پاسخ به شبهات وهابیت پیرامون «توسل، زیارت و تبرک»
موضوع: پاسخ به شبهات وهابیت پیرامون «توسل، زیارت و تبرک»
سایت روضه الشهداء: جناب
آقای محمدی فام در ابتدای سخنان خود در شب شهادت امام محمد باقر(ع) بیان
کردند: در جلسه گذشته (شب ولادت امام رضا(ع)) پیرامون پاسخ به شبهات وهابیت
درباره توسل و تبرک و زیارت صحبت شد و ابن تیمیه بعنوان یکی از پدران فکری
تفکر سلفیه مطرح شد؛ یعنی تفکری که فهم دین را در قول و فعل اصحاب سلف که
شامل صحابه، تابعین و تابعینِ تابعین است (سه قرن اول هجری) می داند. ایشان
(ابن تیمیه) روایتی نقل می کند که تمام صحابی پیامبر عادل و سخن آنها مورد
قبول است و از پیامبر (ص) روایت می آورد که ایشان فرمودند: یاران من مانند
ستاره هستند که به هر کدام از آنها اقتداء کنید هدایت می شوید…
و تعداد صحابه را چندین هزار نفر ذکر کرده اند.
البته جای تعجب است که با گذشت سالیان سال و با رشد روز افزون علوم در شاخه های مختلف باز هم بگوییم آنها از ما عالمترند.
بطور
مثال درباره آیه شریفه «الرحمن علی العرش استوی/خدای رحمان بر عرش استیلا
یافت(سوره طه ، آیه ۵)» معتقدند هر چه سلف دراین باره می گوید صحیح است و
از مالک بن انس روایت می کنند که معنی استوی معلوم است یعنی نشستن و سیطره
یافتن و کیفیت آن استوی مجهول است و ایمان به آن واجب و سئوال درباره آن
بدعت است
(شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، الملل و النحل، قم، رضی، ۱۳۶۱، ج۱، ص۸۵٫)
وی
افزود: وهابیت که مهمترین شاخه تفکر سلفی است و در واقع اجرا کننده عقاید
سلفی در جامعه است نسبت به شیعه ایراداتی را بیان می کنند از جمله اینکه
توسل و تبرک و زیارت که در فقه شیعه وجود دارد حرام است و مصداق شرک است.
وهابیت
این تفکرات را در جامعه گسترش دادند و گفتند اگر زیارت شرک است نباید بر
سر قبور ائمه (ع) زیارتگاه ساخته شود و به همین دلیل بقاع متبرکه ائمه
بقیع(ع) را از بین بردند.
وهابیت و در واقع ابن تیمیه معتقداست
زیارت به دلیل اینکه بدعت است حرام است ، توسل نیز چون به جای اینکه به
سراغ خدا برویم به بنده خدا متوسل می شویم و از او حاجات خود را می خواهیم
نیز شرک است و تبرک هم به دلیل اینکه در فعل ائمه سلف نیامده بدعت است.
ایشان
تصریح کرد: علوم اسلامی شاخه های مختلفی دارد که علم کلام یکی از این شاخه
ها است. علم کلام یعنی عقاید یک دین خاص را اثبات می کند و پاسخ مخالفان
آن را می دهد؛ لاهیجی در تعریف علم کلام می گوید: علمی است که در آن اقتدار
پیدا می کنی بر اثبات عقاید دینی و شبهات آن را پاسخ می دهی.
علم کلام بر دو قسم است: ۱ـ اثبات عقاید، ۲ـ پاسخ به شبهات
اینکه
ما چرا به زیارت معتقد شدیم با دلایلی آن را اثبات می کنیم اما زمانی یک
نفر شبهه ایجاد می کند و ما پاسخ شبهه را باید بدهیم این دو موضوع از هم
متفاوت است.
ما احکام فقهی و گذاره های اعتقادی مان را از اهل بیت(ع) گرفته ایم و به ما می گویند شیعه امامیه و مکتب ما مکتب اهل بیت(ع) است.
دلیل
اینکه چرا ما به سراغ اهل بیت(ع) می رویم ریشه در قرآن دارد و ارجاعات
قرآن به اهل بیت(ع) بسیار است این اثبات توسل، تبرک و زیارت است.
وی
همچنین متذکر شد: اما زمانی مطرح می کنند که این کار شما شرک است و با این
حرف ایجاد شبهه می کنند، ما هیچ وقت برای اثبات عقاید دینی به سراغ منابع
اهل سنت نمی رویم و آنها را مخدوش می دانیم چون پس از پیامبر (ص) خلفا نقل
حدیث را ممنوع اعلام کردند و تا نیمه اول قرن دوم هجری یعنی زمان عمر بن
عبدالعزیز همه روایات پیامبر را می سوزاندند و می گفتند چون یهود به سراغ
روایات پیامبرشان رفتند از کتاب خدا تورات غافل ماندند پس ما برای اینکه
مثل آنها نشویم نقل و نگارش حدیث ممنوع است. اولین شعار انحرافی اسلام یعنی
حسبنا کتاب الله را بیان کردند که این شعار خلاف دستور قرآن است چون قرآن
می فرماید: «فسئلوا اهل الذکر / پس اگر نمی دانید از اهل ذکر بپرسید(سوره
نحل، آیه ۴۳)»، «ما اتاکم رسول فخذوه / هر چه پیامبر گفت بگیرید (سوره حشر ،
آیه ۷)» یعنی کتاب خدا به تنهایی کفایت نمی کند.
و نیز در جای
دیگری می فرماید: «انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم / ما نازل
کردیم ذکر را تا تو تبیین کنی برای مردم آنچه را که نازل کردیم بر ایشان
(سوره نحل ، آیه ۴۴)
اگر
بخواهیم این عقاید را برای خودمان
اثبات کنیم به شیوه سلف و احادیث اهل سنت توجهی نداریم و با توجه به احادیث
اهل بیت(ع) و قرآن آنها را اثبات می کنیم. گاهی امکان دارد اثبات ما از دل
قرآن و بر طبق آیات نباشد مانند گریه برای امام حسین (ع) که با روایات آن
را ثابت می کنیم چون در قرآن این موضوع مطرح نشده است بلکه در قرآن آمده
برای آنچه از دست می دهید غصه نخورید.« لِّکَیْلا تَأْسوْا عَلى مَا
فَاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِمَا ءَاتَامْوَ اللَّهُ لا یحِب کلَّ
مخْتَالٍ فَخُورٍ / این به خاطر آن است که براى آنچه از شما فوت شده تاسف
نخورید ، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید ، و خداوند هیچ
متکبر فخرفروشى را دوست ندارد. (سوره حدید ، آیه ۲۳)»
این کارشناس
ارشد علوم قرآن خاطر نشان کرد: به ما دستور داده شده به تنهایی سراغ قرآن
نرویم و با استفاده از روایات اهل بیت(ع) عقایدمان را ثابت کنیم.
مثلاً
در قرآن کریم آمده است «والله خلقکم و ما تعملون / و خدا شما و آنچه انجام
می دهید را خلق کرد (سوره صافات ، آیه ۹۶)» یعنی خدا خالق ما و خالق عمل
ما است ؛ اگر گناه مرتکب می شویم خدا خالق آن است.
آیات متشابه دیگر که باید برای فهم آن برویم سراغ کسانی که خدا در کنار قرآن قرار داده است.
ولی
وقتی می خواهیم پاسخ شبهات آنها را بدهیم به سراغ روایات آنها می رویم و
می گوئیم بر طبق روایات شما پیامبر(ص) فرموده است خلفای بعد از من این
دوازده نفر هستند « از اصبغ بن نباته روایت شده است که گفت: از پیامبر(ص)
شنیدم که میفرمود: اهل بیت من مایه امنیت برای اهل زمیناند، چنانکه
ستارگان آسمان مایه امنیت برای اهل آسماناند. از او پرسیدند: امامان پس از
تو از اهل بیت تو میباشند؟ فرمود:«أنا وعلی والحسن والحسین وتسعه من ولد
الحسین مطهرون معصومون.»؛ یعنی آنان دوازده نفرند؛ علی، حسن، حسین ونُه نفر
از آنها از نسل حسین(ع) میباشند، همگی امین و معصومند.(ینابیع الموده، ، ج
۳، ص۲۹۱ و ۳۵۶-۳۸۵
٫
)»
و وقتی قرآن می فرماید: ما اتاکم الرسول فخذوه بر طبق روایات اهل سنت بعد از پیامبر(ص) باید به سراغ اهل بیت(ع) برویم.
آقای
محمدی فام افزودند: ما در علم کلام اثبات عقاید داریم که قرآن و روایات
شیعه است و به روایات اهل سنت کاری نداریم ولی وقتی ایجاد شبهه می کنند
باید از دو چیز استفاده کرد که مورد قبول آنها باشد.۱ـ عقل ،۲ـ نقل
امام رضا(ع) وقتی می خواهد جواب شبهات دیگر فرق و ادیان را بدهد از کتب خودشان بحث می کند.
در
جلسه گذشته بیان شد که ابن تیمیه می گوید توسل حرام است و تنها در یک حالت
جایز است که فردی که به آن متوسل می شویم زنده باشد؛ ما در جواب ابن تیمیه
می گوئیم توسل ریشه قرآنی دارد و خدا در قرآن می فرماید: «وَ لَوْ
أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ
اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیما / و
اگر این مخالفان، هنگامى که به خود ستم مىکردند (و فرمانهاى خدا را زیر پا
مىگذاردند)، به نزد تو مىآمدند و از خدا طلب آمرزش مىکردند و پیامبر هم
براى آنها استغفار مىکرد خدا را توبه پذیر و مهربان مىیافتند (سوره نساء،
آیه ۶۴)»
این آیه صراحتاً توسل به پیامبر پس از وفات ایشان را بیان
نمی کند، اگر ما بخواهیم اثبات کنیم آیات گوناگون ارجاع به اهل بیت(ع) را
بیان می کنیم که پس از رحلت پیامبر(ص) نیز می توان به ایشان توسل کرد.
اما
زمانی می خواهیم رفع شبهه کنیم و با ادله اهل سنت باید آن را اثبات کنیم.
قرآن توسل به پیامبر(ص) را پس از وفات ایشان نه نفی می کند و نه اثبات می
کند و ساکت است در برابر این موضوع؛ شیعه به سراغ روایات اهل بیت می رود و
اهل سنت به سراغ سلف صالح می روند؛ در واقع یکی از مبانی فکری ابن تیمیه
رجوع به روایات است اما روایاتی که خودشان قبول دارند؛ مانند : ابوبکر پس
از رحلت رسول خدا(ص) خودش را به منزل پیامبر رسانده وارد
مسجد شد و
با هیچ کس سخن نگفت. نزد دخترش عایشه رفت و بدن پیامبر را مشاهده کرد که در
بُردى پیچیدهاند، کنار بدن رسول الله(ص) نشست پارچه را از صورت پیامبر(ص)
کنار زد و خودش را روى بدن انداخت و بوسید و گریه کرد و خطاب به آن حضرت
گفت: اى رسول خدا، زندگى و مرگت پاک و طاهر و با برکت بود. با مرگ تو وحى
الهى براى همیشه قطع شد. مقام و شأن تو برتر از توصیف است و اجازه گریه
نمىدهد و اگر مرگ تو در اختیار ما بود، با جان های خود از مرگت جلوگیرى
مىکردیم. اى پیامبر خدا، در پیشگاه پروردگارت ما را یاد کن و فراموش نفرما.
(الدرر السنیّه فى الردّ على الوهابیه، ص ۳۴، ط. مکتبه ایشیق، استانبول،
۱۳۹۶ در ط. مصر ۳۶، سیره زینى دحلان، در حاشیه سیره حلبى، ج ۳، ص ۳۹۱، چاپ
مصر.
)
در واقع این روایت نشان می دهد سلف صالح پس از رحلت پیامبر(ص) به ایشان متوسل شده اند.
وی
همچنین درباره آیه « و لا تصل علی احد منهم مات ابداولا تقم علی قبره انهم
کفروا بالله و رسوله و ماتوا و هم فاسقون/ و هرگز بر هیچ یک از آنها که
بمیرد نماز نخوان و بر سر گورش نایست چرا که آنان به خدا و رسولش کافر
بودند و در حال فسق مردند(سوره توبه، آیه ۸۴)» اظهار داشتند: این آیه جواز
توسل در زیارت را نمی دهد و فقط بیان می کند پیامبر(ص) بر سر مزار آنها می
رفته و برایشان دعا می خوانده؛ این آیه تأیید کننده این مطلب است که می
توان مؤمنین را زیارت کرد و البته اهل سنت با این موضوع نیز مخالف هستند و
دلایل آنها سوره تکاثر است که خداوند می فرماید: «الهکم التکاثر / تفاخر و
افزون طلبی شما را سرگرم ساخت، حتی زرتم المقابر / تا وقتی که به دیدار
گورها رفتید(سوره تکاثر، آیات ۱و۲)» که شأن نزول این آیات کاملاً متفاوت
است از زیارت قبور مومنین.
البته اکثر علمای اهل سنت زیارت و توسل
را قبول دارند مانند صوفیه و حنفیه که آنچه را ما برای امام معصوم قائل
هستیم آنها برای شیوخ خود قائلند. و کتب زیادی نیز در رد ابن تیمیه نوشته
اند.
قول و فعل و تقریر امام معصوم برای ما حجت است پس زیارت قبور مؤمنین نیز حجت است.
ایشان
متذکر شدند بحث دیگری که وهابیت در آن ایجاد شبهه می کند بحث تبرک است؛
آیا اصلاً تبرک ریشه قرآنی دارد؟ ما تبرک را از روایات اهل بیت(ع) گرفتیم
اما آیا در قرآن هم وجود دارد؛ قرآن در این زمینه می فرماید: «اذهبوا
بقمیصی هذا فالقوه علی وجه ابی یات بصیراً و اتونی باهلکم اجمعین / این
پیراهن مرا ببرید و بر صورت پدرم بیفکنید تا بینا شود و کسان خود را همگی
نزد من آورید. (سوره یوسف ، آیه ۹۳)» در این آیه بیان می کند پیراهن حضرت
یوسف باعث شد حضرت یعقوب بینا شود و شفا پیدا کند پس تبرک در قرآن هم بیان
شده و البته جواب هم می دهد. هر چیزی وسیله ای می خواهد تبرک جستن هم نوعی
وسیله است.
در آیه دیگری خدا می فرماید: « و تخذوا من مقام ابراهیم
مصلی/ و گفتیم مقام ابراهیم را محل نماز قرار دهید(سوره بقره، آیه ۱۲۵)» یک
روزی حضرت ابراهیم(ع) در این مکان نماز خوانده است و خداوند امر می کند در
این مکان نماز بخوانید واین نمونه دیگر از تبرک در قرآن است.
حال
این سؤال مطرح می شود که ضریح مطهر حضرت ابا عبدالله(ع) که هنوز به حرم
ایشان برده نشده، چرا به آن تبرک می جوئیم؟ چند دلیل بیان می کنم که می
تواند قانع کننده باشد. بحثی در علوم دینی مطرح است که چیزی اعتبار دارد به
سبب آنچه قبلاً بوده است و چیزی اعتبار دارد به سبب آنچه قرار است باشد.
در قرآن آمده است: «انی ارانی اعصر خمرا/ انگور برای شراب می فشارم(سوره
یوسف، آیه۳۶)» در واقع در خواب انگور دیده بوده است ولی چون شراب می شود می
گوید شراب می فشارم.
در رابطه با یتیم نیز در قرآن آمده است«فان
انستم منهم رشدا فادفعوا الهیم اموالهم / پس اگر در آنها رشد یافتید مالشان
را به آنها بدهید(سوره نساء،آیه ۶)» و یا درباره قوم نوح می فرماید:«و لا
یلدوا الا فاجراً کفارا / و جز پلید کار ناسپاس نمی زایند (سوره نوح،آیه
۲۷)» و اینها همه به اعتبار ما یکون است یعنی قرار است بعداً باشد.
در
مورد این ضریح هم بهمین گونه است چون قرار است به حرم امام حسین(ع) برود
ما تبرک می جوییم. پیامبر(ص) هم به اعتبار مایکون حنجر ابا عبدالله را که
قرار است در راه خدا بریده شود می بوسد.
حتی با اینکه ما شیعیان
اعتقاد داریم امکان دارد بدأ حاصل شود که یکی از عقاید مهم شیعه است و ممکن
است آنچه در لوح محفوظ نوشته شده تغییر کند و اصلاً کربلایی پیش نیاید ولی
باز هم پیامبر(ص) به اعتبار ما یکون گلوی حضرت سید الشهداء را می بوسد.
دلیل
دیگر روایتی از امام صادق(ع) است که می فرماید: آیا دین چیزی غیر از جب
است(الخصال ـ ص۲) ؛ ما اعتقاد داریم محبت اهل بیت(ع) یکی از ستونهای تشیع
است که لوازمی دارد وقتی به چیزی محبت داریم از لوازم محبت آن است که به
آنچه که متعلق به محبوب است احترام بگذاری. از لوازم محبت به امام حسین(ع)
احترام به ضریح ایشان است.
دلیل دیگر عشق است که در مذهب ما عشق بسیار پررنگ است و این موضوع هم از عشق به اباعبدالله نشأت می گیرد.
و
دلیل دیگر پیروی از علما است چون علمای ما اینگونه رفتار کرده اند پس
پیروی از ایشان جایز است. اگر اثبات هم نشد حرام نیست ما رجاءً این کار را
انجام می دهیم که انشاء الله قبول است و بحث رجاء در مستحبات بسیار متداول
است.
آیت الله بهجت می فرماید: زیارت هر کدام از مشاهد شریفه زیارت
همه ایشان است برخی آنقدر ضعیف هستند که در بوسیدن ضریح ایشان شک دارند.
آقایی
به مرحوم شیخ انصاری که در حال زیارت بودند وضریح را می بوسیدند اعتراض
کرد و گفت دیگر شما چرا اینکار را انجام میدهید و مرحوم دربندی که آنجا
بودند می گویند کار شما برای مردم حجت است وقتی به حرم حضرت عباس(ع) می
روید ضریح را ببوس، شیخ انصاری در جواب ایشان فرمود: عتبه در را می بوسم که
گرد و خاک پای زوار است.
در یکی از زیارات حضرت سید الشهدا آمده
است ضریح را از چهار طرف ببوسید. و در فقه شیعه نیز آمده است به مشاهد
شریفه که می روید عتبه در را ببوسید.
ما خیلی از عقایدمان را مجبور
نیستیم برای وهابیت اثبات کنیم به نظر آنها گریه بر امام حسین تا قیامت عبث
است و ما هم تا قیامت این کار را انجام می دهیم.