماید: « مَا یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ / [آدمى] هیچ سخنى را به لفظ درنمى آورد مگر اینکه مراقبى آماده نزد او [آن را ضبط مى کند] (سوره ق، آیه ۱۸)» فرشتگانی هستند که هرچه ما میگوییم ثبت و ضبط میکنند.
اساس و بنیان عالم برپایه تشریفات است تکوین عالم نیز براساس تشریفات است و فرشتهها مسئول امور انسانها هستند به این معنی که تمام آنچه را که انسان انجام میدهد ثبت و ضبط میکنند در حالیکه خداوند به همه امور عالم است.
در قیامت نیز همه چیز براساس تشریفات خاصی انجام میشود به طور مثال خداوند میفرماید: « وَکُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ کِتَابًا یَلْقَاهُ مَنْشُورًا / اقْرَأْ کِتَابَکَ کَفَى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبًا / مَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا / و کارنامه هر انسانى را به گردن او بسته ایم و روز قیامت براى او نامه اى که آن را گشاده مى بیند بیرون مى آوریم/ نامه ات را بخوان کافى است که امروز خودت حسابرس خود باشى/ هر کس به راه آمده تنها به سود خود به راه آمده و هر کس بیراهه رفته تنها به زیان خود بیراهه رفته است و هیچ بردارنده اى بار گناه دیگرى را بر نمى دارد و ما تا پیامبرى برنینگیزیم به عذاب نمى پردازیم (سوره اسراء، آیات ۱۳ تا ۱۵)».
این آیات نشاندهنده تشریفاتی است که در قیامت انجام میشود.
تجسم اعمال
خداوند درباره تجسم اعمال در قیامت میفرماید: « وَوُضِعَ الْکِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَیَقُولُونَ یَا وَیْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْکِتَابِ لَا یُغَادِرُ صَغِیرَهً وَلَا کَبِیرَهً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَدًا / و کارنامه [عمل شما در میان] نهاده مى شود آنگاه بزهکاران را از آنچه در آن است بیمناک مى بینى و مى گویند اى واى بر ما این چه نامه اى است که هیچ [کار] کوچک و بزرگى را فرو نگذاشته جز اینکه همه را به حساب آورده است و آنچه را انجام داده اند حاضر یابند و پروردگار تو به هیچ کس ستم روا نمى دارد(سوره کهف، آیه ۴۹)» اینکه ما چگونه اعمال را حاضر میبینیم، مشخص نیست و تا در آن فضا قرار نگیریم نمیدانیم چیست؟ و در حقیقت آنچه که انجام شده مبین است و کسی نمیتواند آن را انکار کند.
نامه اعمال
براساس تشریفات خاصی در قیامت به انسان تحویل داده میشود و به گونهای است که انسان عملی را که در دنیا انجام داده است به خوبی حس میکند.
خداوند در قرآن کریم میفرماید: « فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَیَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَءُوا کِتَابِیَهْ / إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی مُلَاقٍ حِسَابِیَهْ / فَهُوَ فِی عِیشَهٍ رَاضِیَهٍ / اما کسى که کارنامه اش به دست راستش داده شود گوید بیایید و کتابم را بخوانید / من یقین داشتم که به حساب خود مى رسم / پس او در یک زندگى خوش است (سوره حاقه، آیات ۱۹ تا ۲۱)»
این اتفاق درباره افرادی که نامهشان به دست چپشان نیز داده میشود و آیاتی نیز در اینباره آمده است.
باتوجه به بعضی روایات و آیات دیگر قرآن درباره دریافت نامه اعمال دراینباره بحث بسیار است. علما با توجه به آیه شریفه « وَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ وَرَاءَ ظَهْرِهِ / و اما کسى که کارنامه اش از پشت سرش به او داده شود (سوره انشقاق، آیه ۱۰)» میگویند این آیات تمثیل و تشبیه بوده و به معنای یمن و خوشبختی و بدبختی است.
البته این مسئله خیلی مهم است و موضوعی که اهمیت دارد این است که افرادی اهل بهشت و افرادی اهل جهنم میشوند.
علما و فلاسفه میگویند عمل ضمیمه وجود انسان میشود. فلاسفه میگویند دنیا مانند مخدر است و انسان را تخدیر میکند. انسان وقتی گناه میکند دردی را حس نمیکند چراکه در مخدری به نام دنیا محصور است و از طرف دیگر کسی که عبادت میکند نیز لذت آن را متوجه نمیشود. لحظه مرگ آغاز از بین رفتن این تخدیر است و کسی که گناهکار است در آن لحظه درد را متوجه میشود.
در حقیقت برخی از علما تجسم اعمال را درد یا لذتی که بعد از تخدیر انسان متوجه آن میشود، تعبیر میکنند.
خلود
عبارت «خالدین فیها» در قرآن هم برای اهل بهشت به کار رفته است و هم برای اهالی جهنم. قرآن کریم درباره اهالی جهنم میفرماید: « خَالِدِینَ فِیهَا لَا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ یُنْظَرُونَ / در آن [لعنت] جاودانه بمانند نه عذابشان کاسته گردد و نه مهلت یابند (سوره بقره، آیه ۱۶۲)» درباره اهل بهشت نیز میفرماید: « وَالَّذینَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ سَنُدخِلُهُم جَنّاتٍ تَجری مِن تَحتِهَا الأَنهارُ خالِدینَ فیها أَبَدًا ۖ وَعدَ اللَّهِ حَقًّا ۚ وَمَن أَصدَقُ مِنَ اللَّهِ قیلًا / و کسانی که ایمان آوردهاند و اعمال صالح انجام دادهاند، بزودی آن را در باغهایی از بهشت وارد میکنیم که نهرها از زیر درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند. وعده حق خداوند است و کیست که در گفتار و وعدههایش، از خدا صادقتر باشد؟! (سوره نساء، آیه ۱۲۲)»
درباره خلود در بهشت بحث و گفتگوی خاصی نیست چراکه با کرامت و لطف خداوند هماهنگ است اما درباره خلود در جهنم بحثهای زیادی مطرح میشود. برخی از علما قائل به این هستندکه خلود یعنی زمان خیلی طولانی و به معنی ابد بکار نمیرود.
امام کاظم(ع) فرمودند: «و لا یخلدالله فیالنار الا اهل الکفر و الجهود واهلالضلاله و الشرک / خداوند کسی را جاویدان در آتش نمیکند مگر کسانی که اهل کفر، انکار، گمراهی و شرک را.
اهل گناه مجرم است اما خالد در آتش نیستند. اما اهالی کفر که خالد در آتش هستند به چند دسته تقسیم میشوند؛ افرادی که قاصرند (راه حق به آنها نرسیده) مقصرند (راه حق به آنها رسیده اما نرفتهاند و یا لج کردهاند) و این با عدل خداوند سنجیده میشود. اما علما معتقدند خلود و جاودانگی در آتش مخصوص افرادی است که سرحلقههای کفر و نفاق هستند یعنی افرادی که باعث شدند جماعتی (از جهت تعداد و عمق تاریخی) از راه حق گمراه شوند.
اختلاف اصلی ما با بزرگان منافقین اسلام بر سر این مسائل است نه خلافت امیرالمومنین(ع) چراکه اگر بگوییم این اختلاف بر سر خلافت بوده است در حقیقت مقام اهل بیت(ع) را پایین آوردهایم چراکه خلافت کوچکترین شأن اهل بیتاست. شأن اصلی و وظیفه اصلی امام هدایت است.
برخی از علما نیز معتقدند که ذات انسان گاهی اوقات براساس گناه تغییر میکند. قرآن کریم نیز دراین باره میفرماید: «… فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَهُ أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ / … از آن آتشى که سوختش مردمان و سنگها هستند و براى کافران آماده شده بپرهیزید (سوره بقره، آیه ۲۴)» یک سری افراد در طول زندگی ۵۰ الی ۶۰ سالهشان خود را تبدیل به آتش جهنم میکنند و مکانی خاص در جهنم برای خود تعریف میکند.
تکرار گناه کوچک باعث میشود تا کمکم قیامت را تکذیب کنیم.
توبه
علما توبه را در مباحث مربوط به معاد بیان میکنند.
« …کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَهَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءًا بِجَهَالَهٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ / … پروردگارتان رحمت را بر خود مقرر کرده که هر کس از شما به نادانى کار بدى کند و آنگاه به توبه و صلاح آید پس وى آمرزنده مهربان است (سوره انعام، آیه ۵۴)»
منبع: حسینیه مجازی روضه الشهداء