همرنگ مهتابی//سال ۹۵
بی تابی ، بی خوابی
همرنگه مهتابی
سه ماهه که تو اسیر بستر دردی
دیشب برای رفتنت دعا میکردی
گل امید ما چرا خزون و زردی
پردردی
مرو مادرم مرو…………………………….
جونمو میگیری با سرفه های هرشبت
خونه میسوزه توی هرم آتیش تبت
محزونی ، دلخونی
همراز بارونی
مثه یه شمعی داری بی صدا میسوزی
آروم آروم پیش نگاه ما میسوزی
برا غریبی و غم بابا میسوزی
میسوزی
مرو مادرم مرو…………………………….
خورشید علی چرا شدی همرنگ شفق
نفسات به خس خسه نداری به تن رمق
می میری ، دلگیری
از دنیا دلسیری
برات بمیرم آخه تو خیلی جوونی
اما میون جوونی قامت کمونی
من التماست می کنم پیشم بمونی
می مونی؟
مرو مادرم مرو
سبک وشعر حسین رحمانی