صد و بیستمین جلسه از سلسله درس گفتارهای عقاید امامیه / توحید در حکومت
در ابتدای انقلاب نیز مردم یکبار براساس دموکراسی جمهوری اسلامی را انتخاب کردند و پذیرفتند که جمهوری اسلامی در این کشور حاکم باشد یعنی خواست مردم تا جایی که با خواست خداوند مغایرت نداشته باشد قابل قبول است.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین، اَلحَمدُلله الاوَّل بلا اول کان قبله و الاخر بلا اخر یکون بعدَهُ الذی بعد فلا یرى وقرب فشهد النجوى تبارک وتعالى ثم صلاه وسلام علی سیدنا ونبینا العبد الموید والرسول مسدد المصطفی الامجد حبیب اله العالمین ابی القاسم محمد (ص) و علی اهل بیت الطیبین الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین و اللعنه الدائم علی معاندیهم و مخالفیهم الی قیام یوم الدین آمین رب العالمین.
در جلسات گذشته در ادامه مباحث توحید مطرح شد تنها مطاع عالم خداوند است. تنها حکمران این عالم نیز خداوند است و حکومت در حیطه اجتماعی نیز حق خداوند است.
خواست مردم تا جایی که با خواست خدا مغایرت نداشته باشد قابل قبول است
انواع حکومت؛
حکومت بر چند نوع است: حکومت فرد بر مردم (پادشاهی)، حکومت گروهی بر مردم (حکومت طبقهای از جامعه (مانند اشراف) بر مردم)، حکومت مردم بر مردم (موکراسی) و حکومت خدا بر مردم.
در مکتب اسلام و تشیع تنها حکومت خدا بر مردم قابل قبول و تایید است. خداوند باید بر مردم حکومت کند. برهمین اساس ساختار صحیح حکومت در مکتب اسلام را بررسی میکنیم.
از نظر مکتب تشیع خداوند باید بر انسان حکومت کند. خداوند این حکومت را به پیامبرش میسپارد پس از پیامبر (ص) امام (ع) جانشین پیامبر (ص) میشود و همان شئوناتی را که در حکومت برای پیامبر است امام نیز داراست.
یکی از شئون امام (ع) تشکیل حکومت است و تمامی حضرات معصومین (ع) به دنبال تشکیل حکومت بودند. بعد از امام نیز تکلیف حکومت به دستور امام مشخص شده است و در روایات متعددی از حضرات معصومین (ع) خصوصیات فردی که باید در دوران غیبت به آن مراجعه شود بیان شده است.
در حقیقت امامان معصومین (ع) افرادی را به عنوان جانشین بعد از دوران امامت انتخاب نکردند اما جایگاه و خصوصیات فردی که میتواند بعد از امام حکومت را در اختیار داشته باشد معرفی کردهاند.
فردی که در اینجایگاه قرار میگیرد باید حکومت خداوند را اجرایی کند لذا باید مجتهد باشد تا بتواند حکم خود را فهمیده و استنباط کند تا به وسیله آنجامعه را اداره کند، از طرف دیگر باید پایبند به احکام الهی باشد و از حکم خدا پیروی کند بنابراین باید عادل باشد. (عادل از لحاظ شرعی کسی است که گناه کبیره مرتکب نشود.)
حکومت ما حکومت فرد بر مردم نیست همچنین ولایت فقیه به معنای دیکتاتوری نیست. در حکومت اسلامی فرد موضوعیت ندارد بلکه داشتن این خصوصیات اهمیت دارد. در حکومت دینی خداوند بر مردم حکومت دارد و حکومت خداوند در شریعت تشیع جاری است که این شریعت همان مذهب حقه جعفری بوده و در فقه ما مشخص است. در واقع فقه جعفری که در حقیقت همان حکومت الله است بر ما حکومت میکند.
لازمه برپایی حکومت اسلامی حضور مجتهدی است که عادل بوده و اهل گناه نیست. یکی از شئون رهبری پیامبر (ص) و امام (ع) قضاوت است بنابراین یکی از وظایف ولی فقیه طبق دستور خداوند قضاوت است قضاوت براساس فقه و حقوقی که در مذهب شیعه بیان شده است و نه براساس حقوقی که در دنیا مطرح است. ولی فقیه با نصب رییس قوه قضاییهشان قضاوت را به او میسپارد.
یکی دیگر از شئون ولی فقیه پاسداری از مرزهای اسلامی و رهبری سربازان و فرماندهان نظامی است به همین منظور ولی فقیه فرمانده نیروهای مسلح را منصوب میکند تا از طریق این فرد مرزهای اسلامی محافظت شود.
در حکومت دینی در مسائل اجراییات نیز از دموکراسی به عنوان یک روش استفاده میشود و آن را به عنوان یک ساختار قبول ندارد. رییسجمهور در حکومت دینی توسط مردم انتخاب میشود اما باید این فرد به تنفیذ ولی فقیه برسد.
دین در حیطه فردی برنامههایش را برای انسان بیان کرده است حال اگر برخی از مردم دستورات الهی را در حیطه فردی انجام ندهند قطعا به معنای بد بودن دستورات الهی نیست. بیشک اگر مردم در انجام دستورات الهی کوتاهی میکنند ایرادی بر قوانین الهی وارد نیست و ساختار حکومت دینی مشکلی ندارد.
برخی معتقدند حکومت اسلامی تشکیل ندهید بلکه حکومت را مسلمانان تشکیل دهند به این معنی که ساختار نظام حاکم مانند ساختار دیگر کشورها باشد در این مدل از حکومت یک فرد مسلمان در ساختار و قالب حکومت غیردینی بر مردم حکومت میکند. احکام دین در این مدل از حکومت اعمال نمیشود. اما در حکومت دینی قوانین با فقه جعفری سنجیده میشود.
حکومت ما حکومت خدا بر مردم است نه مردم بر مردم که مردم بخواهند قوانین را تعیین کنند. آنچه که در حکومت خدا بر مردم مطرح میشود دستورات خداوند است نه خواست مردم. در جایی که خداوند دستور بدهد نظر مردم اهمیتی ندارد.
مقبولیت دین به اجبار نیست
حکومت امیرالمومنین (ع) حکومت مشروع بود اما مقبولیت پیدا نکرد چراکه مردم او را انتخاب نکردند وقتی مقبولیتی از سوی مردم نیست مشروعیت به اجبار نمیشود. در ابتدای انقلاب نیز مردم یکبار براساس دموکراسی جمهوری اسلامی را انتخاب کردند و پذیرفتند که جمهوری اسلامی در این کشور حاکم باشد یعنی خواست مردم تا جایی که با خواست خداوند مغایرت نداشته باشد قابل قبول است.
اگر مردم قبول کردند دین خدا بر آنها حاکم باشد باید از تمام دستورات آن پیروی کنند و نمیتوانند یکی از احکام را قبول کنند و یکی را قبول نکنند.
اینکه خداوند در قرآن کریم میفرماید: «لا اکراه فی الدین» برای اول راه و پذیرش دین است وقتی که دین را پذیرفتید باید همه دستورات خداوند را قبول کنید حکومت اسلامی هم همین است وقتی به حکومت اسلامی رای دادید نمیتوانید جمهوریت یا اسلامیت آن را نفی کنید. مدل حکومت اسلامی با رای مردم است تا جایی که با مخالفت به رای خدا نیانجامد. اگر کسی در این نوع حکومت برخلاف قانون عمل کرد نباید ساختار را زیر سوال برد. متاسفانه عملکرد بد و خرابکاریهای مسئولان مردم را به ساختار بدبین کردهاست و این گناه بزرگی است.
کسی که در راس حکومت اسلامی است و خلاف آن رفتار کرده و شئون حکومت اسلامی را رعایت نمیکند مردم را به دین بدبین میکنند.
منبع: حسینیه مجازی روضه الشهداء