مطلب پنجم
«ابن ابى عمیر» از «زید نرسى» روایت کرده است که گفت: من و معاویه بن وهب در عرفات با هم بودیم، او در حال دعا بود که اشکهایش را مشاهده نمودم، دقت کردم دیدم براى خودش حتى یک دعا هم نکرد بلکه براى افرادى از گوشه و کنار جهان دعا مى کند و نامشان و نام پدرانشان را مى برد، وقتى مردم از عرفات کوچ کردند به او گفتم: اى عمو! از تو چیز عجیبى دیدم. گفت: چه چیز عجیبى دیدى؟ گفتم: در این محل حساس، برادرانت را بر خود مقدم داشتى و براى دیگران دعا کردى! گفت: اى برادر زاده! از این کارم تعجب نکن، چون من از مولاى خود که مولاى هر مرد و زن با ایمان است و سید و آقاى گذشتگان و آیندگان بعد از پدران معصومش- علیهم السّلام- نیز مى باشد، شنیدم که اگر از آن حضرت نشنیده بودم (و دروغ بگویم) دو گوش من کر گردند، دو چشم من کور شوند و از شفاعت پیامبر اکرم(صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) محروم گردم، شنیدم که مى فرمود:
«کسى که براى برادر مؤمنش در غیاب او دعا کند، فرشته اى از آسمان دنیا به او ندا مى دهد که: اى بنده خدا! صد هزار برابر آن دعا براى تو باد و فرشتهاى از آسمان دوّم ندا مى دهد که: اى بنده خدا! دویست هزار برابر آن دعا براى تو باد و فرشتهاى از آسمان سوم ندا مى دهد که: اى بنده خدا! سیصد هزار برابر آن براى تو باد و فرشته اى از آسمان چهارم ندا مى دهد که: اى بنده خدا! چهار صد هزار برابر براى تو باد و فرشتهاى از آسمان پنجم ندا مى دهد که: اى بنده خدا! پانصد هزار برابر براى تو باد و فرشتهاى از آسمان ششم ندا مى دهد که اى بنده خدا ششصد هزار برابر براى تو باد و فرشتهاى از آسمان هفتم ندا مى دهد که اى بنده خدا! هفتصد هزار برابر براى تو باد، آنگاه خداوند تبارک و تعالى به او ندا مى دهد که: من آن بى نیازى هستم که فقیر و محتاج نمى شوم، اى بنده خدا! یک میلیون برابر برایت باد».
منبع: عده الداعی ابن فهد حلی