ای که غایب ز دیده ها هستی//فاطمیه
ای که غایب ز دیده ها هستی
آخرین حجت خدا هستی
نور چشمان مصطفی هستی
صاحب اختیار ما هستی
دستهامان به سوی دامانت
جان انس و ملک به قربانت
دیده ها وانگشته بر رویت
قدمی هم نرفته تا کویت
طاق محراب عشق ابرویت
خوش بر آنکس که حس کند بویت
آنکه بیند جمال انور تو
می شود تا همیشه نوکر تو
می شود زائر شما باشم
تا خدا طایر شما باشم
نه فقط شاعر شما باشم
شادی خاطر شما باشم
راه عشقت به گریه می پویم
ذکر یا صاحب الزمان گویم
گل رویت دوباره پژمرده است
ماه رویت ز غصه افسرده است
ظالمی حق مرتضی برده است
مادرت از عدو کتک خورده است
بهر شیعه زمان نوکری است
مادرت بین خانه بستری است
گشته مجروح دست و بازویش
ضربه در شکسته پهلویش
دست نامحرم و مه رویش
آتش شعله ها و گیسویش
وای بر مرتضی که با زاری
کند از همسرش(مادرت) پرستاری
اگر اجری برای این شعر تعلق گرفت تقدیم به روح مطهر آیت الله انصاری همدانی که در تاریخ ۲/۹/ وفات یافته است.
باشد که عنایتی بر این غریق بحر معاصی بفرماید.
۸۵/۲/۹
چابکسر