صد و چهاردهمین جلسه از سلسله درس گفتارهای عقاید امامیه / براهین توحید
بسم الله الرحمن الرحیم
از نگاه قرآن کریم سادهترین راه برای خداشناسی رجوع به آثار، آیات و نشانههای خداوند است و با استفاده از برهانهای مختلف میتوان خداشناسی و توحید را برای دیگران اثبات کرد چراکه تنها زبان مشترک بین فرد موحد و کسی که خدا را به هر دلیلی قبول ندارد، عقل است.
عقل زبان مشترک همه انسانهاست/رجوع به آیات سادهترین راه خداشناسی
درجلسات گذشته سادهترین راههای خداشناسی از منظر قرآن کریم بیان شد.
خداوند در قرآن کریم میفرماید: «سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ / به زودى نشانه هاى خود را در افقها[ى گوناگون] و در دلهایشان بدیشان خواهیم نمود تا برایشان روشن گردد که او خود حق است آیا کافى نیست که پروردگارت خود شاهد هر چیزى است (سوره فصلت، آیه ۵۳)».
در این جلسه به صورت اجمال برهانهای «عِلّی» خداشناسی را بیان میکنیم.
با استفاده از برهانهای مختلف میتوان خداشناسی و توحید را برای دیگران اثبات کرد چراکه تنها زبان مشترک بین فرد موحد و کسی که خدا را به هر دلیلی قبول ندارد، عقل است.
واقعیت هستی غیرقابل انکار است
برهان صدیقین
علمای مختلف درباره این برهان، مباحثی را مطرح کردهاند. در این درس گفتار براساس تقریر ابنسینا در باره این برهان مواردی را بیان میکنیم.
بدون شک اصل واقعیت و هستی قابل انکار نیست. موجودات و هستی دو حالت دارند؛ ۱ـ غنی بالذات ۲ـ فقیر بالذات.
ذاتا غنی هستند یعنی خود به خود بوجود آمدهاند. ذاتا فقیر هستند یعنی یکی آنها را بوجود آورده است.
خدا تنها کسی است که ذاتا غنی است یعنی قیوم به خود است و با برهان تمانع اثبات میکنیم نمیتوانیم چند خدا داشته باشیم.
موجودات ذاتا فقیر قدرت خلقت ندارند پس نه میتوانند خود را بوجود آورده و نه میتوانند موجود دیگری را خلق کرده باشند پس در نهایت دور تسلسل هم درباره این موجودات باطل و رد است. لذا مجبورند به یک غنی بالذات برسند. این غنیبالذات اسامی مختلف دارد که برخی مانند فلاسفه او را واجب الوجود و برخی دیگر خدا مینامند.
برهان تمانع
براساس برهان تمانع چند خدایی ممکن نیست. اگر دو غنیبالذات و دو خدا وجود داشته باشد یک خدا اراده بر بوجود آمدن موجودی میکند و خدای دیگر اراده بر عدم وجود آن موجود دارد اگر یک خدا در مقابل خدای دیگر کوتاه بیاید پس قادر نیست و در مقابل خدای اول عاجز است. همچنین از آنجا که یک معلول نمیتواند دو علت تامه داشته باشد بنابراین به دلیل اینکه علت مرتبط با خداست، دو خدا نمیتوانند یک موجود را خلق کنند چراکه تزاحم اراده پیش میآید.
برهان نظم
براساس این برهان، جهان دارای نظم است. دانشمندان معتقدند و گواهی میدهند که عالم هستی از یک نظم بسیار دقیقی برخوردار است. همچنین براساس عقل هر پدیدهای فاعل، هر معلولی علت و هر نظمی ناظمی دارد.
فلاسفه معتقدند علت بر چند نوع است؛ علت صوری، علت فاعلی، علت مادی، علت غایی. به طور مثال یک میز را در نظر بگیرید، میز برای ساخته شدن به یک فاعل احتیاج دارد و نجار فاعل میز است اما برای اینکه میز ایجاد شود به علت مادی که همان چوب باشد نیز نیازمند است حال اگر این میز به شکل دیگری ساخته میشد دیگر میز نبود بنابراین به علت صوری نیز نیازمند است. قطعا میز برای یک هدفی ساخته شده است که به آن علت غایی گفته میشود همه این علتها در کنار هم علت تامه است.
جهان و هستی نیز نه تنها علت فاعلی بلکه براساس نظمی که برای آن در نظرگرفته شده علت غایی دارد و دارای هدف است بنابراین وقتی جهان هدف دارد پس ناظم آن باید دارای یک شعور باشد. در حقیقت از نظم جهان پی به حکمت، علم، قادر و … میبریم.
ماتریالیستها یا مادیون معتقدند این عالم براساس یک تصادف بوجود آمدهاست. برخی معتقدند منظور از تصادفی بودن عالم این است که بدون هیچ علتی بوجود آمده است. عدهای نیز معتقدند از ترکیب چند علت فاعلی بدون هیچ قصد خاصی تصادفا این عالم ایجاد شده است.
عقل میگوید احتمال اینکه این عالم به طور تصادفی ایجاد شده باشد وجود دارد اما احتمال آن بسیار ضعیف است.
قرآن نیز در پاسخ به این تفکر میفرماید: «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً …، آیا پنداشتید که شما را بیهوده آفریدهایم … (سوره مومنون، آیه ۱۱۵)».
برهان حدوث و امکان
براساس برهان حدوث؛ حادث هر چیزی است که بوجود آمده است و در مقابل آن قدیم است که هر چه به گذشته میرویم قدیم بوده است و زمانی نیست که قدیم نباشد. حادث از عالم عدم به عالم وجود آمده است و آن چیزی که حادث را به عالم وجود آورده است یا حادث است یا قدیم. اگر قدیم باشد میشود خدا که همیشه بوده است و اگر حادث هم باشد پس باید در زمانی بوجود آمده باشد پس دوباره دور تسلسل ایجاد میشود و این دور تسلسل در انتها به یک قدیم یا خدا میرسد.
براساس برهان امکان نیز هر موجودی که وجود دارد یا واجبالوجود است یا ممکن الوجود است. اگر واجب الوجود باشد خداست و در صورتی که همه واجب الوجود باشند دچار چند خدایی میشویم که این نظریه با برهان تمانع نقض میشود.
اگر ممکن الوجود باشد پس باید یکی او را به وجود آورده باشد و دوباره دور تسلسل ایجاد میشود و باید در انتها به یک واجب الوجود ختم شود چراکه تسلسل عقلا محال و باطل است.
منبع: حسینیه مجازی روضه الشهداء