مصاحبه اختصاصی سایت عقیق با برادر حسین محمدی فام
سایت عقیق نخستین سایت اطلاع رسانی محافل مذهبی مصاحبه اختصاصی با برادر حسین محمدی فام در دفتر سایت مذکور برگزار کرده است که به انعکاس این مصاحبه خواهیم پرداخت
… اولویت اول زندگی من مداحی است. از قدیم که دنبال کار میگشتم برای من مهم بود که محیط کارم به مداحی من ضربه نزند. بلکه مقوم و تقویت کننده آن باشد….
عقیق:حسین محمدی فام،متولد سال۱۳۵۸ هجری شمسی در محله بابائیان،کمیل. دانشجوی دکترای مذاهب کلامی. وقتی صحبتهایش را شروع کرد از عقیق گفت و اینکه یکی از آروزهایشان در فضای محافل مذهبی همین بود.سعی می کرد کلامش را با استدلال بگوید. از مداحی به عنوان یک تکلیف یاد می کرد که باید برایش خیلی زحمت کشید. هرچند استاد جدی ندیده بود اما کلامش سرشار از تجربه بود. میگفت: مداح هم باید معرفت را بیفزاید،هم محبت را و این خیلی هنر میخواهد. می گفت: یکی مرد جنگی به از صدهزار.
_مداحی کجای زندگی شما قرار گرفته است؟ بهتر است اینطور سئوال کنم که مداحی در متن زندگی شماست یا در حاشیه آن؟
امیدوارم این چیزی که عرض می کنم حرف شعاری و مصاحبه ای نباشد. ولی فکر می کنم که اولویت اول زندگی من است در حیطه شخصی و اجتماعی. از قدیم هم که دنبال کار می گشتم برای من مهم بود محیط کارم به مداحی من ضربه نزند. بلکه مقوم و تقویت کننده آن باشد. شاید تنها شرطی که من در ازدواجم با همسرم گذاشتم این بود که ما آخرش روضه خوان هستیم تو این مسیر کمک من باشید. من زمانی مهندسی عمران می خواندم در دانشگاه امام حسین(ع) که رها کردم . چون احساس کردم این رشته با فضای کار من سنخیت ندارد.
_ اصلا چطور شد که وارد فضای مداحی شدید؟
شاید بتوانم بگویم یک دستی ما را به این سمت کشاند. اتفاقاً من در هیئت همه کار کردم به غیر از آشپزی. شاید یک مقداری علاقه شخصی بود. البته در نوجوانی من بیشتر قرآن میخواندم. در محله ما از لحاظ هیئت و مداح یک فقری وجود داشت. عملاً افتادیم توی این زمینه تا کار هیئت زمین نماند.یادم هست، دوم راهنمایی بودم که بعضی از شب ها که سخنران نداشتیم در هیئت سخنرانی هم می کردم.
در این فضا ، استادی جدی ندیدم. در محله ای که ما بودیم نه جلسه ای به شکل جدی بود و نه استادی که ما به آن دسترسی داشته باشیم. اگر هم می خواستیم تا استادی را ببینیم و از آن درس بگیریم خب خیلی سخت بود.ولی همین خواندن مداوم و چرخاندن جلسات هفتگی خود به خود از ما یک مداح ساخت. البته این نکته را هم بگویم که من خیلی نوار مداحی گوش می دادم.
_ بیشتر صوت کدام بزرگواران را گوش می دادید؟
حاج آقای ارضی بیشتر ولی آقای حدادیان، آقای سازور، حاج حسن خلج.
_ بعدش هم سراغ استاد نرفتید.
بنده دوتا سکوی پرتاب در مداحی داشتم. یکی ارتباط و آشنایی نزدیک تر با حاج آقای فارسی بود،که ایشان سنشان از ما بیشتر بود و بیشتر کار کرده بود. ارتباطات بیشتری داشت و همچنین تجربیات بیشتری داشت، یک سری از ظرائف کار را از ایشان یاد گرفتم و احساس کردم که یک رشدی در مداحی من حاصل شد. بعد از آن هم در این چند سال یک ارتباط دوستانه ای با آقای حدادیان داشتم و سؤالاتی که برایم مهم است و قسمت هایی که احساس می کنم در مداحی نقص دارم را از ایشان میپرسم.
_ به نظر شما چه ویژگی هایی باید در یک نفر جمع شود تا به او گفت مداح؟
مداح به معنای مصطلح به نظر من باید خیلی چیزها داشته باشد. شاید صدای خوش و مانند آن در اولویت های آخر قرار بگیرد. اولین خصوصیتش بر می گردد به اینکه بتواند اهل بیت(ع) را مدح کند، ترسیم کند برای مردم. مداح باید این هنر را داشته باشد وقتی که صحنه توبه حر را وصف می کند، آن گنهکاری که در مجلس نشسته جلوه رآفت سیدالشهدا(ع) و توابیت خدا را که مظهرش امام حسین(ع) است ، لمس کند و بتواند توبه کند.
_ البته الان تا می گویند مداح همه یاد گریه و مصیبت می افتند.
این به قول معروف غلبه من باب شهرت است دیگر. در همه جا هم هست. چون یکی از کارهای مهم مداحان و ذاکران اهل بیت(ع) مصیبت خوانی است و مردم هم بیشتر با این مأنوس هستند . اما حقیقت مداح این است که مدح کند. اگر روضه هم می خواند هدف از ذکر روضه هم مدح اهل بیت(ع) باشد. یعنی این مصیبت را هم که می گوید نهایتش این باشد که امام حسین(ع) برای رضای خدا تا این مرحله پیش رفت. این می شود مدح. یعنی روضه خوانده ولی نهایت آن اهل بیت(ع) را مدح کرده است.
_ بعد الزاماتش چه طوری است؟
یکی این که اصلاً متوجه به همین مضمون باشد. ما مشکلی که در روضه خوانی ها احساس می کنیم این است که غایت دیده نمی شود و مداح حواسش نیست. این که گاهی کسانی روضه ای می خوانند و علما متذکر می شوند که این روضه ای که ایشان می خوانند شأن اهل بیت را پایین می آورد. این است که حواسش نیست که ذکر مصیبت می شود که آخرش اهل بیت(ع) مدح بشوند.یعنی با این نگاه اگر مداحی بکند خیلی فرق می کند.هر شعری را نمی خواند، هر روضه ای را نمی خواند، می داند که چه روضه ای را کجا و چه طور بخواند. از چه واژه ای استفاده کند.
_ به نظر شما مهمترین نکته در مسیر مداح شدن چیست؟
یادم می آید حاج سعید حدادیان در یک جلسه رسماً گفت که من شاگردی مرتضی طاهری را کردم نه اینکه برای من کلاس گذاشت، فقط ایشان دست من را گرفت و با خودش به این طرف و آن طرف برد. من رفتم دیدم عملاً مرتضی طاهری در مهدیه تهران که آن جمعیت می آید چه طور می خواند، در هیئت خانگی چه طور میخواند. من این چیزها را از ایشان آموختم. کجا چه تشخیصی می دهد. مهمترین نکته در مداحی تشخیص است؛ مانند پزشکی. بهترین پزشک کسی است که تشخیص درستی بدهد.اینکه اگر جلسه ای رفتم و مخاطب من سن و سالشان بالا بود چه طور بخوانم، اگر جایی رفتم و هیئتی تر و حرفه ای بودند چه طور بخوانم، در مسجد، ختم، خیابان چه مدل باید روضه بخوانم.
البته فکر می کنم که اگر چه آن دروس نظری لازم است و باید یک ذاکر بداند اما مهمتر از آن همان دروس عملی است.تاریخ و حدیث و دروس نظری را خود طرف باید به نظر من برود و بخواند. اصل آن چیزی که ما در مداحی به استاد نیاز داریم فنون مداحی است.
_ با این تعریف شما مداحی می شود بیشتر مهارت.
مداحی نه علم است و نه مهارت است اسمش را می توانیم بگذاریم هنر.مهارت و علم در کنار هم می آیند و خروجی اش هنر است.مانند سینما که الان اسمش هنر هفتم است ولی علم و دانش و مهارت می خواهد و خروجی اش که مردم می بینند یک هنر است. هنری که پشتوانه اش علم و مهارت است. در مداحی هم همین طور است. کار کاملاً یک کار هنری است.
_ به نظرتان ما خودمان توی فضای هیئت و مداحی دچار توهم نشدیم که مهم است؟شاید این قدرها هم مهم نباشد.
شاخصه های مختلفی است که بدانیم چیزی مهم است یا نه. یکی از شاخصه ها بحث عرضه و تقاضاست.شما نگاه کنید همین الان شلوغ ترین جلسات ما جلسات هیئت است.پررنگ ترین جلسات ما در محافل دینی محافل مداحیست.مخاطبینی که مداحان دارند تعدادش خیلی زیاد است.طیف مخاطبین متنوع است. تنوع مخاطب، تعداد بالای مخاطب، تعداد زیاد تقاضا نشان دهنده این است که مداحی مهم است.
_ با این نگاه حالا نظام می خواهد که مداحی را جدی بگیرد. هیئت را جدی بگیرد. اینکه رهبری خودشان در سال یک جلسه می گذارند و به مداحان نکاتی را یادآوری میکنند.حالا اگر کسی بخواهد به این فضا عمل کند و در این فضا حرکت کند یک دفعه برچسب می خورد که این مداح حکومتی است.
ببینید بحث دو تا لبه دارد .یعنی خیلی بحث مهم و حساسی است.یک لبه این است که مداح باید مردمی باشد چون مخاطبش مردم است و می خواهد برای مردم کار کند. یک لبه دیگر هم این است که الان حکومتی که هست طبق اعتقادات ما علیرغم ضعف هایی که در جزئیات کار است، اصل و اساس حکومت، حکومت الله است حتی نه حکومت اهل بیت(ع). آقای مصباح یک بحثی دارند که ما یک ولایت الله داریم و یک ولایت طاغوت که حتی دموکراسی در ولایت طاغوت تعریف می شود. پس با این تعریف مداح حکومتی چیز بدی نیست.
اما حساسیت موضوع در این است ؛ حضرت امام فرمود که عزاداری ها عزاداری های سنتی باشد، در زمان امام دولت خواست در عزاداری ها کمی وارد شود. امام فرمودند که بگذارید مردم همان طوری که عزاداری می کنند عزاداری کنند. این یک طرف لبه تیغ ماست و لبه دیگر این که ما بالاخره یک نظامی داریم که نظام اسلامی است و اگر مداح ها مقوم این نظام نباشند چه کسی باشد. امام حسین(ع) کارش کار سیاسی است.امام حسین(ع) رفت که یک حکومت الله تشکیل دهد. پس حالا که حکومت شیعه تحقق پیدا کرده که یکی از اهداف سیدالشهدا(ع) بوده، پس ما مداح ها هم باید پای کار این حکومت باشیم.ولی نباید بین این دو لبه اینقدری حکومتی بشویم به این معنا که سیستم دولت بیاید مداحی را تبدیل به یک امر دولتی بکند.مثلاً بگوییم که حکومت به مداح ها حقوق می دهد. حکومت درهمین حد که هدایت بکند جریان کلی مداح ها را که کار حضرت آقا هم همین طور است که یک خطوط کلی به ذاکران می دهد. این یک طرف و از طرفی هم باید مردمی باشد و سنت ها حفظ بشود .
به نظر من هیئت ها باید بازوی ولایت باشند.باید جنبه های سیاسی اهل بیت(ع) گفته بشود. جنگ جمل کاملاً سیاسی بود.من هر کسی که شبهه می کند در فتنه ۸۸ ، می گویم که بالاتر از امیرالمؤمنین در جنگ جمل که در مقابلش همسر پیامبر بود.یک جنگ داخلی و فضا خیلی پیچیده تر و وحشتناک تر از آن چه که ما در فتنه ۸۸ دیدیم.
_ آقای فام شما الان دانشجوی دکتری هستید. این موضوع روی فضای مداحی شما هم تاثیرگذار بوده است؟
به نظر من چیزی که در مداحی لازم است با سواد بودن است که شاید صرف داشتن مدرک هم نباشد.خیلی از مداحان قدیم ما درس حوزوی خوانده بودند و خیلی از مردم هم نمی دانستند که این مداح دروس حوزوی را خوانده است. من گفتم که می خواهم درس بخوانم پس بهتر است که درسی را بخوانم که کمک به مداحی من باشد. اگر بشود که ذاکران ما همان طوری که مداحی را جدی می گیرند یکی از شاخصه های قوی را تحصیلات بدانند. تحصیلات مرتبط با مداحی.حالا چه رشته مداحی که دارد باب می شود، چه الهیات بدانند، درس دین خوانده باشند، چه در حوزه و چه در دانشگاه.
اولین تأثیرش اطمینانی است که مستمع دارد.یعنی مستمعی که می نشیند پای منبری یک مداح تحصیلکرده خیالش راحت است.دوم اینکه اعتقادات مردم بازیچه قرار نمی گیرد.سوم علما انذار نمی کنند و خیالشان راحت است. بازخورد بیرونی اش هم این است که مردم فکر می کنند که طیف مداحان ما، طیف آموزش دیده و تحصیل کرده هستند. یک نگاهی که از قدیم بود که کسی که هیچ کاری بلد نیست می رود مداح می شود. الان مثلاً که من در دانشگاه تدریس می کنم بعضی از دانشجویان که دنبال می کنند و مثلاً اسم من را شنیده اند خیلی استقبال می کنند و خیلی هم خوشحال می شوند که استادشان مداح است.این را من در کلاس هایم دیده ام. از آن طرف مستمعی که از جایی می شنود که من استاد دانشگاه هستم خیلی ذوق می کند. این خودش یک تبلیغ است. همان طور که الان خیلی از گرایش های فکری موجود در جامعه، که شاید خیلی هم گرایشهای مثبتی هم نباشند و ولایتی هم نباشند، یکی از ابزارهای تبلیغی که دارند همین است که نیروهایی که پرورش می دهند نیروهای تحصیل کرده هستند.مثلاً انجمن حجتیه
_ شما کربلا رفتید؟
سه بار موفق شدم که به کربلا بروم.
_ اولین بار چه حسی داشتید؟
اولین بار در دوره صدام بود.یادم هست یک آقایی که ادعا داشت علوم غریبه می داند یک جایی من را دید، می خواست من را با اذکار و اوراد خودش به کربلا ببرد. هی ذکر گفت، که مثلاً روحمان برود و یک خواب مصنوعی و این کارهایی که می کنند. من هم آن موقع با خودم می گفتم که این کسی نیست که من را کربلا ببرد من خودم آقایی دارم که اگر بخواهد من کربلا می روم.خیلی زحمت کشید ولی نشد. گفت که تو تا چند ماه آینده خواب کربلا را می بینی . من حتی خواب هم ندیدم. ولی احساس می کنم آن اعتقاد قوی من که همه چیز دست امام حسین(ع) است کار خودش را کرد.در روز عروسی من که دنبال کارهای عروسی بودم پیغام آوردند که یک نفر می خواهد ما را کربلا ببرد آن هم رایگان. احساس کردم که این هدیه امام حسین(ع) است. یک ماه بعد عروسی ما کربلا رفتیم. یک پولی هم دادند که سوغاتی بخریم بیاوریم.یعنی هیچی هم خرج نکردیم تازه پول سوغاتی را هم به ما دادند. و یک سفر معنوی عجیب و غریبی بود.