هفتادمین جلسه از سلسله درس گفتارهای عقاید امامیه / اثبات امامت امیرالمؤمنین علی(ع) ۱۴

متاسفانه جریانی در شیعه بوجود آمده که مردم را به سمت معجزات و کرامات سوق می دهد و این موضوع را از دیگر موارد پر اهمیت تر جلوه می دهد. علمای ما این موضوع را قبول ندارند. اخبار غیبی فقط نشانه است و نیز معجزات یکی از دلایل افضلیت مولاست ولی دلیل بر امامت نیست.

 
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین، اَلحَمدُلله الاوَّل بلا اول کان قبله و الاخر بلا اخر یکون بعدَهُ الذی بعد فلا یرى وقرب فشهد النجوى تبارک وتعالى ثم صلاه وسلام علی سیدنا ونبینا العبد الموید والرسول مسدد المصطفی الامجد حبیب اله العالمین ابی القاسم محمد (ص) وعلی اهل بیت الطیبین الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین و اللعنه الدائم علی معاندیهم و مخالفیهم الی قیام یوم الدین آمین رب العالمین.
جلسهٔ هفتادم را در خدمت خواهران و برادران هستیم و جزء ۱۰ را خوانده و تقدیم به حضرت حجت بن الحسن(ع) می‌نماییم.
 
ولایت شاخه‌ای از توحید
 قالَ الامام المهدی (علیه السلام): «انّا نُحیطُ عِلْماً بِأنْبائِکُمْ، وَ لا یَعْزُبُ عَنّا شَیْىءٌ مِنْ أخْبارِکُمْ/ ما بر تمامى احوال و اخبار شما آگاه و آشنائیم و چیزى از شما نزد ما پنهان نیست. (احتجاج، ج ۲، ص۴۹۷؛ بحار الانوار، ج ۵۳، ‌ص ۱۷۵)» احاطه به معنی محیط بودن است؛ حضرت می‌فرمایند: ما به اخبار شما احاطه داریم مفهوم آن این است که ایشان به همه اخبار احاطه دارند.
دو نکته در این حدیث وجود دارد؛
نکته اول؛ جریان فکری در شیعه وجود دارد که برخی آن‌ها را تجدد طلب، اصلاح طلب دینی، مبارزان با خرافه، وهابیت شیعه، ‌ قرآنیون، روشنفکران دینی می‌نامند، که البته در بین خود این‌ها نیز اختلاف آراء وجود دارد. بعضی از این افراد با این دسته از روایات ما به مبارزه پرداختند و معقتدند که خدا فقط از اخبار انسان آگاه است اگر کسی بگوید امام زمان (عج) هم می‌داند که شما در اندورنی خانه‌تان چه می‌کنید؟ این در واقع یک صفت خدایی است که به ایشان داده‌اید و در نتیجه برای امام مقامی مافوق بشر قائل شده‌اید و این غلو است.
برخی از ایشان نیز ادله‌ای را در رد این احادیث بیان می‌کنند و می‌گویند خبر داشتن از گناه دیگران درست نیست.
این موضوعات از اینجا نشأت می‌گیرد که این افراد مقام حجت الهی، مظهر خدا بودن، امامت و ولایت را متوجه نشده‌اند. گمان می‌کنند که امام یک فرد عادی است که عالم‌تر وباسواد‌تر از دیگر افراد است و در این باره مقالاتی نوشته‌اند و امام را با توجه به آیاتی مانند این آیه «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن کَانَ یَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَدًا / بگو: من انسانی هستم همانند شما به من وحی می‌شود هر آینه خدای شماخدایی است یکتا هر کس دیدار پروردگار خویش را امید می‌بندد، بایدکرداری شایسته داشته باشد و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد (سوره کهف، آیه ۱۱۰)» یک انسان عادی دانسته‌اند و نتوانستند آن قسمت «یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ» را درک کنند که براساس یک سری مجموعه ویژگی‌هایی است که به امام وحی می‌شود و این را نتوانستند به درستی تبیین کنند. امام معصوم انسان است اما انسانی است که حجت خداست و مظهر صفات خداست و اصلا اگر اینگونه نباشد ولی نیست.
اگر امام زمان می‌خواهد ما را هدایت بکند، باید بداند که ما چه اعمال ورفتاری داریم و باید فضای معنوی ما را بداند و در مقابل نیز نباید به هیچ عالمی بگوییم در خلوتمان چه کردیم. عالمی هم نباید به خود اجازه دهد مگر به اذن امام معصوم ولو قدرتهایی هم داشته باشد از اندرونی من خبر دار شود. اما در مورد امام معصوم اینگونه نیست در واقع اگر نداند، نمی‌تواند امامت کند و در این مورد نیز روایات گوناگونی داریم که در این زمینه سند هستند و تعداد این‌ها به گونه‌ای است که از توا‌تر معنوی این‌ها مشخص می‌شود که حضرات معصومین از احوالات خیر وشر ما آگاه هستند و این منافاتی با توحید ندارد و در واقع جزئی از توحید است چرا که ولایت جزئی از توحید است نه در مقابل آن. خداوند معتال از احوالات ما آگاه است پس خلیفه خدا است یعنی کسی که کارهای مستخلف عنه را انجام می‌دهد امام معصوم خلیفه خداست برخی از علما هم مباحثی را در این زمینه مطرح کردند که اینکه گفته می‌شود نوع انسان خلیفه خداست اشکال جدی دارد. طبق اعتقاد شیعه خلیفه الله تنها حضرات معصومین (ع) هستند.
امام معصوم خلیفه خداست وکارهای خدایی در روی زمین می‌کندواگر غیر از این باشد دیگر خلیفه خدا نیست وتن‌ها فرق آن، این است که ذاتی نیست بلکه عرضی است و خدا به او اعطا کرده است خدا این علم را به امام زمان عطا کرده است که بداند ما چه کرده‌ایم.
آنچه که این دسته ازعلما می‌گویند در تناقض کامل با اصل دین و توحید است.
نکته دوم؛ درس اخلاقی است که از این حدیث می‌گیریم اینکه ما بدانیم که امام زمان بر تمام احوال ما آگاه است و خبرهای ما به حضرت می‌رسد دیگر ما هر کاری را انجام نمی‌دهیم. بسیاری از افرادی که در مسیر سلوک هستند وقتی به استادی می‌رسند که قدرتهای خاص دارد به اذن خداوند بیشتر از قبل مراقب رفتار و اعمال خودشان هستند. حال آنکه تمام احوالات ما بر امام زمان (عج) عرضه می‌شود و ایشان متوجه اعمال ما هستند.
 
امیرالمومنین (ع)؛ سید اهل بیت (ع) هستند
در جلسات گذشته افضلیت امیرالمومنین (ع) را بیان کردیم تا از این رهگذر به اثبات ولایت امیرالمومنین (ع) برسیم.
ادامه صفات نفسانی مواردی از جمله سبقت درایمان، اعلمیت و… در ادامه دیگر صفات را بیان می‌کنیم؛
 
صفت دهم؛ پاکی از گناهان
النوع العاشر: الطهاره من الذنوب قال سبحانه: «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً (الأحزاب، آیه۳۳)» و لما نزلت أدار النبی صلّى اللّه علیه و آله الکساء على علیّ و فاطمه و الحسن و الحسین، و قال: اللهمّ هؤلاء أهل بیتی فأذهب عنهم الرجس. کذا روته أمّ سلمه و غیر‌ها و لیس الآیه فی النساء و إلّا لأنّث الضمیر و للروایه المذکوره إذ قالت أمّ سلمه: أ لست من أهل بیتک؟ قال: إنّک على خیر، و کون ما قبل‌ها مختصّا بالنساء لا یمنع من اختصاص‌ها بهم لجواز الانتقال من خطاب إلى آخر، و حینئذ نقول: الذنب رجس، و کلّ رجس فهو منفیّ عن أهل البیت، فالذنب منفی عنهم، و هم مطهرون منه و علیّ علیه السّلام سیّدهم، فیکون مطهّرا من الذنوب.
این آیه یکی از دلایل قرآنی است برای تطهیر امام علی (ع) از گناهان، وقتی این آیه نازل شد حضرت رسول (ص) کساء را کشیدند بر سر پنج تن وگفتند: خدایا این‌ها اهل بیت من هستند، پس پلیدی ار از این‌ها دور کن (رجس هر نوع پلیدی است) هم‌ام سلمه این را نقل می‌کند هم غیر از ایشان نیز دیگران این روایت را نقل می‌کند و‌ام سلمه می‌گوید؛ اگر قرار بودآیه در مورد زنان پیامبر باشد باید ضمیر آن مونث می‌شد. در عربی اگر قرار باشد در مورد جماعتی از زنان صحبت کند باید ضمیر مونث به کار می‌برد. اگر تنها یک مرد در میان این گروه زنان باشد عرب از ضمیر مذکر استفاده می‌کند. پس این نظریه که اهل سنت می‌گویند این آیه در مورد زنان پیامبر (ص) است به دلیل همین قاعده عربی منتفی می‌شود. اگر در مورد زنان پیامبر بوده باشد پس نباید از ضمیر مذکر استفاده می‌شد.
ام سلمه به پیامبر (ص) می‌گوید؛ من جزء اهل بیت (ع) نیستم؛ پیامبر (ص) فرمودند تو بر خیری اما این خصوصیات اصحاب رجس فقط مختص اصحاب تحت الکساء است.
گناه هم نوعی رجس است و هر گونه رجس برطبق این آیه از اهل بیت (ع) نفی شده است از جمله گناه. اهل بیت (ع) بر طبق این آیه مطهرند و امیر المومنین (ع) هم سید اهل بیت (ع) هستند، پس امیرالمومنین (ع) از هر نوع گناهی مبری هستند.
 
صفت یازدهم؛ خبر‌های غیبی امیر المومنین (ع)
النوع الحادی عشر: إخباره بالمغیّبات
کإخباره عن نفسه الشریفه بالقتل فی شهر رمضان، و قوله للبراء بن عازب: «یقتل ولدی الحسین علیه السّلام و أنت حیّ لا تنصره» و کان کذلک. و قوله علیه السّلام لسعد بن أبی وقّاص حین قال: کم على رأسی من طاقه شعر؟: «إنّ فی بیتک لسخلا یقتل ابن رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله» و کان ابنه صبیا حینئذ.
و قوله: «بمعنى إخباره» عن خالد بن عرفطه: «لن یموت حتّى یقود جیش ضلاله حامل رایته حبیب بن جمار، فقام إلیه حبیب فقال: إنّی لک شیعه و إنّی لک لمحبّ، فقال: إیّاک أن تحمل‌ها، و لتحملن‌ها و تدخل بها من هذا الباب» و أشار إلى باب الفیل، فلمّا بعث ابن زیاد عمر بن سعد لعنهما اللّه لقتال الحسین علیه السّلام جعل على مقدّمته خالدا و حبیب حامل رایته. و إخباره میثما (ض) أنّ أباه سمّاه میثما و أنّه یصلب على باب عمرو بن حریث عاشر عشره، و أراه النخله التی یصلب على جذع‌ها و غیر ذلک من إخباراته ترکنا‌ها اختصارا. (اللوامع الإلهیه فی المباحث الکلامیه، ص: ۳۹۶)
حضرت خود از زمان شهادت خود خبر دادند. همچنین به براء‌بن عازب می‌گوید: پسرم حسین کشته می‌شود در حالی که تو زنده هستی اما او را یاری نمی‌کنی و همین اتفاق هم افتاد.
حضرت بر بالای منبر خطاب به حاضرین فرمودند: بپرسید قبل از اینکه مرا از دست بدهید (در طول تاریخ پیشگویی به این صورت نداشتیم)؛ در همین هنگام سعد بن ابی وقاص پرسید، چند تار مو در سر من است؛ حضرت در پاسخ گفت: من به موهای سر تو کاری ندارم اما در خانه تو فرزندی است که سر پسر رسول خدا (ص) را می‌برد. (در آن موقع عمر سعد فرزند خردسالی بود) و مثالهای دیگر در این زمینه نیز وجود دارد.
یکی دیگر از معروف‌ترین اخبار غیبی امیرالمومنین (ع) صحبتهای ایشان با میثم تمار است. در اولین دیدار امیرالمومنین با میثم تمار حضرت از ایشان نام او را پرسید میثم می‌گوید؛ اسم من سالم است حضرت می‌فرماید: اما پیامبرخدا (ص) به من فرمود؛ پدرت اسم تو را در ایران و در سرزمین خودت میثم گذاشته است، میثم از این سخن بسیار متعجب می‌شود چون به هیچ کس در مورد اسمش چیزی نگفته بوده و از اینجا بود که فهمید رسول خدا (ص) و جانشین او درست می‌گویند. حضرت به ایشان فرمود از امروز نام تو‌‌ همان میثم باشد.
میثم می‌گوید یک روز صبح خدمت امیرالمومنین (ع) مشرف شدم، حضرت در چشمان من نگاه کرد و فرمود به خدا قسم روزی را می‌بینیم که به خاطر دوستی تو با من، دست و زبانت را می‌برند و تو را از نخل آویزان می‌کنند. میثم می‌پرسد آیا واقعا این اتفاق می‌افتد، حضرت می‌فرمایند: آری به خدای کعبه قسم این اتفاق می‌افتد و این رازی است که پیامبر (ص) به من گفته است، میثم می‌گوید؛ من یقین دارم آنچه که پیامبر (ص) گفته به حقیقت می‌پیوندد. همچنین شود امیرالمومنین (ع) تنه درختی را که قرار بود میثم از آن آویزان شود به او نشان داد (مکان شهادت).
 
فتح قلعه خیبر؛ با قدرت ربانی بود
صفت دوازدهم؛ معجزاتی که از امیرالمومنین (ع) صادر شده است
النوع الثانی عشر: ظهور المعجز عنه فی مواضع:
الأوّل: قلعه لباب خیبر، و کان یرده و یفتحه أربعون نفسا و قال: «و اللّه ما قلعت باب خیبر بقوه جسمانیه و لکن بقوه ربانیه».
برای باز کردن درب قلعه خیبر چهل مرد نیاز بود اما در فتح خیبر امیرالمومنین (ع) به تنهایی درب را جابجا کردند که خود حضرت فرمودند؛ به خدا قسم فتح قلعه خیبر با قدرت جسمانی نبود بلکه با قدرت ربانی بود. این از معجزات حضرت امیرالمومنین (ع) بود که با قدرت جسمانی قابل انجام نیست.
شاعران درباره معجزات امیر المومین مانند فتح قلعه خیبر باید به گونه‌ای شعر بگوید که باز شدن درب خیبر دقیق تبیین شود والا به انکار می‌انجامد.
 
بنای اسلام بر پایه معجزات نیست
الثانی: مخاطبته الثعبان على منبر الکوفه، و عرّفهم أنّه حاکم من الجنّ أشکل علیه مسأله أجبته عن‌ها
یکی از درهای مسجد کوفه درِ اژد‌ها است. طبق نقل تاریخ از این درب مار یا اژدهایی وارد شده و با امیرالمومنین (ع) صحبت کرده. البته نقلهای متفاوتی در این باره آمده است. فاضل مقداد در این زمینه می‌گوید؛ امیرالمومنین (ع) او را به مردم معرفی کرد و فرمود: این یکی از حکام جن است و برای او مسئله‌ای پیش آمده و من جواب او را دادم. نقل دیگری نیز در این زمینه وارد است که مردی برای وضو گرفتن از جای خود برخاست و به بیرون مسجد رفت در آن هنگام ماری مانع او شد و آن مرد خدمت امیر المومنین (ع) رفت و گفت مار بزرگی مزاحم من شد. امیرالمومنین (ع) بیرون رفتند و شمشیر خود را نزدیک سوراخ مار گذاشتند و فرمودند افعی از اینجا خارج شو؛ طولی نکشید که مار از آنجا بیرون آمد و با امیرالمومنین (ع) شروع کرد صحبت کردن. امیرالمومنین (ع) عتاب کرد که‌ای مار چرا مانع وضو گرفتن این مومن شدی؟ مار گفت این مرد شما را چهارمین خلیفه می‌داند، یعنی شیعه شما نیست. امیرالمومنین (ع) به آن فرد فرمود تو مرا خلیفه چهارم می‌دانستی (ظاهرا این فرد در دل چنین اعتقادی داشته) مرد هم منقلب شد و شیعه شد. (مناقب اهل بیت (ع)، ص ۱۵۶)
در زندگی ائمه (ع) گهگاهی از این معجزات رخ می‌داده و به این گونه نبوده که مدام از این معجزات به وقوع بپیوندد. بنای اسلام بر این است که بشر را با عقل پیش ببرد گهگاهی برای اینکه اطمینان قلبی ایجاد شود معجزاتی را رخ می‌داده و این غیر از معجزاتی که پیامبران برای شروع و اعلام نبوت خود ارائه می‌دادند و تحدی هم در این زمینه داشته باشد. اینگونه نیست که حضرات معصومین (ع) معجزات بسیاری داشتند، خیلی از این معجزات را غلات ساختند و از نظر سندی خیلی محکم نیستند.
در اثبات افضلیت امیرالمومنین (ع) فاضل مقداد معجزات را آخرین نمونه ذکر می‌کند.
 
الثالث: قلعه الصخره العظیمه عن فم القلیب، و قد عجز عن‌ها الجیش.
در جنگ صفین در مسیر به سمت صفین لشکر امیرالمومنین (ع) دچار مشکل کم آبی می‌شود، امیرالمومنین به نقطه‌ای اشاره فرمودند که اینجا را حفر کنید. در همین حین به سنگ بزرگی رسیدند که هیچ گونه نتوانستند آن را جابجا کنند. به امیرالمومنین (ع) اطلاع دادند. امیرالمومنین (ع) فرمودند آب زیر این سنگ است. همه تلاش کردند اما نتوانستند سنگ را جابجا کنند، حضرت به سراغ سنگ رفت و انگشتان خود را زیر سنگ قرار داد آن را حرکت داد و جابجا کرد. آب مشاهده شد همه مشک‌ها را پر کردند و حضرت بعد از آن دوباره سنگ را برسر جای خود گذاشت. (ارشاد شیخ مفید، بحار، ‌جلد ۴۱ص ۲۶۱) در نقل دیگری آمده است که شخصی که در آن مکان ساکن بوده این معجزه را می‌بیند و می‌گوید از اجدادم به من خبر داده بودند که اینجا صخره‌ای است که جز وصی پیامبرآخرالزمان (ص) آن را نمی‌تواند جابجا کند.
این از معجزات امیرالمومنین (ع) است که با قوت جسمانی قابل انجام نیست.
 
مقام ولایت و امامت، بالا‌تر از نماز اول وقت
الرابع: ردّ الشمس له مرّتین؛ أحدهما فی حیاه النبیّ صلّى اللّه علیه و آله، و الأخرى. فی توجّهه إلى الصفّین فی أرض بابل. قضیه رد الشمس من الضروریات حتّى نظم‌ها الشعراء، انظر إلى أشعار السید الحمیری و إلى کتاب الغدیر.
ماجرای رد شمس دوبار برای حضرت اتفاق افتاده است یک بار در زمان حیات نبی (ص) و باردیگر در زمان جنگ صفین
حدیث رد شمس هم از آن دسته روایات است که اسناد محکم و قابل استنادی دارد
یکمرتبه در زمان حیات پیامبر (ص) این اتفاق افتاد و عماربن موسی می‌گوید من و امام صادق وارد این مسجد فضیح در بیرون از مدینه شدیم، امام فرمود:‌ای عمار آن قسمتی از زمین را که فرورفته است می‌بینی؛ حضرت فرمود: اسماء بنت عمیس که با امیرالمومنین (ع) ازدواج کرده بود، در این مکان نشسته بود. امام صادق ماجرایی را تعریف می‌کند و از قول امیرالمومنین (ع) می‌فرماید: من و رسول الله (ص) در این مکان نشسته بودیم سر مبارک پیامبر (ص) در آغوش من بود، هنگام نماز عصر بود، نخواستم سر ایشان را تکان دهم تا موجب اذیت ایشان شود اوضاع بر همین منوال بود تا وقت نماز گذشت (در برخی منابع آمده است خورشید غروب کرده است و در برخی منابع آمده است که فضیلت اول وقت آن گذشته بود) پیامبر (ص) بیدار شدند و از حضرت علی (ع) پرسیدند نمازت را خواندی؟ حضرت فرمودند: خیر، نمی‌خواستم سر شما که در آغوش من بود (این موضوع نشان دهنده این است که ولایت و امامت و حجت خدا مقامش از نماز بالا‌تر است) دوست نداشتم با برداشتن سر شما از آغوش خود شما را اذیت کنم. پیامبر (ص) برخاست و روبه قبله ایستاد و دو دست خود را بازکرد وفرمود: خدایا خورشید را باز گردان تا علی نماز خود را بخواند پس خورشید به مکانی که نماز عصر بود برگشت ونماز خود را خواندم سپس غروب کرد. (اصول کافی ـ مرحوم کلینی، ‌ج ۴ـص۵۶۲، دارالکتب السلامیه چاپ ۱۳۶۵)
درس مهمی که این روایت دارد این است که نماز جزء‌ فروع دین است. ولی پیامبر (ص) همه دین است. باید اولویت بندی در ذهن ما مرتب و منظم باشد. در بعضی موارد مشاهده می‌کنیم که علمای بزرگ ما می‌گویند، روضه را ادامه دهید نماز را دیر‌تر هم می‌شود خواند، براساس همین اولویت‌ها است که اصلا نماز فرعی از امام حسین (ع) است و همین روضه‌ها هستند که نماز را زنده نگه داشته‌اند. ولایت اصل دین است و نماز با تمام اهمیتش فرع است.
یکسری روایات دیگر هم داریم که رد شمس دومی را برای امیرالمومنین (ع) آورده‌اند؛ که جویریه بن مسهر نقل می‌کند، بعد از جنگ نهروان هنگام بازگشت به بابل رسیدیم، حضرت از اسب پیاده شدند و دیگران نیز همینطور سپس حضرت فرمود: اینجا سرزمین ملعونی است که سه بار در طول تاریخ بر آن بلا نازل شده، اینجا اولین سرزمینی است که در آن بت پرستیده شده. بر هیچ پیامبر و نائب پیامبری جایز نیست که در این سرزمین نماز بخواند، اما هر کسی که می‌خواهد، می‌تواند در این سرزمین نماز بخواند. بعضی از مردم درگوشه وکنار نماز خواندند (در اینجا باز هم فرع بر اصل ترجیح داده شده) امام سوار بر اسب شد و رفت ما هم همراه امام رفتیم. تا از این سرزمین خارج شدیم آفتاب غروب کرد (برخی مورخین در اینجا نیز می‌گویند آفتاب غروب نکرده است بلکه فضیلت نماز گذشته است) امام به سمتی رفت و وضو گرفتند و کلماتی را گفتند. راوی می‌گوید به خدا قسم خورشید را دیدم بین دو کوه طلوع کرد و حضرت نماز عصر را اقامه کرد و من هم به ایشان اقتدا کردم. وقتی نماز تمام شد دوباره غروب اتفاق افتاد. (من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص۲۰۳، ح۲۰۴) به دلیل قوت و شهرت حدیث کسی آن را رد نمی‌کند و آن را تایید می‌کنند وجز معجزات امیرالمومنین (ع) نقل می‌کنند.
 
دلیل شیعه برای امامت و ولایت؛ نص صریح قرآن و روایات است
صفت پنجم؛ جنگ امیرالمومنین (ع) با اجنه هنگامی که می‌خواستند به پیامبر (ص) آسیب برسانند
الخامس: محاربته الجنّ لما أرادوا وقوع الضرر بالنبیّ صلّى اللّه علیه و آله، إلى غیر ذلک من معجزاته علیه السّلام ذکرنا المشهور من‌ها.
ابن عباس نقل می‌کند؛ برای جنگ با قبیله بنی المصطلق مقداری راه رفته بودیم، شب شد درجایی که در نزدیکی دره عمیقی بود فرود آمدیم، در انتهای شب جبرئیل بر پیامبر (ص) نازل شد و خبر داد گروهی از کفار جنی در این دره کمین کرده‌اند و اندیشهٔ بدی نسبت به حضرت و یارانش دارد. پیامبر (ص) امیرالمومنین (ع) را صدا زدند، فرمودند به این دره برو گروهی از جنیان بر سر راه تو ظاهر می‌شوند و قصد آزار تو را دارند، به وسیله نیروی که خداوند عز وجل به تو عنایت کرده و به کمک نامهای ویژه خداوند که فقط تو آن‌ها را می‌دانی اجنه را دفع نما. صد نفر از مومنین نیز همراه امیرالمومنین (ع) رفتند. حضرت به تنهایی به نزدیک اجنه رفت و دعاهایی را خواند و اشارات و اذکار را قرائت فرمود. سپس حضرت به آن صد نفر اشاره کرد، نزدیک بیایند. این صد نفر می‌گویند، فاصله حضرت امیر با جنیان به اندازه پرتاب یک تیر بود، زمانی که به سمت پایین دره حرکت کردند. باد تندی شروع به وزیدن کرد تا حدی که نزدیک بود به واسطه تندی باد زمین بخوریم. می‌گویند از ابهت این جنه چنان رعب و وحشتی بر جان ما افتاده بود که پایمان به لرزه افتاد، اما امیرالمومنین (ع) به پایین دره رفت و فریاد زد، من علی بن ابی طالب (ع)، فرزند عبدالمطلب و جانشین رسول خدا (ص) و پسر عم او هستم پابر جا باشید. در آن هنگام اشخاصی را به شکل وقیافه مردان هند و سودان می‌دیدند که شعله‌هایی از آتش در دست خود دارند و در گوشه وکنار آن دره پنهان شده‌اند. امیرالمومنین (ع) به تنهایی میان دره رفت و در‌‌ همان حال قرآن تلاوت می‌کرد وشمشیر خود را به راست و چپ حرکت می‌داد آن‌ها هم با شعله‌ها هلاک می‌شدند ومانند دود سیاهی از میان می‌رفتند. امیرالمومنین (ع) پس از پیروزی از آنان تکبیر گفته و برگشتند به پیش این صد نفر. راوی می‌گوید؛ از این محاربه امیرالمومنین (ع) با اجنه هوا دود آلود شده بود. این صد نفر از مومنین گفتند: شما چه می‌کردید؟ و چه چیزی می‌دیدید؟ ما از ترس داشتیم هلاک می‌شدیم هم از ترس خودمان و هم از ترس اینکه برای شما اتفاقی بیفتد، حضرت فرمودند: همین که اجنه در روبروی من ظاهر شدند اسماء‌خاص الهی را با صدای بلند در میان ایشان خواندم در آن هنگام دیدم آن‌ها از ترس خود را کوچک کردند و در صدد گریز برآمدند. باقی مانده این اجنه به نزد پیامبر (ص) آمدند و مسلمان شدند. (ارشاد، شیخ مفید، ج ۱، ص ۳۴۰)
دلیل شیعه برای امامت امیرالمومنین (ع) و حضرات معصومین (ع) فقط نص صریح آیات قرآن و روایات است و همچنین دلایل عقلی است که افضلیت مولا را ثابت می‌کند، و تنها یکی از دلایل ما برای افضلیت امیرالمومنین (ع) اخبار غیبی و معجزات است.
متاسفانه در این بین جریانی در شیعه بوجود آمده که مردم را به سمت معجزات و کرامات سوق می‌دهد و این موضوع را از دیگر موارد پر اهمیت‌تر جلوه می‌دهد. که این را قبول نداریم. اخبار غیبی فقط نشانه است و همچنین یکی از دلایل افضلیت مولاست ولی دلیل بر امامت نیست. و دلیل این امر این است که اگر ما معجزات را از دلایل اصلی بدانیم عرفانهای دیگر هم معجزاتی را بوسیله علم روز برای خود می‌سازند. به طوری که اگر ذهن خوانی‌های اهل بیت (ع) را دلیل امامت قرار دهیم، در مقابل کسانی هم هستند که علم‌هایی مانند هیپنوتیزم و… می‌توانند ذهن خوانی کنند و ادعای پیامبری و امامت می‌کنند. اگر حتی این معجزات هم رد شود ضربه‌ای در ولایت ما نمی‌خورد چرا که ما ولایت را به معجزات ائمه (ع) قبول نداریم بلکه آن‌ها را با استدلال عقلی قبول داریم. اگر کرامت دلیل حقانیت کسی شود به راحتی می‌شود از آن سوءاستفاده کرد چرا که کرامت نسخه شیطانی هم دارد.
 
منبع: سایت روضه الشهداء

رزومه

دکتر حسین محمدی فام متولد سال ۱۳۵۸ در تهران می باشد که تحصیلات خود را در رشته الهـیات و معارف اسلامی گذرانده است. کارشـناسـی علوم قرآن و حدیـث، کارشــناسـی ارشد تفسیــر قرآن و

دکتـری تخصـصـی مذاهـب کلامـی، مقاطع تحصیـلی ایشـان اسـت.

وی از نـوجــوانـی به مـــداحـی اهـل بـیـت علیـهم الـسـلام‌ پـرداخـتـه و

هم اکنون مدیر هیأت (حسینیه) و مجموعه مذهبی فرهنگی روضة الشـهدا است.سخنرانی، تـدریس دانشـگاه، مدیریت کانال تـلگرامی “مـداحـی عالـمـانـه”  و کـانـال تـخـصـصـی “عـقـائد امامیه” ، مـشـاوره

مـــذهـبـی و خــانـوادگـی، ســرودن شـعـر و تــربـیـت شـاگـرد، از دیــگــر

فعالیت های ایشان است.

love making pics indianpornvideos.pro tamil aunty nude photo indian sex 3gb indiansexgate.pro tamil xxx indian sexy hd video hd dirtyindianporn.mobi college girls xnxx sex vedios kowalsky freesexyindians.pro sesvidio sex videos in tamil nadu indiansexpussy.pro forced defloration
free desi sex scandal indiansexmovies.mobi bur ki chudai naked kerala hindisexmovies.pro mumbai hotel sex indian girl ki chut originalindianporn.mobi sex videosfreedownloads xnxx condom justindianporn.pro x videos beautiful porn videos live imhoporn.com real pornhub xvideos best porn videos machine porneff.com redwap indian porn

تلفن روابط عمومی روضة الشهدا:   09329431910

تلفن کانون فرهنگی روضة الشهدا: 02144431828

تلفن مرکز نیکوکاری روضة الشهدا: 02144431463

 

کلیه حقوق محفوظ است

Template Design:Dima Group