دوازدهمین جلسه از سلسله درس گفتارهای عقاید امامیه / وحی و انواع آن

حقیقت وحی در واقع ارتباط با عالم غیب است و غیر از پیامبر(ص) کسی نمی تواند چنین ارتباطی داشته باشد، آیت الله سبحانی در این باره می فرماید: آگاهی ویژه ایست که خدا آن را در اختیار پیامبران قرار داده است تا پیامهای الهی را به بشر برسانند. علامه طباطبائی نیز می فرمایند: شعور و درک ویژه ای است در باطن پیامبران که درک آن برای دیگران ممکن نیست.

با توجه به این تعاریف لغوی و اصطلاحی از وحی، وحی در قرآن دوگونه بیان شده است….

بسم الله الرّحمن الرّحیم

الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى حِلْمِهِ بَعْدَ عِلْمِهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى طُولِ أَنَاتِهِ فِی غَضَبِهِ وَ هُوَ قَادِرٌ [الْقَادِرُ] عَلَى مَا یُرِیدُ الْحَمْدُ لِلَّهِ خَالِقِ الْخَلْقِ بَاسِطِ الرِّزْقِ فَالِقِ الْإِصْبَاحِ ذِی الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ وَ الْفَضْلِ [وَ التَّفَضُّلِ‏] وَ الْإِنْعَامِ [الْإِحْسَانِ‏] الَّذِی بَعُدَ فَلا یُرَى وَ قَرُبَ فَشَهِدَ النَّجْوَى تَبَارَکَ وَ تَعَالَى
سپاس خداى را بر بردبارى‏اش پس از دانشش به نافرمانى بنده،و سپاس خداى را بر عفوش پس از قدرتش بر عقاب،و و سپاس خداى را بر طول بردبارى‏اش در وقت خشم،و حال آنکه او بر آنچه بخواهد تواناست.سپاس خداى را که آفریننده آفریدگان‏ گسترنده روزى،شکافنده سپیده،داراى عظمت و بزرگوارى و احسان و نعمت‏بخشى است‏ خدایى که از دیدگان دور است پس دیده نمى‏شود،و به جانها نزدیک است پس شاهد گفتگوهاى پنهان است،فرخنده و برتر است (مفاتیح الجنان ـ دعای افتتاح ـ اعمال هر شب ماه مبارک رمضان)
اللَّهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّمْ وَ زِدْ وَ بَارِکْ عَلَى الْإِمَامَیْنِ الْهُمَامَیْنِ التَّامَّیْنِ السَّیِّدَیْنِ السَّنَدَیْنِ الْفَاضِلَیْنِ الْکَامِلَیْنِ الْعَادِلَیْنِ الْعَالِمَیْنِ‏ الْعَامِلَیْنِ الْأَوْرَعَیْنِ الْأَظْهَرَیْنِ الشَّمْسَیْنِ الْقَمَرَیْنِ الْکَوْکَبَیْنِ النُّورَیْنِ النَّیِّرَیْنِ وَارِثَیِ الْمَشْعَرَیْنِ وَ أَهْلَیِ الْحَرَمَیْنِ کَهْفَیِ التُّقَى غِوْثَیِ الْوَرَى بَدْرَیِ الدُّجَى طَوْدَیِ النُّهَى عِلْمَیِ الْهُدَى الْمَدْفُونَیْنِ بِسُرَّمَنْ‏رَأَى کَاشِفَیِ الْبَلْوَى وَ الْمِحَنِ صَاحِبَیِ الْجُودِ وَ الْمِنَنِ الْإِمَامَیْنِ بِالْحَقِّ أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّقِیِّ وَ أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ الْعَسْکَرِیِّ صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ سَلَامُهُ عَلَیْهِمَا.
جلسه امشب نثار امام هادی(ع) و تلاوت قرآن جزء ۱۲ تقدیم به پیشگاه این امام همام می شود. اگر چه در این صلوات، خواجه نصیر امام هادی(ع) و امام عسگری(ع) را با هم ذکر کرده اند ولی جلسه ما نثار امام هادی(ع) است. در طول ماه مبارک رمضان هم جلسه هفتگی برگزار نمی شود و انشاءالله بعد از ماه مبارک رمضان ادامه مباحث را در جلسه سیزدهم خواهیم داشت.
در جلسه گذشته سئوالی مطرح شد مبنی بر اینکه آیا اولین شریعت، شریعت نوح بوده است؟ قبل از او شریعتی وجود نداشته است؟ تکلیف مردم در این میان چه بوده؟ پاسخ: در جلسه گذشته پاسخ اجمالی به این سئوال داده شد که در این جلسه آن را به طور مفصل بیان می کنیم. شریعت به معنای دین جامع (نظام کامل و جامع اخلاقیات و اعتقادات) وجود نداشته است دستورهای متفرقه ای بوده که از طرف خداوند نازل شده بود که مردم موظف به اطاعت بودند.
در قرآن کریم آیه ای است که بسیار کلیدی است، خداوند در این آیه می فرماید:« انَّا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ کَمَا أَوْحَیْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِیِّینَ مِن بَعْدِهِ وَأَوْحَیْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإْسْحَقَ وَیَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَعِیسَى وَأَیُّوبَ وَیُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَیْمَانَ وَآتَیْنَا دَاوُودَ زَبُورًا / ما به تو وحی کردیم همچنان که به نوح و پیامبران بعد از او وحی کرده ، ایم و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و سبطها و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی کرده ایم و به داود زبور را ارزانی داشتیم(سوره نساء، آیه ۱۶۳)» آغاز وحی تشریعی از زمان حضرت نوح بیان شده است.
مرحوم علامه طباطبائی در المیزان می فرماید: نوح اولین پیامبری بود که کتاب و شریعت آورد. (ترجمه المیزان ـ ج ۵، ص۲۲۸) در تفسیر جلاءالازهان و جلاء الاحزان که یک تفسیر شیعی است از جرجانی نقل می کند که نوح اولین پیامبری بود که صاحب شریعت بود. (جلاء الازهان و جلاء الاحزان ، ج۲، ص۳۰۹)
مرحوم حسنی در تفسیر خود که یکی دیگر از تفاسیر شیعی است می گوید: علت ذکر نوح بعنوان اولین نفر در این آیه این است که چون او اولین پیامبر صاحب شریعت بوده است. (دقائق التأویل و حقائق التنزیل، ص۱۰۹)
شیخ حر عاملی در تفسیر عاملی (تفسیر شیعی) علت اینکه در این آیه اسم نوح در ابتدا برده شده است را اینگونه بیان می کند: زیرا او پس از طوفان و خرابیِ عالم ابوالبشر ثانی است  و نیز وی اولین پیغمبر دارای دین بوده است.(تفسیر عاملی، ج۳، ص۱۷۰) دیگران نیز اکثراً این را گفته اند.
در این جلسه پیرامون وحی مطالبی را بیان خواهیم کرد.
وحی در لغت:
اشاره سریع؛ هر آنچه به دیگری القا کنی یا بفهمد البته با خصوصیت سریع بودن و مخفی بودن. راغب در مفردات بیشتر به معنی اشاره توجه می کند. طبرسی در مجمع البیان، وحی را القاء معنی بطور مخفی می داند و بر مخفی بودن آن تأکید دارد. صاحب قاموس قرآن در جلد ۷، ص۱۹۰ می گوید مجموع الهام و اشاره می شود تفهیم خفی (در گوشی صحبت کردن).
وحی در اصطلاح:
ارتباط معنوی است که برای پیامبران الهی جهت دریافت پیام آسمانی از راه اتصال به غیب برقرار می شود و جز آنان هیچکس توانایی چنین دریافتی ندارد.(سایت مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات /andishe qom.com/) پس حقیقت وحی در واقع ارتباط با عالم غیب است و غیر از پیامبر(ص) کسی نمی تواند چنین ارتباطی داشته باشد. آیت الله سبحانی در این باره می فرماید: آگاهی ویژه ایست که خدا آن را در اختیار پیامبران قرار داده است تا پیامهای الهی را به بشر برسانند. (منشور عقاید امامیه، ص۱۰۷، اصل ۶۰)
علامه طباطبائی نیز می فرمایند: شعور و درک ویژه ای است در باطن پیامبران که درک آن برای دیگران ممکن نیست. (المیزان، ج ۲، ص۱۶۱) با توجه به این تعاریف لغوی و اصطلاحی از وحی، وحی در قرآن دوگونه بیان شده است. گاهی به معنی لغوی به کار رفته و در جایی دیگر به معنی اصطلاحی استفاده شده است.
معنای لغوی وحی در قرآن.
۱ـ « إِذْ یُوحِى رَبُّک إِلى الْمَلَئکَهِ أَنى مَعَکُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِینَ ءَامَنُواسأُلْقِى فى قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْب فَاضرِبُوا فَوْقَ الأَعْنَاقِ وَ اضرِبُوا مِنهُمْ کلَّ بَنَانٍ / (به خاطر بیاورید ) موقعى را که پروردگارت به فرشتگانى وحى کرد من با شما هستم کسانى را که ایمان آورده‏اند ثابت قدم بدارید ، بزودى در دلهاى کافران ترس و وحشت مى‏افکنم ضربه‏ها را بر بالاتر از گردن ( بر سرهاى دشمنان ) فرود آرید و دست و پاى آنها را از کار بیندازید. (سوره انفال، آیه ۱۲) » در اینجا وحی به معنی الهام است.
۲ـ «وَ أَوْحَیْنَاإِلى أُمّ‏ِ مُوسى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فى الْیَمّ‏ِ وَ لا تخَافى وَ لا تحْزَنىإِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَ جَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسلِینَ‏ / ما به مادر موسى الهام کردیم که او را شیر ده ، وهنگامى که بر او ترسیدى وى را در دریا (نیل ) بیفکن ، و نترس و غمگین مباش که ما او را به تو باز مى‏گردانیم ، و او را از رسولانش قرار مى‏دهیم. (سوره قصص ، آیه ۷)» در این آیه نیز باز هم منظور از وحی الهام است.
۳ـ « وَ لا تَأْکلُوا مِمَّا لَمْ یُذْکَرِ اسمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسقٌوَ إِنَّ الشیَطِینَ لَیُوحُونَ إِلی أَوْلِیَائهِمْ لِیُجَدِلُوکُمْوَ إِنْ أَطعْتُمُوهُمْ إِنَّکُمْ لمَُشرِکُونَ‏/ از ذبحی که نام خدا بر آن یاد نشده مخورید که عصیان است ، دیو نهادان به دوستان خود القا می‏کنند تا با شما مجادله کنند اگر اطاعتشان کنید مشرک خواهید بود (سوره انعام، آیه ۱۲۱)» چون برای شیطان استفاده شده به آن وسوسه می گوئیم (القاء خفی).
۴ـ « وَ أَوْحى‏ رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذی مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یَعْرِشُونَ / و پروردگارت به زنبور عسل وحی کرد ( در طبیعت وی شوق و توان این عمل را قرار داد ) که از کوه ها و درختان و از داربست هایی که می زنند خانه هایی ( به تناسب حال خود ) فراگیر. (سوره نمل، آیه ۶۸)» در این آیه مراد از وحی الهام غریزی است که گاهی از آن به وحی تکوینی نیز تعبیر می شود که از دید بنده این تعبیر اشتباه است. در بیشتر موارد بیان شده است وحی را دو نوع معرفی می کنند، وحی تشریعی که برای پیامبران استفاده می شود و وحی تکوینی و برای آن این آیه« وَ أَوْحى‏ رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذی مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یَعْرِشُونَ(سوره نمل، آیه ۶۸)» را مثال می زنند که صحیح نمی باشد زیرا وقتی چیزی را به دو قسم مختلف تقسیم می کنیم آنچه که تقسیم شده باید در هر دو قسم به یک اعتبار باشد به طور مثال می گوئیم هیأت ها دو گونه اند یا هفتگی یا دهگی؛ هر دو اینها هیأت هستند که به دو نوع تقسیم شده اند، یا می گوئیم انسان دو گونه است یا زن است یا مرد؛ پس هم زن انسان است و هم مرد انسان است. وقتی می گوئیم وحی دو گونه است نمی شود این طور بیان کرد که در وحی تکوینی به معنی لغوی است و در وحی تشریعی در معنی اصطلاحی به کار رفته است. وقتی می گوئیم وحی بر دو قسم تشریعی و تکوینی است. اگر معنی لغوی وحی را بیان می کنیم پس در هر دو قسم باید لغوی باشد و اگر وحی را از لحاظ اصطلاحی تقسیم می کنیم باید هر دو قسم اصطلاحی باشد. اشتباهی که آقایان نویسنده می کنند در این است که وحی تکوینی را اراده معنای لغوی می کنند و وحی تشریعی را اراده معنای اصطلاحی می کنند و این غلط است که مشهور شده است، لذا ما درباره این آیه می گوییم الهام غریزی. هر جا وحی در مبحثی غیر از پیامبران به کار رفته است همه در معنای لغوی است و وحی اصطلاحی فقط درباره پیامبران به کار می رود.
معنای اصطلاحی وحی در قرآن:
تمام آیاتی که بحث وحی بر پیامبران الهی را مطرح می کنند.
ـ «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن کَانَ یَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَدًا / بگو من هم مثل شما بشرى هستم و[لى] به من وحى مى‏شود که خداى شما خدایى یگانه است پس هر کس به لقاى پروردگار خود امید دارد باید به کار شایسته بپردازد و هیچ کس را در پرستش پروردگارش شریک نسازد (سوره کهف ، آیه ۱۱۰)»
ـ « وَ أَوْحَیْنا إِلى‏ مُوسى‏ أَنْ أَلْقِ عَصاکَ فَإِذا هِیَ تَلْقَفُ ما یَأْفِکُونَ / ( ما ) به موسی وحی کردیم که: «عصای خود را بیفکن!» ناگهان (بصورت مار عظیمی در آمد که ) وسایل دروغین آنها را بسرعت برمی گرفت. (سوره اعراف، آیه ۱۱۷)»
ـ «ثُمَّ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّهَ إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَ / سپس به تو وحی کردیم که از آیین ابراهیم ( راه و روش او در پذیرش توحید ، مبارزه با شرک و اصول دین او و امّهات فروع شریعتش ) پیروی کن ، زیرا او حق گرا بود و از مشرکان نبود.  (سوره نحل، آیه ۱۲۳)»
بسیار مهم است که بدانیم شاکله اصلی بحث چیست؟ شبهه ای که در اوایل انقلاب در  این زمینه مطرح کرده بودند و هنوز هم گاهی آن را بیان می کنند همین مسئله است؛ می گویند نگوئید امام خمینی بلکه بگوئید آیت الله خمینی، در پاسخ به این شبهه باید گفت: آنجا که می گوئیم امام حسین معنی امام در معنای اصطلاحی آن است ولی وقتی می گوئیم امام خمینی معنی امام در معنای لغوی آن را قصد می کنیم و امام یعنی پیشوا و رهبر.
اقسام وحی اصطلاحی یا وحی تشریعی
در قرآن کریم آیه ای آمده است که در آن انواع وحی بیان شده است: « وَ ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْیاً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولاً فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ ما یَشاءُ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکیمٌ / و هر گاه به انسان نعمتی عطا کنیم ( از ما ) روی می گرداند و خود را دور می کشد ، و چون شر و ضرری به او رسد مشغول دعای
مصرّانه و گسترده می گردد. (سوره شوری، آیه ۵۱)»
در ابتدای آیه که فرموده است: « وَ ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْیاً» وحی به معنی لغوی در آن بکار رفته است، یعنی اشاره سریع. علامه می فرماید: مفعول مطلق نوعی است که یک نوع از تکلم را می رساند. در ادامه آیه از انواع وحی صحبت می کند: « أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولاً» وحی در این قسمت از آیه در معنی اصطلاحی آن بکار رفته است. با توجه به انتهای آیه « فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ ما یَشاءُ» هر سه حالت بیان شده در آیه نوعی از وحی است. (ترجمه المیزان ـ ج ۱۸ـ ص۱۰۷)
پس بر طبق این آیه سه حالت برای وحی تشریعی یا اصطلاحی داریم:
۱ـ سخن گفتن خفی بدون هیچ واسطه؛ خدا مستقیم وحی را بر دل پیامبر می فرستد که از آن به الهام به قلب تعبیر می شود. بر بسیاری از پیامبران الهی اینگونه وحی می شده است و در قرآن کریم نمونه هایی از این نوع وحی بیان شده است مانند: « فَأَوْحَیْنا إِلَیْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا فَإِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ فَاسْلُکْ فیها مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَ أَهْلَکَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَ لا تُخاطِبْنی‏ فِی الَّذینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ / پس به او وحی کردیم که کشتی را در حضور ما و به وحی ما (مطابق طرح ما ) بساز ، پس چون فرمان ما ( داوری قطعی ما درباره کفّار ) دررسد ، و آب از تنور بجوشد ، پس از هر حیوانی دو فرد جفت یکدیگر ( نر و ماده ) و نیز خاندان خود را ( خاندان ایمانی شامل گروندگانت را ) جز آن کس که گفتار ما درباره ( هلاک ) او گذشته ( زن و یکی از پسرانت ) در آن کشتی راه ده ، و در حق کسانی که ستم ورزیده اند با من سخن مگو ( شفاعت مکن ) زیرا آنان محکوم به غرقند. (سوره مومنون، آیه ۲۷)»
۲ـ از وراء یک حجاب با پیامبر ارتباط دارد که بر دو گونه است: ۱ـ در بیداری مانند حضرت موسی، قرآن می فرماید: « فَلَمَّا أَتاها نُودِیَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَهِ الْمُبارَکَهِ مِنَ الشَّجَرَهِ أَنْ یا مُوسى‏ إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ / پس چون موسی به نزدیک آتش آمد ، از جانب راست آن وادی ، در آن قطعه زمین پربرکت ، از آن درخت ( که در آنجا بود ) ندا داده شد که ای موسی ، به یقین منم خدای یکتا ، پروردگار جهانیان. ( سوره قصص، آیه ۳۰)» علامه در این باره می گوید: بعضی گفته اند یعنی صدا را می شنود ولی کسی را نمی بیند (خود صدا حجاب است).
۳ـ در خواب؛ مانند حضرت ابراهیم، قرآن نیز در این باره می فرماید: « فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قالَ یا بُنَیَّ إِنِّی أَرى‏ فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى‏ قالَ یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنی‏ إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرینَ / پس چون پسر با او به حد کار و کوشش رسید ، گفت: ای فرزند خردسالم ، من مرتب در خواب می
بینم که تو را سر می برم ( کارد بر حلقومت می کشم ) ، پس بنگر چه نظر می دهی. گفت: ای پدر ، آنچه را مأمور می شوی انجام ده ، که به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت. (سوره صافات، آیه ۱۰۲)» خواب برای انسانهای عادی حجت نیست برای انسانهای عادی قرآن و سنت حجت است، اما خواب یکی از هفتاد نشانه پیامبری است و در مورد ایشان برعکس است و دیدن خواب برای آنها حجت است.
۴ـ وحی از طریق ارسال رسل (فرشته): خداوند در قرآن می فرماید: «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمینُ/ عَلى‏ قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرینَ / روح الامین آن را فرود آورده ، بر قلب تو تا از بیم دهندگان باشی.(سوره شعرا، آیات ۱۹۴و ۱۹۳)».
وحی بر پیامبر اسلام(ص)
۱ـ فرشته را در صورت فرشته می دیدند؛ یعنی حضرت جبرئیل را به همان شمائل اصلی فرشته می دیدند که علما بیان کرده اند این اتفاق فقط دو بار تکرار شده است « وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَهً أُخْرَى/ و قطعا بار دیگرى هم او را دیده است (سوره نجم، آیه۱۳)»
۲ـ جبرئیل را به صورت انسان می دیدند و مردم هم گمان می کردند که ایشان یکی از بادیه نشینان است. جبرئیل به صورت مردی به نام دحیه کلبیه ظاهر می شده است روزی که در مسجد در نزد پیامبر(ص) حضور داشتند حضرت امیر بر ایشان وارد شدند، جبرئیل ایشان را بسیار احترام نمود؛ پیامبر (ص) پرسیدند مگر او را می شناسی؟ جبرئیل فرمود: این آقا (حضرت علی(ع)) استاد ما بوده است، وقتی خدا مرا خلق کرد نمی دانستم او را چطور صدا بزنم، این مرد به ما یاد داد چگونه خدا را بخوانیم.
۳ـ فرشته بدون اینکه رؤیت شود وحی را بر قلب ایشان القاء معنا می کرد.
۴ـ گاهی صدایی چون زنگ شتر در گوش ایشان صدا می کرد و این سخت ترین نوع وحی بر پیامبر(ص) بوده است و بطوری که گاهی که در زمستان این نوع وحی نازل می شد پیامبر(ص) عرق می کردند. می گویند آیات کلیدی و مهم و حساس در این موقع نازل می شده است.
حقیقت و ماهیت وحی
بر طبق نظر علما ماهیت و حقیقت وحی برای ما قابل درک و لمس نیست و از جنس غیب است و ما نمی فهمیم چون ما مادی هستیم و وحی غیر مادی است ولی اجمالاً می دانیم که نوعی ارتباط معنوی است که از این ارتباط آگاهی و یقین بدست می آید، یعنی بر اثر وحی بر پیامبر یک سری مطالب فرستاده می شود و پیامبر از آن آگاه می شود و علم نسبت به آن پیدا می کند و درباره آن مسائل یقین حاصل می کند.
البته ما بحثی داریم مبنی بر اینکه شیاطین اجازه ورود به حریم وحی را ندارند و آن به خاطر این یقین است که پیامبر پس از دریافت از وحی دارد، خدا خصوصیت یقین را ضمیمه علم می کند لذا پیامبر(ص) وقتی که وحی را دریافت می کند نسبت به آن یقین حاصل می کند.
ماهیت و حقیقت وحی از نظر قرآن
قرآن سه حالت را برای ماهیت و حقیقت وحی بیان می کند:
۱ـ از جنس قول و سخن است، « إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ / همانا این سخن رسول بزرگوار است (سوره تکویر آیه ۱۹)» رسول کریم منظور حضرت جبرئیل است.
۲ـ پند نوشته شده است؛ مانند الواحی که بر حضرت موسی فرستاده شد. «وَ لَمَّا سَکَتَ عَنْ مُوسَى الْغَضَبُ أَخَذَ الْأَلْواحَ وَ فی‏ نُسْخَتِها هُدىً وَ رَحْمَهٌ لِلَّذینَ هُمْ لِرَبِّهِمْ یَرْهَبُونَ / و چون خشم از موسی فرو نشست ، الواح ( تورات ) را برگرفت و در نوشته آن هدایت و رحمت بود برای کسانی که از پروردگارشان بیم دارند. (سوره اعراف، آیه ۱۵۴)».
در جای دیگری نیز خدا می فرماید: « کَلَّا إِنَّهَا تَذْکِرَهٌ / فَمَن شَاء ذَکَرَهُ / فِی صُحُفٍ مُّکَرَّمَهٍ / زنهار [چنین مکن] این [آیات] پندى است ، تا هر که خواهد از آن پند گیرد، در صحیفه‏هایى ارجمند (سوره عبس ، آیات ۱۱ تا ۱۳)»
۳ـ ادراک قلبی؛ خداوند در قرآن می فرماید: «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمینُ/ عَلى‏ قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرینَ / روح الامین آن را فرود آورده ، بر قلب تو تا از بیم دهندگان باشی.(سوره شعرا، آیات ۱۹۴و۱۹۳)»
هر سه این موارد محصولی جزء علم ندارد که با یقین همراه است.
در جلسه بعد از ماه مبارک رمضان (جلسه سیزدهم) موارد زیر بیان خواهد شد:
۱ـ تفاوت وحی و نقل که بسیار مهم و بحث علمی است.
۲ـ رابطه موجود مادی و مجرد چگونه امکان پذیر است؟
۳ـ تفاوت وحی با رویای صادقه و مکاشفه چیست؟
۴ـ اگر کسی ادعای پیامبری داشت و ادعا کرد به او الهام می شود و حتی کرامات و معجزات داشت، تکلیف چیست؟
۵ـ آیا پیامبران نابغه های بشری هستند و این حالات نفس آنان است که شکوفا شده است.

رزومه

دکتر حسین محمدی فام متولد سال ۱۳۵۸ در تهران می باشد که تحصیلات خود را در رشته الهـیات و معارف اسلامی گذرانده است. کارشـناسـی علوم قرآن و حدیـث، کارشــناسـی ارشد تفسیــر قرآن و

دکتـری تخصـصـی مذاهـب کلامـی، مقاطع تحصیـلی ایشـان اسـت.

وی از نـوجــوانـی به مـــداحـی اهـل بـیـت علیـهم الـسـلام‌ پـرداخـتـه و

هم اکنون مدیر هیأت (حسینیه) و مجموعه مذهبی فرهنگی روضة الشـهدا است.سخنرانی، تـدریس دانشـگاه، مدیریت کانال تـلگرامی “مـداحـی عالـمـانـه”  و کـانـال تـخـصـصـی “عـقـائد امامیه” ، مـشـاوره

مـــذهـبـی و خــانـوادگـی، ســرودن شـعـر و تــربـیـت شـاگـرد، از دیــگــر

فعالیت های ایشان است.

love making pics indianpornvideos.pro tamil aunty nude photo indian sex 3gb indiansexgate.pro tamil xxx indian sexy hd video hd dirtyindianporn.mobi college girls xnxx sex vedios kowalsky freesexyindians.pro sesvidio sex videos in tamil nadu indiansexpussy.pro forced defloration
free desi sex scandal indiansexmovies.mobi bur ki chudai naked kerala hindisexmovies.pro mumbai hotel sex indian girl ki chut originalindianporn.mobi sex videosfreedownloads xnxx condom justindianporn.pro x videos beautiful porn videos live imhoporn.com real pornhub xvideos best porn videos machine porneff.com redwap indian porn

تلفن روابط عمومی روضة الشهدا:   09329431910

تلفن کانون فرهنگی روضة الشهدا: 02144431828

تلفن مرکز نیکوکاری روضة الشهدا: 02144431463

 

کلیه حقوق محفوظ است

Template Design:Dima Group