صد و هفدهمین جلسه از سلسله درس گفتارهای عقاید امامیه / قضا و قدر
خداوند همه مقدرات عالم را تقدیر، قضا، مشیت و امضا میکند اما به دلیل حرمتی که برای انسان قائل است در برخی موارد مقدرات را به دست انسان سپرده است و انسان نیز با اعمال خوب و دعا میتواند مقدرات را تغییر دهد.
نقش انسان در مقدرات خود و عالم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین، اَلحَمدُلله الاوَّل بلا اول کان قبله و الاخر بلا اخر یکون بعدَهُ الذی بعد فلا یرى وقرب فشهد النجوى تبارک وتعالى ثم صلاه وسلام علی سیدنا ونبینا العبد الموید والرسول مسدد المصطفی الامجد حبیب اله العالمین ابی القاسم محمد (ص) و علی اهل بیت الطیبین الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین و اللعنه الدائم علی معاندیهم و مخالفیهم الی قیام یوم الدین آمین رب العالمین.
در جلسات گذشته پیرامون مباحث جبر و تفویض یا همان جبر و اختیار صحبت کنیم.
در این جلسه درباره مبحث قضا و قدر مباحثی مطرح میشود.
جبر و اختیار حول محور انسان مطرح میشود انسان یا مجبور است یا مختار. طبق مکتب اهلبیت(ع) نیز اعمال انسان شامل «لاجبر و لا تفویض امر بین الامرین» میشود اما قضا و قدر حول محور انسان نیست چراکه انسان مختار است و اختیار دارد اما براساس بیانات اهلبیت(ع) چیزی بین جبر و اختیار است.
قضا و قدر حول محور غیر انسان است که اختیاری ندارد.
یونسبنعبدالرحمان از امام هشتم(ع) درباره قضا و قدر پرسید، امام(ع) در پاسخ فرمود: «هی الهندسه و وضع الحدود من البقا و الفنا. و القضا هو الابرام و اقامه العین / قدر عبارت است از اندازهگیری و تعیین حدود (اشیا) از جهت بقا و فنا و قضا محکم کردن است و بر پاداشتن شی است (و ایجاد آن).»
قدر یکی از مراحل شکلگیری مقدرات عالم است
شکلگیری مقدارت عالم مراحلی دارد که یکی از مراحل آن قدر است. یعنی براساس فرمایش امام رضا(ع) خداوند متعال برای انجام یک فعل هندسهای دارد و همه چیز در این هندسه در نظر گرفته شده است و از آنجا که خدا دقیقترین محاسبهگر است بنابراین دقیق قدر مینماید و پس از اینکه قدر شد قضا مینماید. ما هم در انجام کارهایمان همینطور هستیم و برای انجام کارهایمان اول محاسبه میکنیم و سپس برطبق محاسباتمان عمل میکنیم.
تفاوت قضا و قدر در این است که وقتی میگویند مسئلهای قدر شد یعنی خداوند حدود آن را تعیین کرد و پس از آن خداوند آن فعل را قضا میکند یعنی آن محاسبه عینیت پیدا میکند.
در روایات مختلف در رابطه با شکلگیری یک عمل موارد گوناگونی مطرح شده است. بدون در نظرگرفتن موارد پژوهشی این مبحث روایاتی در این زمینه بیان میشود.
در روایات مختلف مراحل شکلگیری قضا و قدر به انواع مختلفی مطرح شده است.
به طور مثال در برخی روایات ابتدا تعلق علم خدا به یک مسئله، سپس اراده خداوند، مشیت، تقدیر، قضا و امضا بیان شده است. در حالیکه در دسته دیگری از روایات این موارد جابجا شده است.
بدون در نظرگرفتن ترتیب این روایات آنچه که مهم است این است که وقتی قرار است عملی انجام شود در ابتدا قدر سپس قضا و در نهایت امضا میشود. زمانی که عملی امضا شد بدون هیچ تردیدی قطعا انجام خواهد شد. ذکر این نکته حائز اهمیت است که در مراحل قبل از امضا امکان تغییر وجود دارد.
قرآن کریم در این باره میفرماید: «إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ، وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَهٌ کَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ/ ماییم که هر چیزى را به اندازه آفریده ایم، و فرمان ما جز یک بار نیست [آن هم] چون چشم به هم زدنى (سوره قمر، آیات ۴۹ و ۵۰)»
آنچه مشیت خداست، بوجود میآید
درباره مشیت نیز در جلسات گذشته توضیحاتی ارائه شده است. در روایت آمده است؛ «مَا شَاءَ اللَّهُ کَانَ وَ مَا لَمْ یَشَأْ لَمْ یَکُنْ» مشیت موجب کونیت یک عمل یعنی بوجود آمدن عینی عمل میشود.
آنچه را که خدا مشیت کند وجود دارد و آنچه را که خداوند مشیت نفرماید بوجود عینی تحقق پیدا نمیکند.
اراده خداوند نیز با مشیت متفاوت است در گذشته نیز بیان کردیم که گاهی خداوند چیزی را مشیت میفرماید که اراده نکرده است گاهی خداوند چیزی را مشیت میفرماید که رضایتی بر آن ندارد. مشیت در حقیقت اجازه تکوینی یک عمل است.
اگر اراده را به معنای تکوینی بگیریم همان مشیت است اما اراده تشریعی یعنی خداوند عملی را نمیخواهد اما آن را مشیت میکند. و خداوند از آنجا که به انسان اختیار داده است چیزی را مشیت میکند که نمیخواهد.
لازمه اختیار این است که انسان بتواند کاری را انجام دهد که با اراده خداوند مغایر باشد. خداوند اگر اراده تکوینی و تشریعی خود را بر هم منطبق میکرد انسان عملا مجبور بود.
امام صادق(ع) فرمود: هیچ چیز در زمین و آسمان موجود نمیشود جز بواسطه این هفت مرحله. مشیت، اراده، قضا، قدر، اذن، کتاب و اجل. وقتی از اجل میگوید یعنی سرانجام کار مشخص است.
در روایت دیگری نیز آمده است؛ در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان مقدرات عالم مشخص، شب بیست و یکم نوشته و شب بیست و سوم امضا میشود. که اگر این امضا همان امضایی باشد که در این هفت مرحله آمده است آن عمل بدون هیچ تردیدی و قطعا انجام میشود حتی دعای امام معصوم هم اثری در رد آن ندارد.
تاثیر دعا بر قضا و قدر
در مبحث قضا و قدر موضوع بداء نیز آمده است؛ دعای انسان نیز میتواند در قضا و قدر تاثیرگذار باشد و حتی آن را بازگرداند اما زمانی این اتفاق میافتد که امضای خداوند پای آن عمل نیامده باشد.
در اینجا نیز باید متذکر شد که مراحل معجزه با قضا و قدر متفاوت است و آنچه که در این جا مطرح میشود روال عادی و طبیعی عالم است که هر عملی برای وقوع قدر، قضا و امضا میشود.
معجزه قدرت خاصی دارد که میتواند این نظم را برهم زند البته معجزه از علم خداوند است. معجزه یک فعل است که خداوند باید آن را امضا کند. البته برخی از علما درباره آن اختلاف نظرهایی نیز دارند برخی معتقدند معجزه نیز در همین ساختار است برخی دیگر میگویند معجزه نظم مقدرات را برهم میزند.
در باره بداء نیز آمده است؛ عمل انسان در مقدرات عالم و مقدرات خود او میتواند تاثیرگذار باشد. بداء زمانی صورت میگیرد که هنوز خداوند آن عمل را امضا نکرده باشد در روایت نیز آمده است؛ «الدّعاُ یَرُدُّ القضاءَ وَ قَد اُبرِمُ اِبراماً! / دعا (آنچنان است) که مقدّرات حتمی الهی را دگرگون میکند!» این روایت در حقیقت در اهمیت دعا است.
خداوند در قرآن کریم میفرماید: «یَمْحُو اللَّهُ مَا یَشَاءُ وَیُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْکِتَابِ/ خدا آنچه را بخواهد محو یا اثبات مى کند و اصل کتاب نزد اوست (سوره رعد، آیه ۳۹)» خداوند متعال هم محو میکند و هم اثبات میکند.
متاسفانه به دلیل اینکه ما از معارف دینی به دور هستیم از دعا غافل میشویم و آن را فقط در حد یک آیین میدانیم در حالیکه دعا میتواند آنچه را که حتمی شده برگرداند.
در روایتی آمده است: «ما عُبِدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِشَیْ ءٍ مِثْلِ الْبَدَاءِ؛ خداوند به هیچ چیز مثل بداء عبادت نشده است» وقتی انسان بداء را خوب میشناسد متوجه حساب و کتاب عالم میشود.
در روایت دیگری آمده است کارخیر را کوچک نپندارید چرا که کار خیر هر چقدر هم کوچک باشد باز بزرگ است.
گناه؛ مانع مقدرات میشود
ازطرف دیگر گناه هم مانع باعث تغییر در مقدرات میشود. این معانی توحیدی فراوان در ادعیه ما آمده است.
درباره امیرالمومنین(ع) آمده است حضرت بسیار اهل دعا بود.
از امام باقر(ع) فرمودند: «علم بر دو نوع است علمی که خداوند به فرشتگان و پیامبران آموخته و علمی که در خزانه غیب الهی است و احدی از آن آگاه نیست و این علم همان علم بداء است.
در ادامه حضرت فرمود: اگر یک آیه در قرآن نبود آنچه را که تا قیامت به وقوع میپیوندد را میگفتم. از حضرت پرسیده شد کدام آیه؟ امام فرمودند: «یَمْحُو اللَّهُ مَا یَشَاءُ وَیُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْکِتَابِ/ خدا آنچه را بخواهد محو یا اثبات مى کند و اصل کتاب نزد اوست (سوره رعد، آیه ۳۹)»
در حقیقت خداوند علمی دارد که در اختیار هیچکس حتی اهلبیت(ع) هم نیست و آن علم «بداء» است.
نقش انسان در مقدرات خود و عالم
خداوند همه مقدرات عالم را تقدیر، قضا، مشیت و امضا میکند اما به دلیل حرمتی که برای انسان قائل است در برخی موارد مقدرات را به دست انسان سپرده است و انسان نیز با اعمال خوب و دعا میتواند مقدرات را تغییر دهد.
یکی از دلایلی که علما عمر طولانی دارند رعایت همین مواردی است که در دین ذکر شده است. در واقع هر اتفاقی که در این عالم میافتد براساس حساب و کتاب است و البته دست انسان بسته نیست.
درواقع انسان نه تنها مقدرات خود بلکه مقدرات عالم را میتواند تغییر دهد. خداوند در قرآن کریم در این باره میفرماید:
«وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ/و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند قطعا برکاتى از آسمان و زمین برایشان مى گشودیم ولى تکذیب کردند پس به [کیفر] دستاوردشان [گریبان] آنان را گرفتیم(سوره اعراف، آیه ۹۶)»
عمل مثبت انسان باعث میشود مقدرات عالم تغییر کند. از طرف دیگر گناه هم باعث تغییر در مقدرات میشود و ممکن است. پس باید به این نکته توجه داشت که اعمال انسان در زمان ظهور امام زمان(عج) تاثیرگذار است و ممکن است یک گناه باعث شود ظهور امام زمان(عج) به تعویق بیفتد و مردم در سراسر عالم از حضور او بیبهره بمانند.
منبع: حسینیه مجازی روضه الشهداء